در وضو، چهار عضور از حكم خاصى برخوردارند اين چهار عضو عبارتند از:
1 و 2. صورت و دستها تا آرنج.
3 و 4. سر و پاها.
قرآن درباره دو عضو نخست مىفرمايد:
«فَاغْسِلُوا وُجُوهَكُمْ وَ أَيْدِيَكُمْ إِلَى الْمَرافِق»[1]؛« صورت و دستها را تا آرنج بشوييد»
و درباره دو عضو ديگر مىفرمايد:
«وَ امْسَحُوا بِرُؤُسِكُمْ وَ أَرْجُلَكُمْ إِلَى الْكَعْبَيْن[2]؛« و سر و پاها را تا مفصل[ برآمدگى پشت پا] مسح كنيد»
در كنار هم قرار دادن اين دو جمله به خوبي گوياي آن است كه شستن پاها با ظاهر آيه مخالف مي باشد چراكه اگر واقعاً، وظيفة وضو گير، شستن پاها است شايسته بود كه لفظ«أرجلكم» در كنار«أيديكم» قرار گرفته و آيه اينگونه نازل مي شد:«فاغسلوا وجوهكم و أيديكم و أرجلكم إلى الكعبين».« صورت و دست ها و پاهايتان را بشوئيد.
و اگر تأخير و ذكر آن در ذيل جمله دوم به خاطر بيان ترتيب عمل وضو است (شستن پا پس از مسح سرانجام گيرد) لازم بود اينگونه بفرمايد:
«و امسحوا رؤوسكم و اغسلوا أرجلكم إلى الكعبين».« سر خود را مسح كرده و پاهايتان را بشوئيد»
در حالى كه هيچ كدام انجام نگرفته و لفظ«أرجلكم» زير مجموعه «و امسحوا» وارد است و اين نشانه اين است كه وظيفه وضو گير در مورد پاها، مانند سر، مسح است.
ابن عباس نيز از سرپيچى مردم از ظاهر قرآن، سخن مىگويد و مىفرمايد: « أبى الناس الا الغسل و لا أجد في كتاب الله الا المسح» [3]؛« مردم جز شستن به چيزى تن ندادند در حالي كه من در قرآن غير از مسح چيزي نيافتم.» و لذا گروهى از علماى اهل سنت بر دلالت آيه بر مسح پاها، اعتراف كرده هر چند عملًا مخالفت نموده اند، و برخى براى احتياط ميان مسح و غسل جمع مىكنند، و برخى با اعتراف به دلالت آيه بر مسح مى گويند علت «شستن پا» اين است كه شستن از نظافت بالايى برخوردار است، تو گويى خداى حكيم از اين موضوع غافل بوده است!![4]
ابن حزم متوفاي ( 456) مي گويد:« ان القرآن نزل بالمسح، قال الله تعالي:« وامسحوا برووسكم و ارجلكم» و سواء قرء بخفض اللام أو فتحها هي علي كل حال عطف علي الروؤس»[5]؛« قرآن درباره پاها حكم به مسح كرده است، و آيه نيز همين را مي رساند خواه لفظ «وارجلكم» را به كسره بخوانيم يا به فتح در هر حال عطف بر«رؤوسكم» مي باشد.
قتاده نيز گفته است خدا دو شستن و دو مسح بر ما واجب كرده است.[6]
علي بن برهان الدين حلبي ( متوفاي 1044 هـ) مي گويد: جبرئيل آنگاه كه به رسول خدا ( صل الله عليه و آله) وضو را آموزش داد، فرمان به مسح پا داد، سپس مي گويد محيي الدين مي گويد: مسح دو پا اهر كتاب است.[7]
در باره آيه شريفه: «وَ امْسَحُوا بِرُؤُسِكُمْ وَ أَرْجُلَكُمْ إِلَى الْكَعْبَيْن» سخن اين است كه آيا واژه «وأرجلكم» به كجا عطف شده است، و به تعبير ديگر: معطوف عليه آن چيست؟!
در باره واژه «وأرجلكم» دو قرائت هست:
قرائت جر«وامسحوا برؤسكم و أرجلِكم».
قرائت نصب«وامسحوا برؤوسكم و أرجلَكم».
