مركز پاسخگويي به سوالات ديني انوارطاها

احكام شرعي

تفسير

تاريخ

كتابخانه

اعتقادات

مشاوره

ويژه ها

نماز

پاسخگويي آنلاين (ساعت پاسخگوي احكام شرعي 20 الي 21:30 شب10 صبح الي 11:30 ظهر)
0.0 (0)

مقام و منزلت امام حسين عليه‌ السلام نزد پيامبر و مسلمانان هم عصرش چگونه بود؟

درباره جايگاه و منزلت امام حسين عليه‌السلام نزد مسلمانان آن عصر بايد به مطالب زير اشاره نمود:
الف ـ نزد پيامبر
عشق و علاقة خاص پيامبر به امام حسين عليه‌ السلام و جايگاه خاص و منزلت شخصيّت او نزد رسول‌خدا، آن چنان بود كه از روزي كه آن بزرگوار چشم خود را به سراي هستي گشود، خود را در دامان پر مهر و عطوفت جدّ‎ش يافت‎. اين عنايت ويژه و اظهار محبّت‎هاي فراوان پيامبر به فرزند دخترخود، بر همة اصحاب نمايان بود، چرا كه آن حضرت مي‎كوشيد با جملات و تعابير متعدّد و رفتارهاي مختلف، مردم را از علاقة خود به حَسنين عليهم السلام آگاه كند تا شايد بتواند جلوي بي مهري‎ها، ستم‎ها و حق‎كشي‎هايي را كه در آيندة نزديك در حقّ اهل‌بيتش روا خواهند داشت، گرفته و مسلمانان را به تلاش در حمايت از خاندان وحي و پيروي از سيرة آنان وادارد‎‎. اين تلاش‎ها در معرفي جايگا‎ه و منزلت حسين عليه‌ السلام، در اخبار فراواني كه در منابع حديثي شيعه و سنّي از رسول‌خدا نقل شده، به خوبي نمايان است‎‎. اين روايات را مي‎توان به سه دسته تقسيم كرد:

اوّل: سخناني كه رسول‌خدا دربارة مقام و موقعيّت اهل‌بيت(كه از جملة آنان حسين عليه‌ السلام است) بيان كرده‎اند‎.

دوّم: احاديثي كه دربارة مناقب و جايگاه حسنين عليهم‌ السلام از نظر پيامبر نقل شده است‎.

سوّم: رواياتي كه در خصوص مقام و منزلت حسين عليه‌ السلام از منظر رسول‌اكرم، وارد شده است‎.

با توجّه به رعايت اختصار، پرداختن به روايات دستة اوّل در حوصلة اين نوشتار نيست،[1]از اين رو تنها به بيان نمونه‎هايي از روايات دستة دوّم و سوّم (البتّه با تكية بيشتر بر منابع اهل سنّت) اكتفا مي‎شود:

برخي از روايات دستة دوّم كه دربارة مناقب و منزلت حسنين عليهم‌ السلام از پيامبر رسيده است، چنين است:

1. رواياتي كه در آن رسول‌خدا، حسنين را دو گل خوشبوي خويش در اين دنيا خوانده است‎.[2]

2. اخباري كه در آن رسول خاتم، حسن و حسين عليهم‌ السلام را دو آقا و سرور جوانا‎ن بهشت دانسته است.[3]‎

3. احاديثي كه در آن پيامبر دوست داشتن حسن و حسين عليهم‌ السلام را دوست داشتن خويش و دشمني با آن دو را دشمني با خود مي‎داند‎.[4]

4. رواياتي كه حسنين را دو امام مي‎داند، چه قيام و مبارزة مسلّحانه كنند و چه صلح‎‎.[5]

5. اخباري كه حسنين را محبوب‎ترين افراد اهل‌بيت نزد پيامبر معرفي مي‎كند‎.[6]

6. احاديثي كه دو فرزند اميرالمؤمنين را زينت دهندة بهشت مي‎خواند‎.[7]

7. رواياتي كه از قول رسول‌خدا، اين دو برادر را بهترين مردم از جهت نسب مادري، پدري‎، جدّ و جدّه معرفي مي‎كند‎.[8]

اما بعضي از رواياتي كه در خصوص جايگاه و منزلت حسين بن علي عليه‌ السلام نزد پيامبر رسيده است‎، چنين است:

