مركز پاسخگويي به سوالات ديني انوارطاها

احكام شرعي

تفسير

تاريخ

كتابخانه

اعتقادات

مشاوره

ويژه ها

نماز

پاسخگويي آنلاين (ساعت پاسخگوي احكام شرعي 20 الي 21:30 شب10 صبح الي 11:30 ظهر)

نقش پيراهن يوسف(ع)، در سه ماجرا

/UploadedData/1/Contents/%D8%AD%D8%B3%D9%86%20%DB%8C%D9%88%D8%B3%D9%81%20%D8%B2%D9%84%DB%8C%D8%AE%D8%A71.jpg

در داستان حضرت يوسف(ع)، پيراهن او در چند جا مطرح شده است:
1.    «و جاؤا علي قميصه بدم كذب»[1]؛ برادران، پيراهن يوسف را با خون دروغين آغشته كرده و نزد پدر بردند كه گرگ يوسف را خورده است.
2.    «قدّ قميصه من دبر»[2]؛ در خلوتگه زليخا و يوسف پيراهن از پشت پاره شده و سبب كشف جرم و مجرم مي شود.
3.    «اذهبوا بقميصي»[3]؛ پيراهن يوسف گمگشته، چون به كنعان باز آمد، موجب شفاي يعقوب نابينا مي شود. اگر پيراهني كه جوار يوسف است نابينا را بينا مي كند، پس در تبرك به مرقد و صحن و سرا و درب و ديوار و پارچه و هر چيز ديگري كه در جوار اولياي خدا باشد، اميد شفا هست. 

پي نوشت:

[1] يوسف/18

[2] يوسف/ 25

[3] يوسف/93
 

Parameter:4397!model&6 -LayoutId:6 LayoutNameالگوي داخلي تفسير 6