آيا «دار السلام» ويژگي اختصاصي بهشت است؟

سوره انعام، آيه 127: ("لَهُمْ دارُ السَّلامِ عِنْدَ رَبِّهِمْ وَ هُوَ وَلِيُّهُمْ بِما كانُوا يَعْمَلُونَ")
به طورى كه از ظاهر سياق آيات برمى آيد كلمه «سلام» در اينجا به همان معناى لغوى يعنى دور بودن از آفات ظاهرى و باطنى است. و «دار السلام» يعني خانه امن و امان، آن محلى كه در آن هيچ آفتى از قبيل مرگ، مرض و فقر و هيچ غم و اندوهى، وارد شدگان را تهديد نمى كند، نه نزاع و خشونت است و نه رقابت هاى طاقت فرسا، نه تصادم منافع است و نه دروغ و افترا و تهمت و حسد و كينه، بلكه از هر نظر قرين آرامش است و چنين محلى همان بهشت موعود است و جز آن نمى تواند باشد، مخصوصا بعد از آنكه مقيد به قيد "عِنْدَ رَبِّهِمْ" شده است.
اما اولياى خدا در همين دنيا هم وعده بهشت و دار السلام را كه خداوند به آنان داده احساس مى كنند، يعنى دنيا هم براى آنان دار السلام است، براى اينكه اينگونه افراد كسى را جز خداوند مالك نمى دانند، و در نتيجه مالك چيزى نيستند تا بترسند روزى از دستشان برود و يا از فقدان و از دست دادنش اندوهگين شوند، هم چنان كه خداى تعالى در حقشان فرموده:" أَلا إِنَّ أَوْلِياءَ اللَّهِ لا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَ لا هُمْ يَحْزَنُونَ"[1] و در فكر هيچ چيزى جز پروردگار خود نيستند، و زندگى شان هم در خلوت با او مى گذرد و هم در جلوت و اجتماع. به همين جهت ايشان در همين دنيا هم كه هستند در دار السلام اند، و خداوند ولى ايشان است و آنان را در مسير زندگى به نور هدايت سير مى دهد، همان نورى كه از دلهاي شان تابيده، چشم عبرت بينشان را روشن ساخته است.
پي نوشت:
[1] يونس/62.
ترجمه تفسير الميزان، ج7، ص 475. تفسير نمونه، ج5، ص 438.