چرا پيامبر(ص) موضوع ولايت حضرت علي(ع) را در عرفات مطرح نكرد؟

پيامبر (صلي الله عليه و آله) موضوع ولايت حضرت على (عليه السلام) را در عرفات كه همه زائران، جمع بودند، بيان نكرد. دلائلي براي اين امر مي توان ذكر نمود:
اوّلاً: يادآور مى شويم كه ما نسبت به همه مصالح امور، آگاهى نداريم و پيامبر گرامى تابع وحى الهى بوده است. وحى الهى او را در هيجدهم ذى الحجه در طريق خود به مدينه در سرزمين مدينه غديرخم مأمور به ايراد خطبه و تعيين جانشين كرد. اما چرا اين كار را در عرفات انجام نداد، خدا بهتر مى داند.
وثانياً: پيامبر گرامى در روز عرفه و حتى روز منى، خطبه هاى متعددى خوانده (كه ما همه آنها را در كتابى [165] جمع كرده ايم) ولى براى اين كه مسأله خلافت، درخشش بيشترى پيدا كند، آن را جداگانه مطرح كرد، و اگر در همان روزهاى اقامت خود در عرفات و منى، خلافت امام را مطرح مى كرد، مانند روزى كه براى اين كار اختصاص دهد، اهميت پيدا نمى كرد . بالأخص كه پيامبر دستور داد آنها كه جلو رفته اند از حركت بايستند و منتظر شد آنها كه عقب مانده اند به اين جمع بپيوندند آن گاه در آن هواى گرم كه مردم بخشى از عبا را زير پا و برخى را بر سر مى نهادند، بالاى منبرى رفت كه از جهاز شتر ترتيب يافته بود و خطبه اى خواند و در آن معارف الهى را از توحيد و نبوت و معاد مطرح كرد و آن گاه گفت: «ألست أولى بكم من أنفسكم قالوا بلى! قال: من كنت مولاه فهذا علىٌّ مولاه». استقلال بخشيدن به خطبه، آن هم همراه با يك سلسله شرايط و ويژگى ها سبب مى شد كه مردم، اين خاطره را هميشه به ياد داشته باشند و به ديگران هم برسانند.
براى توضيح بيشتر اينك به تعداد خطبه هاى پيامبر(صلى الله عليه وآله) اشاره مى شود:
پيامبر اسلام(صلى الله عليه وآله) در روز هفتم و هشتم، خطبه اى را ايراد كرد. [166]
در روز عرفه، خطبه ديگرى را ايراد كرد. [167]
در روز منى خطبه اى خاص را ايراد كرد. [168]
باز در همان روز يا روز بعد، خطبه اى را در مسجد خيف ايراد كرد. [169]
رسول گرامى پس از ورود به مكه خطبه اى را نزد كعبه ايراد فرمودند. [170]
با توجه به اين خطبه هاى فراوان و كلمات قصار و كوتاه، اگر رسول گرامى در لابلاى اين خطبه ها، خطبه غدير را ايراد مى كرد و على را به مقام ولايت نصب مى كرد، مسلماً آن چشمگيرى خاصى را نداشت كه پس از چندى در چهار راه عبورى شام و يمن و مدينه، و قبل از متفرق شدن حاجيان اعلام كرد.
منبع
[165] . حجة الوداع خطب و ارشاد، نشر مشعر، 1429هـ .
[166] . مستدرك حاكم، ج1، ص 632.
[167] . صحيح مسلم، ج2، ص 726.
[168] . المصنف، ابن ابى شيبه، ج4، ص 339.
[169] . جمهرة خطب العرب، ج...، ص 151، خطبة النبى بالخيف، شماره 5.
[170] . الدرالمنثور، ج7، ص 412.
پايگاه اطلاع رساني آيت الله العظمي سبحاني