فلسفه عزاداري و آثار و فوايد مجالس عزاي امام حسين(ع) چيست؟
1- نخست بايد گفت: حوادث گذشته هر جامعه مىتواند در سرنوشت و آينده آن جامعه آثار عظيمى داشته باشد. تجديد آن خاطرهها در واقع نوعى بازنگرى و بازسازى آن حادثه است تا مردم از آن جريان استفاده كنند. اگر حادثه مفيدى بوده است و در جاى خود منشأ آثار و بركاتى به شمار مىرفت، بازنگرى و بازسازى آن مىتواند مراتبى از آن بركات را داشته باشد.
علاوه بر اين، در همه جوامع انسانى مرسوم است كه به نوعى، از حوادث گذشته خود ياد مىكنند؛ آنها را بزرگ شمرده و به آنها احترام مىگذارند. خواه مربوط به اشخاصى باشد كه در پيشرفت جامعه خود مؤثر بودهاند، نظير دانشمندان و مخترعان، و خواه مربوط به كسانى باشد كه از جنبه سياسى و اجتماعى، در رهايى ملت خود نقش مؤثرى داشتهاند و قهرمان ملى بودهاند.
همه عقلاى عالم براى اين گونه شخصيتها آيينهاى بزرگداشتى را منظور مىكنند. اين كار بر اساس يكى از مقدسترين خواستههاى فطرى است كه خدا در نهاد همه انسانها قرار داده است، و از آن به «حس حق شناسى» تعبير مىكنيم.
لذا اين خواسته فطرى همه انسانهاست كه در برابر كسانى كه به آنها خدمت كردهاند حق شناسى و شكرگزارى كنند، آنان را به خاطر داشته باشند و به ايشان احترام بگذارند.
علاوه بر اين، ياد آن خاطرهها، در صورتى كه در سعادت جامعه تأثيرى داشته، مىتواند عامل مؤثر ديگرى را در زمان بيان خاطرهها بيافريند. در اين صورت، گويا خود آن حادثه تجديد مىشود.
لذا از آنجا كه معتقديم حادثه عاشورا حادثه عظيمى در تاريخ اسلام بوده است، و نقش تعيين كنندهاى در سعادت مسلمانها و روشن شدن راه هدايت مردم داشته است، اين حادثه در نظر ما براي امروز نيز بسيار ارزشمند است. از اين رو، بزرگداشت و بازسازى اين حادثه و به خاطر آوردن آن، موجب مىشود تا بتوانيم از بركات آن در جامعه امروز نيز استفاده كنيم.
آنچه دوست و دشمن بر آن اتفاق دارند اين است كه داستان كربلا، اگر در عالم انسانيت داستان منحصر به فردى نباشد، از وقايع بسيار كم نظير است.
البته ما بر اساس آنچه از ائمه اطهار عليهمالسلام دريافت داشتهايم، اين داستان واقعي را منحصر به فرد مىدانيم و معتقديم كه نظير اين داستان در گذشته نبوده و در آينده هم نخواهد بود. ولى از جهت احتياط در سخن و براى اين كه با كسانى مواجه هستيم كه طبعاً از ما دليل و سند مىخواهند و براى اين كه وارد آن بحثها نشويم، مىگوييم اتفاق نظر همه مورخين و همه آشنايان به تاريخ بشر اين است كه اگر داستان عاشورا منحصر به فرد نباشد، از كم نظيرترين داستانهاى عالم است؛ داستانى كه هم از نظر كيفيت وقوع، هم از نظر عظمت مصيبت، و هم از نظر بقاى خاطره آن در ميان مردم و آثار اجتماعى كه بر آن مترتب مىشود، با هيچ ماجراى ديگرى قابل مقايسه نيست. خود همين تكرار عزادارىهايى كه در كشور خودمان مىبينيم، مىتواند براى ما عامل هشدار دهنده و بيداركنندهاى باشد كه هيچ حادثه ديگرى با اين حادثه قابل مقايسه نيست. حادثهاى كه براى آن اين همه وقت صرف مىشود، اين همه هزينه مىشود و اين همه اشكها ريخته مىشود، با چه حادثه و پيشامدى قابل تشبيه است؟
اين عزادارىها مخصوص كشور ما نيست. در دورترين نقطههاى جهان در ايام محرم و صفر و به خصوص روز عاشورا برنامههايى برگزار مىشود. در نيويورك كه يكى از بزرگترين شهرهاى دنياست، در روز عاشورا از طرف شيعيان پاكستانى، ايرانى، عراقى، لبنانى و بعضى از كشورهاى ديگر، دسته سينه زنى راه مىافتد به طورى كه توجه همه مردم را به خود جلب مىكند. بزرگترين خيابان اين شهر، پر از جمعيت مىشود.