1. حسين از من است و من از حسين، خدا دوستدار حسين را دوست دارد‎؟»[9]

2. جابر بن‌عبدالله گفت:

«هر كس مي‎خواهد به سرور اهل بهشت نظر كند، به اين شخص ـ يعني به حسين بن‌علي نگاه كند سپس گفت: من اين را از رسول‌‌خدا شنيدم»‎.[10]

3. حُذَيْفَة بن‌يَمان مي‎گويد:

من ديدم كه پيامبر دست حسين را گرفته و فرمود:

«اي مردم، اين حسين بن‌علي است، او را بشناسيد، سوگند به آن كه جانم در دست او است، حسين و دوستدارانش و دوستدار دوستدارانش در بهشت جاي دارند»‎.[11]

4. سلمان فارسي مي‎گويد:

حضور پيامبر رسيدم در حالي كه حسين بر روي زانويش نشسته بود و رسول‌خدا به سوي وي خيره شده و بين دو چشم او را مي‎بوسيد‎، حضرت خطاب به حسين فرمود:

«تو آقا و بزرگ، فرزند مهتري، تو امام، فرزند امام و برادر امام و پدر اماماني، تو حجّت خدا، فرزند حجّت خدا، و پدر حجّت‎هاي نه‌گانة خداوند از ذريّة خود هستي كه نهمين آنان قائم ايشان خواهد بود»‎.[12]

5. امام جوادعليه‌ السلام از پدرانش و آنان از حسين بن‌علي عليه‌ السلام نقل كرده‎‎اند كه آن حضرت فرمود:

اُبَيّ بن‌كعب نزد رسول‌خدا بود كه من وارد شدم، رسول‌خدا به من فرمود: آفرين بر تو اي اباعبدالله، اي زينت آسمانها و زمين‎! ابيّ بن‌كعب گفت: اي رسول‌خدا، چگونه كسي غير از تو، زينت آسمان‎ها و زمين تواند بود؟ پيامبر فرمود: اي اُبيّ، سوگند به آن كه مرا به حقّ به پيامبري برانگيخته، به راستي كه حسين بن‌علي، در آسمان‎ها بزرگ‎تر از آن است كه در زمين شناخته مي‎شود. به راستي بر سمت راست عرش خداي عزّ و جلّ نوشته شده است: حسين، چراغ هدايت و كشتي نجات، پيشواي نيكي و بركت و عزّت و افتخار و درياي دانش و گنج است‎. [چرا چنين نباشد] و حال اينكه خداي عزيز و جليل، در صلب او، نسل پاك و پاكيزه و با بركتي را قرار داده است كه پيش از آن كه آفريده‎اي در رحم‎هاي زنان و آبي در صلب مردان بوده باشد، يا شب و روزي موجود باشد، اين نسل آفريده شده بود‎.[13]

اين اخبار و روايات بسياري ديگر از اين قبيل كه از قول پيامبرنقل شده است، اهميّت مقام و منزلت اين امام را نزد پيامبر مي‎رساند‎.
ب ـ نزد معاصران

حسين بن‌علي عليه‌ السلام از چنان مقام و منزلتي در ميان مسلمانان هم‌عصر خويش برخوردار بود كه نظيرش را نمي‎توان در هيچ يك از معاصران و همتايان وي يافت‎. حسن بصري در توصيف شخصيّت حضرت گفته است: «كان الحسين بن‌علي سيّداً زاهداً ورعاً صالحاً ناصحاً حسن‌الخلق».[14]

«حسين بن‌عليعليه‌ السلام آقا و مهتر، پرهيزكار، پارسا، شايسته، اندرزگوي و داراي خلق و خوي نيكو بود»‎.

عبدالله بن‌عبّاس در ملاقاتش با امام در مكّه با تعابيري هم چون:

«انّك سيّد اهل الحجاز»[15]؛ تو آقاي اهل حجاز هستي، يا «انّك رأس‌الفخار برسول‌الله و ابن‌نظيرة البتول»؛[16]

«تو سرآمد افتخار به رسول‌خدا و پسر همانند مريم بتول (س) [حضرت زهرا (س)] هستي»، از اباعبدالله خواست كه به عراق نرود‎.

