محورهاي چهارگانه جايگاه انسان در ادبيات قرآن

ارزش و مقام انسان در چند محور قابل بررسى است:
1 - كرامت ذاتى: انسان كرامت ذاتى دارد، به اين معنا كه اين نوع كرامت حاكى از عنايت ويژه پروردگار به آدمى است و به اختيار انسان ربطى ندارد؛ يعنى انسان چه بخواهد و چه نخواهد، از اين كرامت برخوردار است.
قرآن مجيد در اين باره مى فرمايد: "ما بنى آدم را كرامت بخشيديم و آنان را بر صحرا و دريا مسلط كرديم و بر بسيارى از مخلوقات خويش برترى داديم".(1)
2 - جانشين خدا بودن: قرآن مجيد مى فرمايد: "به ياد آور زمانى را كه خداوند به فرشتگان فرمود: به راستى روى زمين جانشين قرار خواهم داد".(2) البته اين خلافت ويژه آدم(ع) و برخى از فرزندان او كه به مقام عالى انسانى و علم به اسماء الهى دست يافته اند مى باشد.
3 - كارگزار بودن جهان براى آدمى: آيات زيادى از تسخير جهان و آفرينش آن چه در زمين است، براى انسان سخن مى گويد كه جايگاه رفيع وى را مى رساند، مانند آيه "سخّر لكم ما فى السموات و ما فى الارض جميعاً؛ آن چه در آسمان و زمين است تسخير شما قرار داديم".(3)
4 - امانت دار بودن انسان: انسان امانت دار خدا است و رسالت و مسئوليت دارد. قرآن مجيد مى فرمايد: "ما امانت خويش را بر آسمان و زمين و كوهها عرضه كرديم، همه از پذيرش آن امتناع ورزيدند و از قبول آن ترسيدند اما انسان بار امانت را به دوش كشيد و پذيرفت".(4)
البته بايد اين نكته را در نظر داشت كه انسان همه كمالات را بالقوه دارد و بايد آنها را به فعليت برساند. خود او بايد سازنده و معمار خويشتن باشد. پس انسان حقيقى كه خليفةالله است، مسجود ملائكه است، همه چيز براى او است و بالاخره دارنده همه كمالات انسانى است، انسان به علاوه ايمان است، نه انسان منهاى ايمان. انسان منهاى ايمان، كاستى گرفته و ناقص است. چنين انسانى حريص، خونريز و بخيل و از حيوان پستتر است.(5)
در مورد مقام مؤمن به عنوان انسان نمونه هر چند روايات زيادى وارد شده است اما تنها به يك حديث معتبر كه اهل تسنن و شيعه آن را نقل كرده اند اشاره مى كنيم. امام باقر(ع) مى فرمايد: "رسول خدا(ص) در شب معراج به خداوند عرض كرد: حال مؤمن نزد تو چگونه است؟ فرمود: اى محمد! كسى كه به دوستدارم اهانت كند، به جنگجويى با من برخاسته و من از هر چيز زودتر يارى دوستان خود كنم... هيچ بنده اى از بندگان به چيزى محبوب تر از واجبات به من نزديك نمى شود. همانا بنده به وسيله نافله به من نزديك مى شود تا آن كه او را دوست دارم. وقتى او را دوست داشتم، گوش او مى باشم كه با آن مى شنود؛ چشمش كه به آن مى بيند، زبانش كه به آن سخن مى گويد و دستش كه با آن اخذ مى كند. اگر مرا بخواند، او را جواب دهم و اگراز من چيزى بخواهد، او را عطا مى كنم".(6)
منابع:
1 - اسراء (17) آيه 70.
2 - بقره (2) آيه 30.
3 - جاثيه (45) آيه 13.
4 - احزاب (33) آيه 72.
5 - استاد مطهرى، مجموعه آثار ج2، ص 273، با تلخيص.
6 - وسائل الشيعه، ج 3، ص 53.