عبرت هاي سياسي عاشورا ( حق كشي )
يـكـى از اسـماى حسناى الهى ، اسم شريف (حق)است . آسمان ها و زمين و دنيا و آخرت بر حق بنا شـده انـد ؛چـنان كه پيامبران و كتاب هاى آسمانى نيز به حق فرستاده شده اند ؛ يعنى بنيان و مـحـور عـالمتـكـويـن و تـشريع ، حق است و مشيّت الهى بر اين قرار گرفته است كه قرآن مى فرمايد:(وَ يُحِقُّ اللّهُ الْحَقَّ بِكَلِماتِهِ وَ لَوْ كَرِهَ الْمُجْرِمُونَ)(يونس 82)و خداوند با كلمات خود، حق را ثابت مى گرداند، هر چند بزهكاران را خوش نيايد.مـؤ مـن خـردمـنـد نـيز بايد در زندگانى فردى و اجتماعى خويش روى به سوى مشيَّت الهى كند. تـاريـخگـواهـى مـى دهـد كـه جـامـعـه و حـكـومـت عـصـر امـام حـسـيـن (ع)، حـق را فـداى بـاطـل مـىكـردنـد و اين عبرت ، بسيار تلخ و گزنده است و انسان هاى مؤ من و غيرتمند، هرگز چـنـيـن سـتـمبـزرگـى را بـر نـمى تابند. از اين رو، امام حسين (ع)مشفقانه و دردمندانه درباره فلسفه قيام خونينخود مى فرمايد:
(اَلا تـَرَوْنَ اِلَى الْحَقِّ لايُعْمَلُ بِهِ وَ اِلَى الْباطِلِ لايُتَناهى عَنْهُ؟ لِيَرْغَبَ الْمُؤْمِنُ فى لِقاءِ رَبِّهِ مُحِقّاً فَاِنّى لااَرَى الْمَوْتِ اِلاّ سَعادَةً وَ الْحَياةَ مَعَ الظّالِمينَ اِلاّ بَرَمًا)(1)
آيـا نمى بينيد كه به حق عمل نمى كنند و از باطل دورى نمى گزينند؟! تا مؤ من حق طلبانه به سـوى پروردگارش بشتابد و من مرگ را جز رستگارى و زندگى با ستمگران را جز ننگ نمى دانم.
حـق ستيزى و باطل گرايى چنان بر جامعه اسلامى حاكم گشته بود كه هيچ اميدى به تغيير آن نبود و راه چاره همان بود كه امام حسين (ع)به سويش شتافت.
منبع:
1- لهوف ، ص 138.
برگرفته شده از كتاب (عبرت هاي عاشورا)،علي اصغرالهامي نيا