عبدالله پسر عمر در ديدارش با حضرت، او را در بالاترين مرحلة طهارت نفس و در نزديك‌ترين جايگاه به رسول‌خدا معرفي كرد و اظهار داشت:

«...و ليس مثلك في طهارته و موضعه من الرّسول، ان يسلّم علي يزيد بن‌معاويه باسم الخلافة،‎ و لكن اخشي ان يضرب وجهك هذا الحسن الجميل بالسيوف و تري من هذه الامة ما لاتحب، فارجع معنا الي المدينة و ان شئت ان لاتبايع فلاتبايع ابداً، و اقعد في منزلك».[17]

«هرچند مي‌دانم شخصيّتي مانند تو كه از لحاظ طهارت نفس و جايگاه، نزديك به رسول‌خداست هرگز با خلافت يزيد بن‌معاويه راضي نشده و بيعت نمي‌كند ولي ترس من از آن است كه اين صورت زيباي تو با ضربات شمشيرها آزرده گردد و از اين امّت چيزهايي ببيني كه خوشايند تو نباشد، پس همراه ما به مدينه برگرد آنگاه اگر خواستي تا ابد بيعت نكن و در خانة خود بنشين».‎

و عبدالله بن‌مُطيع[18] در راه مدينه به مكّه، با اين سخن كه:

«اَيْنَ تُريد اباعبدالله جعلني الله فداك ... أنت سيّد ا‎لعرب في دهرك هذا»[19]،«ولن يعدل اهل‌الحجاز بك احداً»[20]؛

«كجا مي‎روي اي اباعبدالله، خدا مرا فدايت كند ... تو آقا و سرور همة عرب در اين روزگار هستي و هيچ كس از اهل حجاز [در صفات و ويژگي‎هاي برجسته] با تو برابري نمي‎كند»، پايگاه اجتماعي بسيار بالاي امامرا بازگو كرد.

از ديدگا‎ه پسر مطيع، موقعيّت و منزلت اجتماعي امامدر جامعة اسلامي تا آن‌جا بود كه خطاب به امام گفت:

«... لئن قَتَلوكَ لايهابُونَ بَعدكَ احداً‌ ابداً ...». «اگر بني‎اُمَيَّه تو را بكشند، ديگر در كشتن هيچ كس، هرا‎سي نخواهند داشت»[21]و همچنين گفت:«... فوالله لئن هلكتَ لنسترقّنّ بعدك...». «اگر تو كشته شوي ما مسلمانان به بندگي و بردگي [يزيد]‎ در خواهيم آمد»‎.[22]چرا كه شخصيّت حسين بن‌علي مانع و خط قرمزي بود كه با كشتن وي، جسارت، گردنكشي و تجاوز اُمَويان را به حقوق امّت اسلامي فزوني مي‎داد و راه را براي هر جنايتي از سوي آنان، هموار مي‎كرد‎ تا آن جا كه فرياد هرگونه اعتراضي به وضع حاكم، در نطفه خفه مي‎شد‎.

فرزدق شاعر نيز در ملاقاتي كه هنگام حركت امام حسين عليه‌ السلام به سوي كوفه با وي داشت، با تعبير: «بأبي أنت و أمّي يا بن‌رسول‌الله»[23]و در منزل «صفاح» با جملة: «انتَ احبّ‌النّاس الي النّاس»‎؛[24]«تو محبوب‎ترين شخص در ميان مردم هستي»،عشق و علاقة خود را نسبت به حضرت، ابراز نمود‎. و بالاخره قَيْس بن‌مُسْهِر صَيْداوي[25]وقتي در چنگا‎ل دژخيمان عبيدالله بن‌زياد گرفتار آمد و از او خواستند در انظار مردم، از امام حسين عليه‌ السلام بدگويي كرده و وي را دشنام دهد، او دربارة حضرت ‎گفت: «انّ الحسين بن‌عليعليه‌ السلامخير خلق‌الله‎»؛[26]«حسين بن‌عليعليه‌ السلام، بهترين خلق خداست»‎.