علاوه بر شيعيان، در بسيارى از كشورهاى سنى نشين هم در ايام عاشورا چنين مراسمى از سوى اهل سنت برگزار مىشود؛ يا اگر شيعيان جلساتى تشكيل مىدهند، برادران اهل تسنن، خود را موظف مىدانند كه در اين مراسم شركت كنند. بسيارى از برادران اهل تسنن ما در شبه قاره هند، هم در هندوستان كه تعداد مسلمانان آن، دو برابر جمعيت كل ايران است و هم در بنگلادش و پاكستان، به عنوان اداى اجر رسالت، بر خود واجب مىدانند كه در مراسم عزادارى سيدالشهداء عليهالسلام شركت كنند.
بلكه حتى بت پرستانى كه به شريعت اسلام معتقد نيستند، به لحاظ بركاتى كه از عزادارى سيدالشهداء عليهالسلام ديدهاند مراسم عزادارى بر پا مىكنند و نذورات فراوانى براى برگزارى مراسم سيدالشهداء عليهالسلام دارند. اينها مواردى است كه در تمام دنيا ديده مىشود لذا هيچ حادثهاى را در عالم نمىتوانيم نشان دهيم كه چنين تأثيرى داشته باشد و ملتهاى مختلف را تحت تأثير قرار داده باشد.
به اين مطالب، فداكارىهايى را كه شيعيان در طول تاريخ كردهاند اضافه كنيد. اين فداكارىها براى اين بوده است كه بتوانند اين مراسم را برگزار كنند و بتوانند به زيارت قبر سيدالشهداء عليهالسلام نايل شوند.
هميشه برگزارى اين گونه مراسم و زيارت قبر آن حضرت عليهالسلام به اين راحتى نبوده است. البته الآن هم خيلى راحت نيست؛ ولى زمانى بود كه اگر كسى مىخواست براى زيارت قبر سيدالشهداء عليهالسلام برود، بايد جان خود را كف دست بگيرد. مأموران دولت عباسى، به خصوص در زمان متوكل، آنچنان سخت گيرى مىكردند كه كسى جرأت نكند به نزديك حرم حسينى برسد. حتي قبر سيدالشهداء عليهالسلام را خراب كردند، بر آن آب بستند و زمينش را شخم زدند، براى اين كه به كلى آثار اين قبر محو شود. ولى شيعيان براى آن كه بتوانند حتى قبر سيدالشهداء را زيارت كنند، حاضر شدند دست بدهند، پا بدهند، جان بدهند، اما بروند و از نزديك سلام بدهند. چنين چيزى قطعاً در تاريخ بشر نمونه ندارد. اگر از هر جهت ديگر بگوييم شباهتى با ساير حوادث دارد، از اين جهت شباهتى با هيچ حادثهاى ندارد.
2- فوائد گريه و عزاداري براي امام حسين (ع)
الف) حفظ مكتب اهل بيت (ع) به عنوان اسلام ناب و خالص
مجالس عزاى امام حسين عليهالسلام عامل فوقالعاده نيرومندى براى بيدارى مردم است و راه و رسمى است كه آن حضرت آن را به پيروان خود آموخته تا ضامن تداوم و بقاى اسلام باشد.
