چرا به حضرت زينب(س) عقيله بني هاشم مي گويند؟

معناي عقيله:
حضرت زينب(سلام الله عليها) ملقب به، عقيله بني هاشم و عقيله الطالبين بود. هر چند بسياري در باره معناي عقيله نوشتهاند: عقيله زن كريمه را مي گويند كه در بين فاميل بسيار عزيز و در خاندان خود ارجمند باشد. اما آنچه قابل توجه است اين است كه در فرهنگ عربي عقيله به زن خردمندي مي گويند كه مسائل را با صبر و خرد بالا حل و فصل كند و در كارش دورانديشي و آينده نگري داشته باشد.[1] لذا با توجه به وجود اين فرهنگ در استعمال اين كلمه معناي دوم مناسبتر به نظر ميرسد.
يكي از فضايل و خصايص حضرت زينب سلام الله عليها «خردمندي» ايشان است. او زني دانشمند، سخن ور، فصيح و بليغ بود تا آنجا كه امامان معصوم ما نيز گاه در ارائه پاسخ به مسائلشان به عملكرد ايشان استناد ميكردند. به عنوان نمونه: امام صادق عليه السلام براي برخي رفتارها در مصيبت فقدان پدر و برادر و .. به فعل و عمل زينب سلام الله عليها در جريان كربلا استناد مينمايند.[2]
بيان سخنان و خطبههاي عميق و عالمانه همراه با استدلالات قرآني در كربلا و بازار كوفه و مجلس ابن زياد و دربار يزيد هر يك شاهدي گويا بر خردمندي زينب كبري سلام الله عليها است. همچنين مقام بيان حديث، خود از ويژگي هاي افراد آگاه و بلند مرتبه است و گواه ديگري بر خردمندي ايشان است. او راوي حديث مادرش حضرت زهرا سلام الله عليها و اسماء بين عميس بود.[3]
مجلس تفسير و درس ايشان در كوفه[4] را به عنوان مؤيدي ديگر بر شايستگي ايشان براي ملقب شدن به «عقيله» ميتوان آورد همانگونه كه گواهي بر فضل و مقام علمي ايشان است.
پي نوشت:-------------------------
[1] . در اينباره ر.ك: حر عاملي، وسائل الشيعه (چاپ اسلامية) ج1، ص7؛ شيخ علي نمازي، مستدرك سفينه البحار، ج4، ص313؛ احمدي ميانجي، مكاتيب الرسول، ج3، ص636؛ علي بن محمد علوي، المجدي في انساب الطالبيين، ص48.
[2] . محمد حسن نجفي، جواهر الكلام، (دار الكتب الاسلاميه، 1367)، ج4، ص307.
[3] . عمر رضا كحاله، اعلام النساء في عالمي العرب و الاسلام، (دمشق، 1379ق)ج2، ص92.
[4] . محلاتي، رياحين الشريعه (دار الكتب الاسلاميه، 1385ق)، ج3، ص75.