البتّه اين موقعيّت معنوي و اجتماعي ممتاز امام منحصر به مردم حجاز و كوفه ـ كه سا‎ل‎ها آن حضرت با آنان زندگي كرده بود ـ نمي‎شد، بلكه اشراف و بزرگان شهر عثماني مسلكي هم‌چون بصره هم از آن بزرگوار، به بزرگي ياد مي‎كردند‎. يزيد بن‌مسعود نَهْشَلي از اشراف بصره، وقتي خبر حركت امام حسين عليه‌ السلام را شنيد، قبايل بني‎تميم، بني‎حنظله و بني‎سعد را گرد آورده طي سخناني، امام حسين عليه‌ السلام را چنين توصيف كرد:

«حسين بن‌علي پسر دختر رسول‌خدا، صاحب تبار و نژادي نيكو و خالص و عقيده‎اي استوار است؛ از فضلي وصف ناشدني برخوردار و دانشش پايان ناپذير است و او به سبب سابقه، سنّ بيشتر و خويشاونديش با پيامبر به اين امر (خلافت) شايسته‎تر است‎. وي بر خردسال ترحّم كرده و به بزرگسال مهر مي‎ورزد‎‎...پس از نور حقّ محروم نمانيد و در ورطه و پرتگاه باطل گرفتار نشويد‎.»[27]

و در نامه‎اش به امام نوشت:

«شما حجّت خدا بر خلقش و امانت الهي در زمين هستيد كه از درخت [پر بركت و منشأ روشنايي و بي‌خار و خاشاك] زيتون احمدي منشعب شده‎ايد، رسول‌خدا ريشة آن درخت و شما شاخه‎اش هستيد‎.»[28]

منزلت و جايگاه درخشان پيشواي سوّم تنها در نگا‎ه مسلمانان دوستدار اهل‌بيت يا بي‎طرف خلاصه نمي‎شد، بلكه معاويه نيز (كه عصارة نفاق و كفر پنهان و از پليد‎ترين و دشمن‎ترين افراد نسبت به خاندان بني‎هاشم و به ويژه امامان بود) از او به عنوان: احبّ‌النّاس الي النّاس؛[29] «محبوب‎ترين شخص نزد مردم»‎، ياد مي‌كرد‎‎.هم چنين معاويه در وصيّتش به يزيد با بيان موقعيّت و مقام حسين بن‌علي عليه‌ السلام نزد رسول‌خدا، از وي خواست به حضرت احترام گذارد و با وي مدارا كند‎.[30]

پي نوشت: ------------------------------
[1]. در اين باره مي‎توان براي نمونه به اين منابع مراجعه كرد: محمّدي ري‌شهري، اهل‌البيت في الكتاب و السُّنة؛ باقر شريف قرشي، حياة‌الامام الحسين بن‌علي† ج1، ص77‌ ـ. 85‎‎‎.

[2]. اين حديث با تعابير مختلف نقل شده است براي نمونه:... انّ الحسن و الحسين هما ريحانتاي. (سيدمرتضي حسيني فيروزآبادي، فضائلالخمسة من الصّحاح الستة، ج3، ص220ـ 224‎؛ مجلسي، بحارالانوار، ج43، ص262 و315 ـ 316‎).

[3].... الحسن و الحسين سيّدا شباب اهل الجنة. (حسيني فيروز‌آبادي، فضائلالخمسة من الصِّحاحالسّتة، ج3، ص255 ـ 264‎؛ مجلسي، بحارالانوار، ج43، ص316‎).

[4]. براي نمونه:...من احبّ الحسن و الحسين فقد احبّني و من ابغضهما فقد ابغضني. (حسيني فيروز‌آبادي، فضائلالخمسة من الصّحاح السّتة، ج3، ص243ـ 251‎).

[5].... الحسن و الحسين امامان قاما او قعدا.... (شيخ صدوق، عِلل‌الشرايع، ج1، باب159، ص249؛ شيخ مفيد، الارشاد،ج2، ص30؛ مجلسي، بحار‌الانوار، ج44، ص2).

[6].عن انس بن‌مالك يقول: سئل رسول‌الله ايّ اهل‌بيتك احبّ اليك؟ قال: الحسن و الحسين... (حسيني فيروزآبادي،فضائلالخمسة من الصِّحاحالسّتة، ج3، ص241‎ـ 242‎).

[7].عن عُقْبَة بن‌عامر قال: قال رسول‌الله: لما استقرّ اهل الجنة في‌الجنة قالت الجنة: يا ربّ أليس وَعَدْتني أنْ تُزَيِّنَنِي برُكنَين مِن اركانك؟ قال: ألم أُزيّنك با‌لحسن و الحسين؟ قال فماست الجنة ميساً كما تميس العروس. (حسيني فيروزآبادي،فضائلالخمسة من الصِّحاحالسّتة، ج3، ص265 ـ 266‎).