اهمّيّت برپايى اين مجالس و رمز تأكيد ائمّه اطهار عليهمالسلام بر حفظ آن، آنگاه روشنتر مىشود كه ملاحظه كنيم شيعيان در عصر صدور اين روايات به شدّت در انزوا به سر مىبردند و تحت فشارهاى گوناگون حكومت امويان و عبّاسيان چنان گرفتار بودند كه قدرت بر انجام كوچكترين فعّاليّت و حركت سياسى و اجتماعى نداشتند و چيزى نمانده بود كه به كلّى منقرض شوند ولى مجالس عزاى امام حسين عليهالسلام آنان را نجات داد و در پناه آن، تشكّل و انسجام تازهاى يافتند و به صورت قدرتى چشمگير در صحنه جامعه اسلامى ظاهر شده و باقى ماندند.
به همين دليل، برپايى اين مجالس در روايات به عنوان «احياى امر اهلبيت عليهمالسلام» تعبير شده است.
امام صادق عليهالسلام در مورد اين گونه مجالس فرمودند: «إِنَّ تِلْكَ الْمَجالِسَ أُحِبُّها فَأَحْيُوا أمْرَنا؛ اين گونه مجالس (شما) را دوست دارم، از اين طريق مكتب ما را زنده بداريد!» (1)
امام خمينى (قدس سره) در تعبير جامعى مىفرمايد: «همه ما بايد بدانيم كه آنچه موجب وحدت بين مسلمين است، اين مراسم سياسى، مراسم عزادارى ائمّه اطهار عليهمالسلام به ويژه سيّد مظلومان و سرور شهيدان حضرت اباعبداللَّه الحسين عليهالسلام است كه حافظ ملّيّت مسلمين به ويژه شيعيان ائمّه اثنىعشر- عليهم صلوات اللّه و سلّم- مىباشد». (2)
حتّى غير مسلمانان هم به اين امر اعتراف دارند. «ژوزف فرانسوى» در كتاب «اسلام و مسلمانان» ضمن اشاره به اندك بودن شمار شيعيان در قرون اوّليّه اسلام، به خاطر عدم دسترسى آنان به حكومت، و ظلم و ستم حاكمان بر آنان و قتل و غارت اموالشان در تحليل جالبى مىنويسد: «يكى از امامان شيعه، آنان را دستور تقيّه داد تا جانشان از گزند بيگانگان محفوظ باشد و همين امر باعث شد كه شيعيان كم كم قدرت پيدا كنند و اين بار دشمن بهانهاى نيافت تا به واسطه آن شيعيان را بكشد و اموالشان را غارت نمايد. شيعيان مجالس و محافل مخفيانهاى را تشكيل دادند و بر مصائب حسين عليهالسلام گريه مىكردند. اين عاطفه و توجّه قلبى در دلهاى شيعيان استحكام يافت و كم كم زياد شد و پيشرفت كردند ...
بزرگترين عامل اين پيشرفت برپا كردن عزادارى حسين (عليهالسلام) مىباشد كه ديگران را به سوى مذهب شيعه دعوت مىكند ... هر يك از شيعيان در حقيقت مردم را به سوى مذهب خود مىخوانند بى آنكه مسلمانان ديگر متوجّه بشوند. بلكه خود شيعيان هم (شايد) به فايدهاى كه در اين كارهايشان وجود دارد متوجّه نيستند و گمان مىكنند تنها ثواب اخروى كسب مىكنند» (3)
ب) اتحاد شيعيان و تزلزل حكومتهاي فاسد
ائمّه اطهار عليهمالسلام با تأكيد بر برگزارى مراسم عزادارى حسينى عليهالسلام، برنامه آن حضرت را «محورى» براى وحدت و اتحاد مردم قرار دادند به گونهاى كه امروزه در ايّام شهادتش ميليونها انسان با اختلاف طبقات و نژاد و مذهب در هر كوى و برزن به عزادارى آن حضرت بپاخاسته و گرد بيرق حسينى اجتماع مىكنند.
هر ملّتى براى بقا و موفّقيّت خويش محتاج به عامل وحدت و اجتماع است. بدون شك بهترين عامل وحدت پيروان اهل بيت عليهمالسلام كه با كمترين زحمت و كمترين هزينه مىتواند تودههاى ميليونى را حول يك محور جمع كند، همين مراسم عزادارى حسينى است.
