مادري كه بخشي از اموال خود را به فرزندان اناث خود – با ذكر قيود زماني حيات و وفات در ضمن صلحنامه - مصالحه كرده، و بعد با ادعاهايي قصد فسخ آن را دارد
جهت عضويت در كانال "مقلدين مراجع تقليد" كليك كنيد
مادرى در حدود بيست و پنج سال پيش مقدارى از آب و ملك و خانه خود را به فرزندان اناث خود كه چهار نفرند مصالحه مى نمايد و در ضمن صلحنامه ها اينگونه قيد شده كه: اختيار "مصالح عنه" مادام الحيات با خود مصالح مى باشد و بعد از وفات او ملك طلق و حق صدق دختران متصالحه مى باشد كه ارباعا تقسيم نمايند و براى ديگرى حق و نفع و بهره اى نيست كه مداخله نمايند. و مخفى نماند كه اين قيود در صلحنامه ملك و آب است و نيز در صلحنامه خانه اينگونه قيد شده است. و قابل ذكر است كه اين دو صلحنامه را دو نفر نوشته و در دو زمان نيز نوشته شده اند ولى بعد از گذشت چندين سال گاه به گاهى مادر مذكور مى گويد اموال رامى خواهم بفروشم. يا اصلا آن موقع بالأجبار من اين اموال را صلح كرده ام يا گاهى ادعا مى كند كه ديوانه بوده ام. يا مريض بوده ام و بعد از چندى دورهم نشسته بدون رضايت دخترهايش اموال را بين پسرها و دخترهايش دو مرتبه تقسيم مى كند و هم اكنون ادعا مى كند كه چيزى ندارم بخورم و خرجى ندارم و مى خواهم بفروشم. مستدعى است بيان فرماييد كه با توجه به متن صلحنامه آيا او مى تواند صلحنامه ها را ناديده بگيرد و آنها را بهم بزند؟ و آيا حق دارد اموال را بفروشد؟ و نيز آيا تقسيم اموال بعد از چندين سال بين اولاد ذكور و اناث صحيح است؟ و آيا سخنان مادر كه مى گويد: مجبور بودم يا ديوانه و مريض بودم و لذا صلح را قبول ندارم پذيرفته مى شود در حالى كه در همان زمان به يكى از فرزندان ذكورش هم مقدارى از اموالش را بخشيده و صلح كرده است و هيچگونه سخنى درباره آنها گفته نمى شود؟
اگر معلوم است كه صلح مشروط به بعد از مردن بوده باطل است و اگر معلوم است كه صلح مشروط نبوده و مسلوب المنفعه، مادام الحيوة موصيه واقع شده صحيح و لازم است و ادعاى اكراه و غيره بدون اثبات شرعى مسموع نيست. و همچنين اگر شك در وقوع صلح به يكى از دو نحو مزبور باشد حكم به صحت مى شود و مصالح نمى تواند آن را بهم بزند.
پي نوشت:
امام خمينى(ره)، استفتائات، ج 2، صلح، س 14
كاربر گرامي، با توجه به احتمال تغيير در نظرات و فتاواي مراجع عظام، جهت اطلاع از آخرين فتوا با دفتر مرجع تقليد خود تماس بگيريد. با تشكر