[8].قال رسول‌الله: معاشر‌المسلمين ألا ادلّكم علي خير‌الناس جَدّاً و جَدّةً؟ قالوا: بلي يا رسول‌الله، قال: الحسن و الحسين جَدّهما رسول‌ا‌لله - ص ـ خاتم‌المرسلين و جَدّتهما خديجة بنت‌خويلد سيدة نساء اهل‌الجنة، ألا ادلّكم علي خيرالناس عَمّاً و عَمّة؟ قالوا: بلي يا رسول‌الله، قال: الحسن و الحسين عَمّهما جعفر ابن‌ابي‌طالب و عَمّتهما أم‌هاني بنت‌ابي‌طالب، ايّها‌ الناس ألا ادلّكم علي خير‌الناس خالاً و خالة؟ قالوا: بلي يا رسول‌الله، قال: الحسن و الحسين خالهما القاسم ابن‌رسول‌الله و خالتهما زينب بنت‌رسول‌الله، ثم قال: الّلهم انّك تعلم ان الحسن و الحسين في الجنة و عمّهما في الجنة و عمّتهما في الجنة و من احبّهما في الجنة و من ابغضهما في النار. (حسيني فيروزآبادي،فضائلالخمسة من الصِّحاحالسّتة، ج3، ص270 ـ 272‎).

[9]....حسين مِنّي و اَنا مِن حسين، احبّ اللهُ مَن احبّ حسيناً....(حسيني فيروزآبادي، فضائلالخمسة من الصِّحاحالسّتة، ج3، ص316 ـ 317؛ مجلسي، بحار‌الانوار، ج43، ص316‎.)

[10].مَن احبّ أن يَنظر الي سيّد شباب اهل‌الجنة، فلْيَنظر الي هذا ـ يعني الحسين بن‌علي ـ‎ قال سمعتُه من رسولِ‌الله (حسيني فيروزآبادي،فضائلالخمسة من الصِّحاحالسّتة، ج3، ص264‎.)

[11].... عن حُذَيْفَة بن‌اليَمان: رأيت النبي آخذاً بيد الحسين بن‌عليّ و هو يقول: يا ايّها الناس، هذا الحسين بن‌عليّ فَاعْرِفُوه، فوالّذي نفسي بيده انّه لفي الجنّة و مُحِبّيه في الجنّة و محبّي محبّيه في الجنّة. (شيخ صدوق، الامالي،‌مجلس87، ح4، ص693‎).

[12].سُلَيْم بن‌قَيْس الهلالي، كتاب سُلَيْم بن‌قَيْس الهلالي، ص461؛ خوارزمي، مقتل‌الحسين، ج1، ص146؛ ابن‌شهراشوب، مناقب آل‌ابي‌طالب، ج4، ص78.

[13].شيخ صدوق، كمال‌الدّين و تمام النّعمة، ص265 و نيز از همين مؤلف (با اندكي تفاوت): عيون أخبار الرّضا، ج2، باب31، ص62‎.

[14].خوارزمي، مقتل ‌الحسين، ج1، ص153‎.

[15].طبري، تاريخ ‌الامم و الملوك، ج5، ص383؛ بَلاذُري، انساب ‌الاشراف، ج3، ص374؛ ابوحنيفة دِيْنَوَري، الاخبار الطِّوَال، ص361‎.

[16]. ابن‌اعثم الكوفي،كتاب الفتوح، ج5، ص24‎؛ خوارزمي، مقتل‌الحسين، ج1، ص191.

[17].خوارزمي، مقتل الحسين، ج1، ص192‎.