به يقين اگر ملّتى از چنين قدرتى برخوردار باشد كه بتواند در كوتاهترين فرصت و با كمترين تبليغات، نيروهاى متفرّق خويش را گردآورى كرده و سازماندهى كند، مىتواند هر مانعى را از سر راه پيشرفت خود بر دارد.
در واقع ائمّه اطهار عليهمالسلام با ترغيب مردم به اقامه مجالس حسينى از پراكندگى نيروها جلوگيرى به عمل آوردند و تودههاى متفرّق را بسيج كردند و با ايجاد وحدت و يكپارچگى در ميان آنها قدرت عظيمى را به وجود آوردند.
حركت خودجوش ميليونى مردم مسلمان ايران در نهضت شكوهمند انقلاب اسلامى در ماه محرّم و صفر به ويژه روزهاى تاسوعا و عاشورا كه لرزه بر اندام طاغوتيان مىانداخت سرّ تأكيد ائمّه اطهار عليهمالسلام بر محور قراردادن امام حسين عليهالسلام را روشنتر مىكند.
« ماربين آلمانى» در اثر خود مىنويسد: «بى اطّلاعى بعضى از تاريخ نويسان ما موجب شد كه عزادارى شيعه را به جنون و ديوانگى نسبت دهند؛ ولى اينان گزافه گفته و به شيعه تهمت زدهاند. ما در ميان ملل و اقوام، مردمى مانند شيعه پرشور و زنده نديدهايم، زيرا شيعيان به واسطه بپا كردن عزادارى حسينى سياستهاى عاقلانهاى را انجام داده و نهضتهاى مذهبى ثمر بخشى را به وجود آوردهاند».
همين نويسنده آلمانى مىگويد: «هيچ چيز مانند عزادارى حسينى نتوانست بيدارى سياسى در مسلمانان ايجاد كند».
مخالفت دشمنان اسلام با اقامه اين مجالس و تلاش آنها در جهت به تعطيلى كشاندن آن، حتّى اقدام آنان بر انهدام قبر امام حسين عليهالسلام و مانع شدن از زيارت قبر آن حضرت، خود شاهد ديگرى است كه حكومتها تا چه اندازه از اين نيروى عظيم وحشت داشته و دارند.
با نگاهى گذرا به تاريخ اسلام بعد از حادثه كربلا مىبينيم اين مجالس و پيامهاى عاشورايى تا چه اندازه سرمشق قيامهاى مجاهدان راه خداوند در مقابل گردنكشان و طاغوتيان بوده است.
ج) خودسازى و تربيت دينى (الگوپذيرى)/ دانشگاهي براي تعليم عقايد،اخلاق و احكام
مجالس عزاى امام حسين عليهالسلام مجالس تحوّل روحى و مركز تربيت و تزكيه نفس است. در اين مجالس مردمى كه با گريه بر مظلوميّت امام حسين عليهالسلام آن حضرت را الگو قرار مىدهند، در واقع زمينه تطبيق اعمال و كردار خويش و همرنگى و سنخيّت خود را با سيره عملى آن حضرت فراهم مىسازند.
تأثير عميق اين مجالس به قدرى است كه افراد زيادى در اين مجالس، دگرگونى عميقى يافته و تصميم بر ترك گناه و معصيت مىگيرند، و چه بسا اشخاص گمراهى كه با شركت در اين مجالس تنبّه حاصل كرده و راه نجات را پيدا مىكنند.
اين مجالس به آدمى درس عزّت، آزادگى، ايثار، فداكارى و درس تقوى و اخلاق مىآموزد. اين مجالس مهد پرورش انسانهاى حق طلب و عدالت گستر و شجاع است.
اضافه بر اين، در طول تاريخ اين جلسات به مثابه كلاسهاى درس و دانشگاهي براى مردم بوده است و آنان را با معارف و حقايق دينى، تاريخ، رجال، احكام و موضوعات گوناگون ديگر آشنا مىكرده است، و يكى از مؤثّرترين پايگاههاى خودسازى و تهذيب نفوس و تربيت اخلاق بوده است.
