مركز پاسخگويي به سوالات ديني انوارطاها

احكام شرعي

تفسير

تاريخ

كتابخانه

اعتقادات

مشاوره

ويژه ها

نماز

پاسخگويي آنلاين (ساعت پاسخگوي احكام شرعي 20 الي 21:30 شب10 صبح الي 11:30 ظهر)
0.0 (1)

منظور از رسم الخط عثماني چيست و چه ويژگي هايي دارد؟

منظور از رسم الخط يا شيوه املايى مصحف عثماني نگارشى است كه عثمان در نوشتن كلمات و حروف قرآن با آن موافقت كرد. اصل بر اين بود كه مكتوبى بى‏ كم و كاست و بدون هيچ‏گونه تغيير و تبديل باشد و با گويش الفاظ مطابقتى تام و تمام داشته باشد.[1] پس از تدوين قرآن در عصر ابوبكر كه به وسيله زيد بن ثابت و با همكارى برخى از اصحاب صورت گرفت، مصحف‏ هاى گوناگونى از روى آن كتابت شد ولى با استناد به حديث حروف هفتگانه و تسهيلى كه به عقيده آنها خداوند براى قرائت قرآن قرار داده بود، سليقه‏ هاى گوناگونى در قرائت قرآن پديدار گشت. اين اختلاف‏ها گاهى باعث درگيرى‏ هايى مى‏ شد و بيم آن مى‏ رفت كه اصالت قرآن مورد ترديد قرار گيرد به خصوص اينكه كشورهاى ديگرى به اسلام گرويده بودند و آنان بايد قرآن را فرا مى‏ گرفتند در حالى كه نسخه متحدى در دست نبود. ابن ابى داود سجستانى نقل مى‏ كند كه «در عراق كسانى بودند كه يكى از ديگرى آيه ‏اى را مى ‏پرسيد، وقتى آيه را قرائت مى‏ كرد، او مى‏ گفت: من منكر اين قرائت هستم و اين مسأله ميان مردم شايع شده بود و در قرآن اختلاف مى‏ كردند.» براى همين بود كه به پيشنهاد برخى از صحابه، عثمان بن عفان تصميم به يكسان ساختن مصاحف گرفت و اين كار او مورد رضايت اصحاب بود و حتّى در بعضى از روايات آمده كه حضرت على(ع) نيز بر آن صحه گذاشت و گفت: «عثمان درباره مصاحف انجام نداد مگر آنچه را كه ما همگى بر آن بوديم» علامه حلى مصحف عثمان را همان مصحف مورد رضايت اميرالمؤمنين معرفى مى‏ كند. و سيد بن طاوس مى‏ گويد: «عثمان قرآن را مطابق با رأى و عقيده اميرالمؤمنين على بن ابى طالب در مصحف جمع نمود»
عثمان گروهى را مأمور اين كار كرد و نسخه ابوبكر را كه نزد حفصه بود از او گرفت و آن را در اختيار اين گروه گذاشت و قرار شد آنان از روى اين نسخه چند نسخه كتابت كنند و هر نسخه‏ اى به عنوان نسخه مادر و امام به منطقه‏ اى از بلاد اسلامى فرستاده شود. پس از انجام اين كار به دستور عثمان تمام نسخه‏ هاى مصحف غير از مصاحف امام سوزانيده شد.[2]
رسم الخط مصحف عثمانى تابع ضوابطى است كه دانشمندان فن آنها را در 6 قاعده مشخص ساخته ‏اند اين قواعد عبارت‏اند از: حذف، زيادت، همزه، بدل، فصل و وصل، و لفظى كه دو قرائت دارد و مطابق يكى از آن دو خوانده شده است.
اين رسم الخط داراى ويژگي هاي متعددى است از جمله:
1.يك كلمه، حتى الامكان به گونه‏ اى نگارش يافته است كه بر قرائت‏ هاى متنوع آن‏ دلالت كند. بدين معنا كه اگر كلمه‏ اى داراى دو قرائت يا بيشتر بوده در نگارش به گونه ‏اى نوشته شده كه پذيرش هر دو يا چند قرائت را داشته باشد. نمونه كلمه ‏اى كه به يك صورت نوشته مى ‏شود اما وجوه قرايى متعدد دارد آيه شريفه «إِنْ هذانِ لَساحِرانِ» است كه در مصحف عثمانى چنين نوشته شده است: «ان هدان ساحران» يعنى بدون نقطه و حركت و تشديد و تضعيف در حرف نون دو كلمه «ان» و «هذان»، و بدون «الف» و بدون «ى» بعد از حرف «ذ» در كلمه «هذان». همان‏طور كه ملاحظه مى‏ شود، اين نگارش از نظر نويسندگان مصاحف مناسب بود، زيرا چنين رسم الخطى به چهار وجهى كه در روايات صحيح آمده است خوانده مى ‏شد.
2. به دست دادن معانى مختلف به گونه ‏اى كه همگى تقريبا آشكار باشد: مانند قطع كلمه «أم» در آيه شريفه «أَمْ مَنْ يَكُونُ عَلَيْهِمْ وَكِيلًا» و وصل آن در آيه شريفه «أَمَّنْ يَمْشِي سَوِيًّا عَلى‏ صِراطٍ مُسْتَقِيمٍ» كه با ادغام دو ميم در يكديگر، به صورت «امّن» با تشديد نوشته شده است. قطع «أم» در آيه اول نشان‏دهنده آن است كه «أم» منقطعه به معنى «بل» است؛ و وصل «أم» در آيه دوم نشان مى ‏دهد كه در اينجا «أم» به معنى «بل» نيست.
3. راهنمايى كردن به معناى ظريف و پنهان: مانند نحوه نوشتن كلمه «أيد» در آيه شريفه «وَ السَّماءَ بَنَيْناها بِأَيْدٍ». زيرا در اين آيه كلمه مذكور به صورت «بأييد» نوشته‏ شده است تا اشاره باشد به بزرگ داشت قدرت خداوند كه آسمان را با آن برافراشته است و قدرتى شبيه و در حد قدرت خدا نيست. اين افزونى معنا بر اساس قاعده مشهورى است كه مى‏ گويد: «زيادت حروف در بناى كلمه بر زيادت معنا دلالت دارد». (زيادة المبنى تدل على زيادة المعنى)
از اين قبيل است نحوه نوشتن افعال چهارگانه مانند: «و يدعو الانسان»، «و يحموا اللّه الباطل» «يوم يدعوا الداع» «سندعوا الزبانية» كه در مصحف عثمانى با حذف «واو» چنين نوشته است: «وَ يَدْعُ الْإِنْسانُ» «وَ يَمْحُ اللَّهُ الْباطِلَ» «يَوْمَ يَدْعُ الدَّاعِ» «سَنَدْعُ الزَّبانِيَةَ» البته بدون نقطه و حركت در همه آنها. گفته ‏اند رمز حذف «واو» در «وَ يَدْعُ الْإِنْسانُ» بيانگر آن است كه انسان همان‏گونه كه به امر خير شتاب مى‏ كند در امر شر نيز تعجيل مى ‏كند بلكه ذاتا به امر شر بيش از خير گرايش دارد.
4. نشان دادن اصل حركت. مانند نوشتن همزه به صورت «ى» در عبارت «وَ إِيتاءِ ذِي الْقُرْبى‏» كه «و إيتاى ذى القربى» نوشته شده است. و مانند نوشتن ضمه به صورت «و» در «سأوريكم دار الفاسقين» كه قاعدتا به صورت «سأريكم» بايد نوشته مى ‏شد. و نظير آن است نشان دادن اصل حرف مانند: «الصلاة» و «الزكاة» كه به صورت «الصلوة» و «الزكوة» نوشته شده است تا بفهماند در اين دو كلمه «الف»، «واو مقلوب» است. در اين موارد نيز مانند نمونه‏ هاى پيشين كلمات عارى از نقطه و حركت هستند.
5. ارائه برخى از زبان‏هاى فصيح. مانند نوشتن «ه» تأنيث به صورت «ت» كشيده كه‏ نشان‏دهنده زبان قبيله طى است. مانند آيه شريفه «يَوْمَ يَأْتِ لا تَكَلَّمُ نَفْسٌ إِلَّا بِإِذْنِهِ» كه در نگارش عثمانى كلمه «يأتى» با حذف «ى» به صورت «يأت» نوشته شده است تا بر زبان هذيل دلالت كند.