[18]. عبدالله بن‌مُطيع بن‌اَسْوَد كعبي قُرَشي عَدْوي در زمان پيامبرمتولّد شد‎. وي از بزرگان قريش از جهت شجاعت و استقامت شمرده شده است‎. او در جريان قيام امام حسين عليه‌ السلام دو بار حضرت را ملاقات كرد: يكي در راه مدينه به مكّه (ابوحنيفة دِيْنَوَري، الاخبار الطِّوال، ص338) و ديگري در مسير مكه به كربلا (همان، ص364) و در هر دو بار حضرت را از رفتن به كوفه، منع كرد و حضرت را همراهي نكرد‎. در سال 63 هجري كه شورش اهل مدينه برضدّ حكومت يزيد رخ داد و منجر به خلع يزيد و اخراج امويان از مدينه شد، در ميان شورشيان، فرماندهي قريشيان با او، و فرماندهي انصار با عبدالله بن‌حَنْظَلةغَسيل‌الملائكة بود. پس از آنكه سپاه اعزامي يزيد بر مدينه مسلّط شد و فاجعة مشهور «حَرّة» رخ داد، او به مكّه متواري شد و چون از هواداران عبدالله بن‌زُبير بود، به وي پيوست‎. پسر مطيع در محاصرة اوّل خانة خدا توسّط سپاه يزيد، در كنار ابن‌زُبير بود. او پس از مرگ يزيد، از طرف پسر زُبير حاكم كوفه شد‎، امّا با قيام مختار و تسلّط وي بر كوفه، از آن شهر بيرون رانده شد و به مكّه بازگشته و در كنار ابن‌زُبير ماند.‎ ابن‌مطيع تا زمان عبدالملك، يعني تا محاصرة دوّم خانة كعبه توسط حَجَّاج، همراه ابن‌زُبير بود و با وي كشته شد‎. (ابن‌اثير، اُسْدُ‌الْغابَة في معرفةالصَّحابة، ج3، ص290 ـ 289‎).

[19].ابن‌اعثم، كتاب الفتوح، ج5، ص22 ـ 23‎؛ طبري، تاريخ‌الامم و الملوك، ج5، ص351.

[20].بَلاذُري، اَنساب‌الاَشراف، ج3، ص368‎؛ ابوحنيفه دِيْنَوَري، الاخبار الطِّوَال، ص338‎؛ طبري، تاريخ‌الامم و الملوك، ج5، ص351‎.

[21].طبري، تاريخ‌الامم و الملوك، ج5، ص395‎.

[22].طبري، تاريخ‌الامم و الملوك، ج5، ص351‎؛ بَلاذُري، اَنساب‌الاَشراف، ج3، ص368.

[23]. طبري، تاريخ‌الامم و الملوك،ج5، ص386؛ شيخ مفيد، الارشاد، ج2، ص‎67‎.

[24]. ابن‌سعد، ترجمةالحسين†و مقتله، فصلنامة تراثنا، ش10، ص171‎.

[25]. قَيْس بن‌مُسْهِر اسدي از شجاعان كوفه و از چهره‌هاي سرشناس و برجسته قبيلة بني‌اسد بود. (سيّد شرف‌الدّين، المجالس الفاخرة، ص109). وقتي امام حسين از بيعت با يزيد خودداري كرد و به مكّه رفت، قَيْس يكي از كساني بود كه نامه‌هاي اهل كوفه را به امام حسين† ‌رساند. او همچنين به دستور امام همراه با مسلم بن‌عقيل به كوفه رفت. و آنطور كه از مضمون منابع تاريخي استفاده مي‌شود زماني كه مسلم نامه‌اي مبني بر بيعت مردم براي امام نوشت و از آن حضرت براي ورود به كوفه دعوت كرد، حامل اين نامه قَيْس بن‌مُسْهِر بود. (طبري، تاريخ‌الامم و الملوك، ج5، ص394 ـ 395، طوسي، رجال طوسي، ص104، مصعب زبيري، تَسْمِيَةُ مَن قُتِلَ مَع الحسين، ص152).

[26]. بَلاذُري، اَنساب‌الاَشراف، ج3، ص378‎؛ طبري، تاريخ‌الامم و الملوك، ج5، ص395‎.

[27]. سيد ابن‌طاووس، اَلْمَلْهُوف علي قَتْلَي الطُّفُوف، ص111 ـ 110‎.

[28]‎. سيد ابن‌طاووس، اَلْمَلْهُوف علي قَتْلَي الطُّفُوف،ص113‎.

[29].ابن‌عساكر، ترجمة‌الامام الحسين من تاريخ مَدِينة دِمَشق، ص199‎.

[30].ابن‌اعثم، كتاب الفتوح، ج4، ص350؛ خوارزمي، مقتل‌الحسين، ج1، ص176‎.
اسيران حسين دمشق سر امام سر سيد الشهدا
سر شهدا سرها سرهاي شهدا شام كوفه
همراه شدن همراهي
كاربر گرامي سوالات خود را از بخش "ارسال سوال ديني " ارسال كنيد.
Parameter:7994!model&78 -LayoutId:78 LayoutNameالگوي داخلي+تاريخ+++++++