ائمّه اطهار عليهمالسلام با گشودن اين باب، و تشويق مردم به شركت در اين محافل در واقع همه را به تحصيل و تربيت در اين دانشگاه حسينى دعوت كردند. شور و هيجان جوانان بسيجى در جبهههاى نبرد در جنگ تحميلى هشت ساله به ويژه در شبهاى عمليّات و لحظه شمارى آنان براى فداكارى و ايثار و نيل به شهادت، گواه روشنى بر تأثيرعميق مجالس حسينى است.
د) تجليل از مجاهدت امام عليهالسلام و تعظيم شعائر
اساساً سوگوارى در مرگ اشخاص يك نوع تعظيم و احترام به آنان و رعايت موقعيّت و شخصيّتشان محسوب مىشود؛ پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله مىفرمايد: «مَيِّتٌ لابَواكِيَ عَلَيْهِ، لا إِعْزازَ لَهُ؛ مردهاى كه گريه كنندهاى نداشته باشد عزّتى ندارد!» (4)
مخصوصاً سوگوارى در مرگ مردان الهى، از مصاديق بارز تعظيم شعائر الهى بوده و تجليل از عقيده و راه و رسم و مجاهدت و تلاش آنان محسوب مىشود. از اين رو، رسول خدا صلى الله عليه و آله هنگام بازگشت از جنگ احد وقتى كه مشاهده كرد خانوادههاى شهداى قبيله «بنى اشهل» و «بنى ظفر» براى شهيدان خود گريه مىكنند، ولى عموى بزرگوارش حضرت حمزه گريه كنندهاى ندارد، فرمود: «لكِنَّ حَمْزَةُ لابَواكِيَ لَهُ الْيَوْمَ؛ امّا امروز حمزه، گريه كنندهاى ندارد!» (5)
زنان مدينه با شنيدن اين سخن در خانه حضرت حمزه اجتماع كرده و به سوگوارى پرداختند و بدين وسيله شخصيّت عظيم حضرت حمزه مورد تجليل و تكريم قرار گرفت.
و نيز آنگاه كه خبر شهادت جعفر طيّار در جنگ موته به مدينه مىرسد، پيامبر صلى الله عليه و آله براى گفتن تسليت نخست به خانه جعفر رفت، سپس به خانه فاطمه زهرا عليهاالسلام آمد، و آن بانوى بزرگ را در حال گريه و سوگوارى ديد، فرمود: «عَلى مِثْلِ جَعْفَرٍ فَلْتَبْكِ الْبَواكِي؛ به راستى براى شخصيّتى چون جعفر بايد گريه كنندگان گريه كنند!» (6)
قرآن كريم در مورد گروهى از قوم موسى كه راه تباهى و فساد را در پيش گرفتند و سرانجام در اثر نفرين آن حضرت به هلاكت رسيدند، آنان را لايق تجليل و گريه ندانسته و مىفرمايد: «فَمَا بَكَتْ عَلَيْهِمُ السَّمَاءُ وَالْأَرْضُ وَمَا كَانُوا مُنظَرِينَ» (7) ؛ نه (اهل) آسمان بر آنان گريستند و نه (اهل) زمين!
از اين تعبير به خوبى استفاده مىشود كه لياقت گريه ديگران را نداشتن نوعى حقارت و بى ارزشى است.
از اين رو، در سفارشهاى ائمّه اطهار عليهمالسلام مىبينيم كه مىفرمودند: چنان در ميان مردم منشأ آثار خير و بركت باشيد كه بر مرگتان بگريند و از شما تجليل كنند!