بنابر قرائت جر كه چهار قارى (ابن كثير، وابو عمرو، حمزه، عاصم به روايت ابى بكر.) از قراء سبعه وفق آن قرائت كردهاند حكم آن واضح است و آن اين كه معطوف بر ظاهر«برؤوسكم» مىباشد، و طبعاً هر دو عضو، حكم يكسان (مسح) خواهند داشت. و بنابر قرائت نصب كه سه قارى از قراء سبعه وفق آن قرائت كرده اند عطف بر محل «برؤوسكم» مى باشد زيرا محل آن به حكم اين كه مفعول و «وامسحوا» است منصوب ميباشد و عطف بر محل در كلام عرب و قرآن شايع است؛ مانند: «أَنَّ اللَّهَ بَريءٌ مِنَ الْمُشْرِكينَ وَ رَسُولُهُ» [8]؛« خداوند و پيامبرش از مشركان بيزارند!» در اين آيه واژه «ورسوله» به محل «الله» كه به ظاهر منصوب واز نظر محل مرفوع است، عطف شده است.
خلاصه اين كه بر هر دو قرائت لفظ «وأرجلكم» عطف بر«برؤوسكم» است گاهى بر ظاهر و گاهى بر محل و نتيجه هر دو قرائت مسح پا است.
ولى كسانى كه معتقد به شستن پاها هستند در تفسير اعراب آيه در تنگناى عجيبى قرار گرفته اند و ناچار شده اند هر دو قرائت را به صورت بسيار ناكام و غير مقبول تفسير كنند.
اين افراد به جاى اين كه «وأرجلكم» را بر لفظى كه در كنارش هست عطف كنند، آن را بر لفظ «وجوهكم» كه در جمله پيشين است عطف مىنمايند، در حالى كه اين عطف برخلاف ظاهر و بر خلاف قواعد عربى مىباشد.[9]
نكته پاياني آن كه صراحت آيه شريفه آن است كه «وامسحوا برؤسكم» و بر اساس ادبيات عرب اين «باء» بعضيه است يعني به مقداري از سر خود مسح كنيد در حالي كه آنچه رايج ميان برخي اهل سنت است مسح يا شستن تمام سر است!! و به طور يقين اين رفتار آنها مخالف آيه شريفه و سنت پيامبر ( صل الله عليه و آله ) است زيرا در آيه نگفته «وامسحو رؤسكم» يعني تمام سر خود را مسح بكشيد، بلكه فرموده «وامسحوا برؤسكم» يعني بعض سر را مسح بكشيد وقتي ثابت شود بخشي از وضوي اهل سنت با ظاهر قرآن سازگار نيست نسبت به ديگر روش هاي آنها در وضو نيز نمي توان اطمينان پيدا كرد. به ويژه كه مخالف روش و روايت اهل بيت پيامبر ( صل الله عليه و آله ) مي باشد.
پي نوشت :
[1] - مائدة (5)، آيه 6
[2] - همان،6
[3] - سيوطى جلال الدين، الدر المنثور فى تفسير المأثور، قم، كتابخانه آية الله مرعشى نجفى، 1404 ق، ج2، ص، 262
[4] - اسامى برخى از علماء اهل سنت كه با اعتراف بر ظاهر آيه بر لزوم مسح پاها، اعذارى براى مخالفت خود با ظاهر آيه تراشيدهاند
قرطبى (متوفاى 671 (مى نويسد: حجاج بن يوسف در اهواز سخنرانى كرد، و آيه وضو را تلاوت نمود، و اصرار ورزيد كه حتماً پاها را بشوييد زيرا چيزى آلوده تر از پاهاى انسان نيست.
انس بن مالك كه از اصحاب پيامبر است اين سخن را شنيد، گفت صدق الله و كذب الحجاج «خدا راست گفته و حجاج دروغ مى گويد»، خدا به مسح پاها فرمان داده است، چنان كه مىگويد:«فامسحوا برؤوسكم و أرجلكم» سپس از عامر شعبى نقل مى كند كه جبرئيل در مورد پا حكم مسح را آورده و لذا در تيمم آنچه در وضو شسته مىشود باقى مانده و آنچه كه مسح مىشود، لغو گشته است.
[5] - المحلي، ج2، ص 56، شماره 200
[6] - الجامع الاحكام القرآن، ج 6، ص 92
[7] - السيرة الحلبية، ج1، ص 28
[8] - التوبة (9)، آيه 3
[9] - آية الله جعفر سبحانى، سيماى فرزانگان ج 2، به نقل از سايت تبيان كتاب پرسش ها و پاسخ هاي نماز، سيد حسن موسوي (مركز تخصصي نماز)