6. وادار ساختن مردم به فراگيرى قرآن از عالمان و حافظان مورد اعتماد و اتكا نكردن در قرائت بر رسم الخط عثمانى. چرا كه رسم الخط عثماني با نحوه اداي صحيح كلمات مطابقت چنداني نداشت. يعني نياز به حافظ و قاري مجرب براي خواندن اين رسم الخط احساس مي شد. در واقع قواعد و شيوه رسم الخط هر قدر هم كامل باشد ممكن نيست در اين زمينه ‏ها اطمينان و يقين را موجب گردد: گاه در چاپ اشتباهى رخ مى ‏دهد گاهى نيز ممكن است بعضى از احكام تجويد، نظير قلقله و اظهار و اخفاء و ادغام و روم و اشمام و مانند آن، در نظر قارى مغفول بماند. خطاى در تطبيق قواعد نيز جاى خود دارد. از اين‏رو عالمان صرفا اعتماد بر مصاحف را جايز نشمرده و فراگيرى نحوه اداى كلمات و قرائت صحيح را از حافظان مورد وثوق ضرورى دانسته‏ اند.[3]
در قرون اوليه، قرآن فقط با همان رسم عثمانى نوشته مى‏ شد و البته نقطه گذارى و اعراب گذارى و برخى از نشانه‏ هاى تجويدى و بيان كننده حزب و عشر بر آن اضافه شده بود ولى بعدها و با پيدايش قواعد صرف و نحو عربى و براى آسان سازى قرائت، قرآن را با خط قياسى هم نوشتند (خط قياسي رسم الخط ديگري است كه بعد از خط عثماني پديد آمد. نوشتن واژه ها در اين رسم الخط با نحوه اداي آن واژه شباهت بيشتري داشت و در نتيجه قرائت را آسان تر مي كرد. مانند نوشتن الف در كلمه "ظالمين" كه در مصحف عثماني بصورت "ظلمين" نوشته شده بود) و نمونه بارز آن مصحف هايى است كه با خط ابن مقله و ابن بواب و ياقوت مستعصمى نوشته شده و اكنون هم اين قرآن‏ها موجود است. قرن‏ها، قرآن با خط قياسى نوشته مى‏ شد و البته برخى از كلمات به همان شكل رسم عثمانى كتابت مى‏ شد ولى آنها بسيار محدود بودند و در نتيجه، خواندن قرآن براى مردم آسان بود تا اينكه در اوايل قرن چهاردهم هجرى توسط برخى از علماى الازهر مصر لزوم متابعت از رسم عثمانى مطرح شد و به دنبال آن مصحفى به خط محمد بن على بن خلف حسينى با رسم الخط عثمانى كتابت شد و زير نظر برخى از علما چاپ و منتشر گرديد و اين نسخه مبناى كتابت‏ هاى بعدى از جمله نسخه عثمان طه كاتب سورى قرار گرفت و در بسياى از كشورهاى اسلامى مقبوليت يافت و كتابت قرآن با رسم قياسى به حاشيه رانده شد.[4]
پي نوشت:
[1] . مناهل العرفان فى علوم القرآن، محمد عبد العظيم الزرقانى / محسن آرمين‏، پژوهشگاه علوم انسانى و مطالعات فرهنگى‏، تهران،1385 ص: 419
[2] .نكاتي درباره رسم الخط مصحف، يعقوب جعفري، كيهان فرهنگي،آذر1378،ش158،ص34-36؛ رسم الخط و كتابت قرآن، يعقوب جعفري،پايگاه آيه الله يعقوب جعفري،ص8-10.
[3] . مناهل العرفان فى علوم القرآن، ص: 423-426
[4] . نكاتي درباره رسم الخط مصحف، يعقوب جعفري، كيهان فرهنگي،آذر1378،ش158،ص34-36؛ رسم الخط و كتابت قرآن، يعقوب جعفري،ص24-23.

برچسب:

تاليف جمع قرآن حيات پيامبر ختم قرآن روخواني
زمان علي عهد خلفا گردآوري مصحف
كاربر گرامي سوالات خود را از بخش "ارسال سوال ديني " ارسال كنيد.
Parameter:8397!model&6 -LayoutId:6 LayoutNameالگوي داخلي تفسير 6