بيوگرافي مختصر از نعمان بن بشير حاكم كوفه هنگام ورود مسلم به اين شهر
نعمان بن بشير هنگام ورود مسلم بن عقيل به كوفه از سوي امويان بر كوفه حكومت ميكرد. درباره شخصيت شناسي نعمان بايد به نكات زير اشاره كرد: گفتهاند نعمان نخستين فرزندي بود كه بعد از هجرت پيامبر به مدينه، در بين انصار متولد شد.[1] همچنان كه عبداللهبنزُبَيْر نخستين فرزند مهاجران بود كه پس از هجرت، در مدينه تولد يافت.[2] پدر نعمان، بشيربنسعد، (به سبب حسادتش نسبت به سعدبنعبادَه)، نخستين كس از انصار بود كه در سقيفه با ابوبكر بيعت كرد[3] و بقية انصار نيز از او تبعيت كردند. نُعمان از طرفداران عثمان بود و پس از قتل وي، پيراهن خونين وي را براي معاويه در شام برد كه همان پيراهن تبديل به يكي از ابزارهاي تبليغاتي معاويه براي ايجاد فتنه بر ضد اميرمومنان علي عليهالسلام شد.[4] وي آشكارا با علي دشمني ميورزيد و در جنگهاي جمل و صفين با آن حضرت جنگيد و يك بار فرماندهي گروهي از اشرار معاويه را براي حمله به عراق به عهده گرفت و مردم عراق را به وحشت انداخت.[5] وي پس از عبدالرحمنبنحكم، از طرف معاويه حاكم كوفه شد؛ سپس در زمان يزيد نيز همان منصب و سمت را داشت. نُعمان تا زمان خلافت مروانبنحَكَم عمر كرد. او زماني كه والي حمص بود، مردم را به بيعت با عبداللهبنزُبير فراخواند؛ اما اهلحمص با او مخالفت كردند و او از آنجا خارج شد و مردم او را تعقيب كردند و بالاخره در سال 64ق به دست اهل حمص كشته شد.[6]
نعمان از وفادارترين ياران معاويه بود و در سلسله غارتها و شبيخونهايي كه نظاميان معاويه، پس از ماجراي جنگ صفين و حكميت، به مناطق مختلف قلمرو حكومت امير مؤمنان داشتند، شركت ميكرد و با دوهزار نفر سپاهي، به عينالتمر يورش برد و با پيروان علي جنگيد.[7] همچنين او در جنگ صفين همراه معاويه بود. در اين جنگ، جز او و محمدبنمسلمه، كسي از انصار همراه معاويه نبود.[8]
پي نوشت: -------------------------
[1] . محمدبنحبيب، كتاب اَلْمُحَبَّر، ص276؛ ابناثير، اُسْدُ الْغابَة في معرفة الصحابة، ج4، ص550.
[2] . محمدبنحبيب، اَلْمُحَبَّر، ص275؛ ابناثير، اسد الغابة في معرفة الصَّحابة، ج3، ص138.
[3] . ابناثير، اسد الغابة في معرفة الصحابة، ج1، ص231.
[4] . محمدبنحبيب، اَلْمُحَبَّر، ص294.
[5] . ابنهلال ثقفي كوفي اصفهاني، الغارات، ص307.
[6] . ابنعبدالبر قُرْطُبي، الاستيعاب في معرفة الاصحاب، ج4، ص60 ـ63؛ ابناثير، اُسْدُ الْغابَة في معرفة الصَّحابة، ج4، ص552.
[7] . ابراهيم ثقفي كوفي، الغارات، ص310ـ311
[8] . نصربن مزاحم منقري، وقعة صفين، ص445.