هدهدي كه حكمت متعاليه مي دانست

محاوره اى كه خداى تعالى در آيات قرآن از سليمان و هدهد حكايت فرموده ، متضمن معارف عاليه اى است كه در وسع صداهاى متعارف هدهد نيست، چون صداهايى كه اين حيوان در احوال مختلف از خود سر مى دهد انگشت شمار است و كسي نمي تواند از طريق اين چند صدا يا تركيب آنها با هم، به اين معاني عميق دست يابد؟!
در كلام اين حيوان ذكر خداى سبحان و وحدانيت او و قدرت و علم و ربوبيتش و عرش عظيم او و نيز ذكر شيطان و جلوه گرى هايش در اعمال زشت و همچنين ذكرى از هدايت و ضلالت و مطالبى ديگر آمده و از معارف بشرى نيز مطالب بسيارى چون پادشاه سبا و تخت او و اينكه آن پادشاه زن بود و قوم او كه براى آفتاب سجده مى كردند، آمده و سليمان (عليه السلام) مطالبى به هدهد فرموده ، از جمله اينكه به او دستور داده به سبا برود و نامه او را ببرد و در آنجا نزد ايشان بيندازد و بعد بنشيند و ببيند چه مى گويند و چه مى كنند و بر هيچ دانشمندى كه در معانى تعمق دارد پوشيده نيست كه آگاهى به اين همه مطالب عميق و معارف بسيارى كه هر يك داراى اصول ريشه دار علمى است، منوط به داشتن هزاران هزار معلومات ديگر است، كه چند صداى ساده هدهد نمى تواند آن معانى را برساند .
علاوه بر اين، هيچ دليلى نداريم بر اينكه هر صدايى كه حيوان در نطق مخصوص به خودش، سر مى دهد حس ما مى تواند آن را درك كرده و تشخيص دهد، به شهادت اينكه يكى از نطق ها كه سليمان (عليهالسلام) آن را مى شناخت سخنانى است كه قرآن از مورچه حكايت كرده و حال آنكه ارتعاش صدايي كه از طريق اين حيوان ايجاد مي شود، به گوش ما نمي رسد[1]، ولى معلوم نيست كه حس شنوايى ساير حيوانات نيز عاجز از شنيدن آن باشد، ممكن است آنچه را كه ما نمى شنويم، بعضى از آنها را ساير حيوانات بشنوند.
از ظاهر سياق آيات قرآن بر مى آيد كه براى مرغان (و حيوانات) منطقى است كه خداى سبحان علم آن را تنها به سليمان (عليه السلام) داده بود. بسياري از معارفي كه انبيا (عليهم السلام) بيان كرده اند در منطق هدهد يافت مي شود. با اين حال قرآن كريم سطح حيوان را از سطح انسان پايين تر مي داند و تنها انسان هاي غير موحد و مشرك را در حد حيوان بلكه فروتر از آنها مي شمارد: («انهم الاّ كالانعام بل هم اضلّ») [2].
اما هدهد در حد يك حكيم متعالي مي انديشد و اين امر نشانه آن است كه وي از تعليم و تربيت منطقي حضرت سليمان كه به منطق الطير آگاه بود برخوردار بوده است. حال شايسته است تأمل شود كه اگر حيواني در سايه تربيت انسانِ كاملي به اين پايگاه رفيع رسيد، چرا انسان به اين پايگاه رفيع راه نيابد؟ هم انسانها از هدهد بالاترند و هم ولي عصر (ارواحنا فداه) از حضرت سليمان بالاتر است. در سايه تحكيم ارتباط معنوي، انسان نيز مي تواند اهل معنا شده، همان معرفت الهي را فراگيرد.
پي نوشت:
[1] بر اساس تحقيقات علمي اصولا ساختمان گوش انسان طورى است كه تنها صداهايى مخصوص و ناشى از ارتعاشات مادى مخصوص را مى شنود و آن ارتعاشى است كه در ثانيه كمتر از شانزده هزار و بيشتر از سى و دو هزار نباشد كه اگر ارتعاش جسمى كمتر از آن و يا بيشتر از آن باشد، دستگاه شنوايى انسان از شنيدن آن عاجز است.
[2] سوره فرقان، آيه44.
ترجمة الميزان، ج 15،ص 499. تفسير موضوعي، ج7، ص275.