اميرمؤمنان عليهالسلام فرمود: «خالِطُوا النَّاسَ مُخالَطَةً إِن مِتُّمْ مَعَها بَكَوْا عَلَيْكُمْ وَ إِنْ عِشْتُمْ حَنُّوا إِلَيْكُم؛ با مردم آنچنان معاشرت كنيد كه اگر بميريد بر مرگ شما اشك بريزند و اگر زنده بمانيد به شما عشق بورزند.» (8)
بنابراين، اقامه عزادارى براى امام حسين عليهالسلام آن شخصيّت ممتاز و بى نظيرى كه خود از خاندان عصمت و طهارت بود و از اولياى الهى و امامان معصوم است، علاوه بر تجليل از مقام شامخ آن امام همام، از مصاديق روشن تعظيم شعائر الهى است كه: «وَ مَنْ يُعَظِّمْ شَعائِرَ اللَّهِ فَإِنَّها مِنْ تَقْوَى الْقُلُوبِ»؛ هر كس شعائرالهى را بزرگ دارد، اين كار نشانه تقواى دلهاست. (9)
چگونه چنين نباشد و حال آن كه صفا و مروه با اين كه مكانى بيش نيستند، چون ياد و ذكر الهى در آنجا زنده مىشود، از شعائر الهى شمرده است. «إِنَّ الصَّفا وَ الْمَرْوَةَ مِنْ شَعائِرِ اللَّهِ»؛ صفا و مروه از شعائر (و نشانههاى) خداست (10)
به يقين، امام حسين عليهالسلام كه تمام هستى خويش را يكجا با خداوند معامله كرد و مخلصانه از همه چيزش در راه خدا گذشت، از عظيمترين شعائر الهى است و برپايى مجالس عزا براى آن حضرت، تعظيم يكى از بزرگترين شعائر الهى محسوب مىشود كه آثار مثبت فردي و اجتماعي بيشماري دارد.
3- البته اساسِ پاسخ را بايد در مهر و محبّتِ به امام حسين(عليه السلام) جستجو كرد كه تا «ژرفاي احساسات و عواطفِ» عزاداران راه يافته (11)، و ايشان را چنان شيفته و شيدا كرده است كه ناآشنايان طعنه گو، از حالت آنان به «جنون» تعبير مي كنند. آري، عزاداران امام حسين(عليه السلام) بر اساس «پيوند عميق عاطفي»، هر ساله مراسم عزاي حسيني را با شكوه تر از قبل برگزار مي كنند، و اين همه، تجلّي اين فرموده رسول خدا(صلي الله عليه وآله)است: «إن لقتل الحسين حرارة في قلوب المؤمنين لاتبرد ابداً»(12)؛ براي شهادت امام حسين(عليه السلام)در دلهاي مؤمنان حرارتي است كه هرگز سرد و خاموش نمي شود.
بر اين اساس، مهر، عشق و عاطفه، مهم ترين پشتوانه براي برپايي مراسم عزاداري امام حسين(عليه السلام) بوده است. با وجود اين، كاركرد آن مراسم، هرگز به جنبه عاطفي محدود نبوده است. در طول تاريخ، برگزاري عزاداري براي امام حسين(عليه السلام)فرصتي مناسب به دست مي داده است تا مرثيه سرايان و خطيبان، همگان را با شخصيت و نهضت امام حسين(عليه السلام)، و نيز با معارف اسلامي آشنا كنند. بر اين اساس، عزاداري امام حسين(عليه السلام)آثار، فوايد و كاركردهاي بسيار مهمي در ابعاد فرهنگي، اجتماعي و سياسي داشته است. بي گمان، شناخت اين كاركردها و آثار سبب مي شود تا ما نسبت به «چرايي عزاداري براي امام حسين(عليه السلام)» آگاهي ژرف تري پيدا كنيم.
پي نوشت ها:
(1) وسائل الشيعة، ج 10، ص 391-392، ح 2
(2) وصيّت نامه الهى ـ سياسى امام خمينى(قدس سره) ـ صحيفه نور، ج 21، ص 173
(3) به نقل از فلسفه شهادت و عزادارى حسين بن على(عليه السلام)، علاّمه سيد عبدالحسين شرف الدين، ترجمه على صحت، ص 92
(4) المأساة الحسين، ص 118
(5) استيعاب، ج 1، ص 275
(6) بحارالانوار، ج 22، ص 276
(7) سوره دخان، آيه 29
(8) نهج البلاغه، كلمات قصار، كلمه 10
(9) سوره حج، آيه 32
(10) بقره / 158
(11) مرتضي مطهري، قيام و انقلاب مهدي (عج) به ضميمه شهيد، چ پنجم، قم، صدرا، 1398ق، ص 122 و 123
(12) ميرزا حسين نوري طبرسي، مستدرك الوسائل، چ دوم، قم، مؤسسه آل بيت(عليهم السلام) لإحياءالتراث، 1408 ق، ج 10، ص 318