شأن صدور حديث «فاطمه پاره تن من است...»

شأن صدور احاديث زير چيست؟ 1. فاطمه پاره تن من است و هر كس او را خشمگين كند، مرا خشمگين كرده است. 2. يا فاطمه ان الله يغضب لغضبك و يرضي لرضاك.
چند نكته در پاسخ اين سوال:
نكته اول: هيچ لزومي ندارد كه احاديثي كه از پيامبر ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ و ائمه معصومين ـ عليهم السلام ـ به دست ما رسيده و در كتب روايي ما نقل شده ، شأن صدور داشته باشد؛ حتي در قرآن كريم هم، آيات بسياري داريم كه شأن نزول ندارد؛ مانند بعضي از آيات توحيد ، معاد، داستان هاي پيامبران ، و ... .
نكته دوم: احاديث فراواني در معرفي شخصيّت و منزلت حضرت فاطمه زهرا در پيشگاه خدا و رسولش وجود دارد، تا جايي كه بزرگاني از شيعه و سنّي، به منظور جمع آوري آنها، كتاب هاي جداگانه اي را نوشته اند.
در همه منابع مهم روايي شيعه مثل امالي مفيد و صدوق و شيخ طوسي و ...[1] و در بسياري از صحاح و مسانيد معتبر اهل سنت از جمله كتاب هاي : صحيح بخاري، صحيح مسلم، صحيح ابو داود، مسند احمد ابن حنبل، صحيح ترمذي، كنز العمال، حلية الاولياء، مستدرك الصحيحين، و چند كتاب معتبر ديگر از اهل سنت،[2] رواياتي با تعابير مختلف، اما مفهوم نزديك به هم از پيامبر اكرم ص نقل شده است كه فرمود:
«فاطمه پاره تن من است پس هر كس او را غضب ناك كند مرا غضب ناك كرده است».
و نيز با تعبير ديگري آمده است:
«فاطمه پاره تن من است خوشحال مي كند مرا آنچه او را خوشحال مي كند».
و نيز :
«همانا فاطمه پاره تن من است و هر چه باعث اذيت و آزار او شود؛ باعث آزار من است».
و نيز خطاب به حضرت فاطمه فرموده است:
«به درستي كه خداوند به خاطر غضب تو، غضب مي كند و به خاطر رضايت و خوشنودي تو خوشنود مي شود».
در حديث ديگري امام صادق ع مي فرمايند: رسول خدا ص و سلم خطاب به فاطمه س مي فرمود: «اي فاطمه! همانا خداوند عزوجل به سبب غضب تو غضبناك مي شود و به خشنودي تو خشنود مي گردد».
همان گونه كه ملاحظه مي شود، اين احاديث به طور مطلق هستند و هيچ گونه قيدي و هيچ جريان و قضيه اي در آنها به چشم نمي خورد. وقتي پيامبر خدا ص مي فرمايد: «خداوند، به غضب فاطمه، غضب مي كند» نمي فرمايد: اگر چنين و چنان بود، يا به فلان شرط، يا اگر غضبش به فلان علّت بود. بلكه بدون هيچ قيدي مي فرمايد: «خداوند، به غضب فاطمه، غضب مي كند» اين غضب به چه سببي باشد؟ نسبت به چه كسي باشد؟ در چه زماني باشد؟ هيچ اشاره اي ندارد و به طور مطلق است. و آن گاه كه مي فرمايد: «آنچه او را اذيت مي كند، مرا اذيت مي كند» ديگر نمي فرمايد: اگر چنين بود، يا اگر اذيّت كننده فلاني بود، يا اگر در فلان وقت بود، بلكه حديث به طور مطلق است و هيچ قيد و شرطي ندارد.
پاورقي ها:
[1]. امالي المفيد، ص94؛ امالي الصدوق، ص383؛ امالي طوسي، ص437 ؛ مجلسي، محمد باقر، بحارالانوار، ج43، ص19 باب مناقب و فضائل حضرت زهرا(س)؛ الاحتجاج، ج2، ص354.
[2]. صحيح بخاري، ج5، ص96، ش278، صحيح مسلم، ج 16، ص3 به شرح نووي، كنزالعمال، ج12، ص108 ش 34222، مسند احمد حنبل، ج 4، ص329، حلية الأولياء، ج2، ص39، المستدرك الصحيحين، ج3، ص151، ابن ابي الحديد، ج 16، ص 273، جامع الصغير سيوطي، ج 2، ص 208 ش 58333.