منظور از نهي و بازدارندگي نماز از گناه چيست؟

منظور از نهي و بازدارندگي نماز از گناه در آيه:«إِنَّ الصَّلاةَ تَنْهى عَنِ الْفَحْشاءِ وَ الْمُنْكَر»چيست؟ مفسرين در خصوص منظور اين آيه مبني بر اين كه نماز انسان را از فحشا و منكر باز مي دارد، پاسخ هاي متعدّدي را مطرح نموده اند كه در اين جا برخي از آن ها را ذكر مي نماييم:
الف – نهي نماز از فحشا و منكر نهي تشريعي است نه تكويني
از برخي روايات استفاده مي شود كه خود نماز انسان را به صورت تشريعي از فحشا و منكر نهي مي كند و انسان هم مي تواند منهيات نماز را اطاعت كند و هم مي تواند اطاعت نكند كما اين كه در روايتي از پيامبر خدا ( صلّي الله عليه و آله )نقل شده:«لَا صَلَاةَ لِمَنْ لَمْ يُطِعِ الصَّلَاةَ وَ طَاعَةُ الصَّلَاةِ أَنْ تَنْهَى عَنِ الْفَحْشَاءِ وَ الْمُنْكَر»[1]؛«كسى كه اطاعت فرمان نماز نكند نمازش نماز نيست، و اطاعت نماز آن است كه نهى آن را از فحشاء و منكر به كار بندد» از همين رو برخي مفسرين گفته اند: نماز مانند يك انسانى كه ديگرى را از فحشاء و منكرات نهى مى كند، به شخص نمازگزار مى گويد: زنا مكن، ربا مخور، دروغ مگو، و... و ليكن همان طور كه در آن انسان لازمه نهى اين نيست كه شنونده گوش هم بدهد، و از گفته او منتهى هم بشود، در نماز نيز چنين است، يعنى نماز مرتب به نمازگزار مى گويد كه چنين و چنان مكن، و ليكن لازمه اين نهى اين نيست كه نمازگزار ( به طور تكويني ) منتهى هم بشود، و از آن كارها دست بردارد. مگر نهى نماز از نهى خدا مهم تر و مؤثّرتر است، خداى تعالى در آيه شريفه«إِنَّ اللَّهَ يَأْمُرُ بِالْعَدْلِ وَ الْإِحْسانِ وَ إِيتاءِ ذِي الْقُرْبى وَ يَنْهى عَنِ الْفَحْشاءِ وَ الْمُنْكَرِ»[2]، به عدل و احسان و صله رحم امر مى كند، و از فحشاء و منكر نهى مى فرمايد، و با اين حال مردم هم چنان نافرمانى اش مى كنند، و نهى او باعث بازدارندگي مردم نمى شود، نهى نماز هم مثل آن است [3]
ب – بالاخره نماز انسان را از گناه باز مي دارد و لو در آينده
برخي مفسرين با استناد به داستان جواني از انصار كه با رسول خدا نماز مي خواند و مرتكب فحشا مي شد و پيامبر فرمود: بالاخره روزى نمازش او را از ارتكاب فواحش نهى مى كند و چيزى نگذشت كه او توبه كرد. چنين گفته اند كه معناى آيه اين است كه نماز در آينده صاحبش را از فحشا و منكر باز مى دارد.[4]هر چند هم اكنون گرفتار گناه و معاصي باشد.
ج – اين بازدارندگي به واسطه رعايت احكام قبولي و صحت نماز
نمازگزار ناچار است كه به خاطر صحّت نماز و يا قبول شدن آن، يك سرى دستوراتِ دينى را مراعات كند ( از جمله غصبي نبودن لباس و مكان نماز، طهارت بدن، عدم شرب خمر و... ) كه رعايت آن ها خود زمينه اى قوى براى دورى از گناه و زشتى است. آرى كسى كه لباس سفيد بپوشد، طبيعى است كه روى زمينِ آلوده و كثيف نمى نشيند.[5]
د- اين بازدارندگي به واسطه شكل گرفتن ملكه پرهيز از فحشاء و منكر در انسان مي باشد
علّامه طباطبايي در تفسير اين آيه بيان داشته: ( از آن جا كه ) نماز مشتمل است بر ذكر خدا، و اين ذكر، اولا ايمان به وحدانيت خداى تعالى، و رسالت و جزاى روز قيامت را به نمازگزار تلقين مى كند، و به او مى گويد كه خداى خود را با اخلاص در عبادت مخاطب قرار داده و از او استعانت بنما، و درخواست كن كه تو را به سوى صراط مستقيم هدايت نموده، و از ضلالت و غضبش به او پناه ببر.
و ثانيا او را وادار مى كند بر اين كه با روح و بدن خود متوجّه ساحت عظمت و كبريايى خدا شده، پروردگار خود را با حمد و ثنا و تسبيح و تكبير ياد آورد، و در آخر بر خود و هم مسلكان خود و بر همه بندگان صالح سلام بفرستد.
علاوه بر اين او را وادار مى كند به اين كه از حدث (كه نوعى آلودگى روحى است)، و از خبث يعنى آلودگى بدن و جامه، خود را پاك كند، و نيز از اين كه لباس و مكان نمازش غصبى باشد، بپرهيزد، و رو به سوى خانه پروردگارش بايستد.
پس اگر انسان مدّتى كوتاه بر نماز خود پايدارى كند، و در انجام آن تا حدى نيت صادق داشته باشد، اين ادامه در مدت كوتاه به طور مسلم باعث مى شود كه ملكه پرهيز از فحشاء و منكر در او پيدا شود، به طورى كه اگر فرضا آدمى شخصى را موكل بر خود كند، كه دائما ناظر بر احوالش باشد، و او را آن چنان تربيت كند كه اين ملكه در او پيدا شود و به زيور ادب عبوديت آراسته گردد، قطعا تربيت او مؤثّرتر از تربيت نماز نيست، و به بيش از آن چه كه نماز او را دستور مى دهد دستور نخواهد داد، و به بيش از آن مقدار كه نماز به رياضت وادارش مى كند وادار نخواهد كرد.[6]
پي نوشت :
[1] - بحارالأنوار، ج 79، ص 198
[2] - نحل (16)، آيه 90
[3] - طباطبايى سيد محمد حسين، تفسير الميزان، موسوى همدانى سيد محمد باقر، قم، دفتر انتشارات اسلامى جامعهى مدرسين حوزه علميه قم، 1374 ش، پنجم، ج16، ص 199
[4] - گنابادى سلطان محمد، تفسير بيان السعادة فى مقامات العبادة، خاني رضا / حشمت الله رياضى، تهران، مركز چاپ و انتشارات دانشگاه پيام نور، 1372 ش، ج11، ص 264
[5] - محسن قرائتي، تفسير نماز، مركز فرهنگي درس هايي از قرآن،1387ش، سيزدهم، ص 28
[6] - طباطبايى سيد محمد حسين، تفسير الميزان، موسوى همدانى سيد محمد باقر، قم، دفتر انتشارات اسلامى جامعه ى مدرسين حوزه علميه قم، 1374 ش، پنجم، ج16، ص 198