مركز پاسخگويي به سوالات ديني انوارطاها

احكام شرعي

تفسير

تاريخ

كتابخانه

اعتقادات

مشاوره

ويژه ها

نماز

پاسخگويي آنلاين (ساعت پاسخگوي احكام شرعي 20 الي 21:30 شب10 صبح الي 11:30 ظهر)
0.0 (0)

شهادت حضرت زهرا (س) طبق منابع اهل سنت چگونه بوده است؟

حضرت زهرا ـ سلام الله عليها ـ تنها بازمانده رسول خدا ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ بود كه بعد از رحلت آن حضرت دوران شيرين زندگي اش به اتمام رسيد هر چند به يك معني در سراسر زندگي آن بانو دوران شيريني وجود نداشت. چرا كه پيوسته فشارها و جنگ ها و توطئه هاي دشمنان بر صدر اسلام و پيامبر اكرم آرامش روح فاطمه را بر هم زده بود. اما با رحلت پيامبر اكرم طوفان هاي تازه اي از حوادث پيچيده و بحراني وزيدن گرفت، احقاد و كينه هاي بدر، خيبر و حنين كه در عصر پيامبر اكرم در زير خاكستر پنهان بود آشكار گشت. به همين دليل به كنار قبر پيامبر اكرم رفته و با او درد دل مي كرد:

پدر جان! بعد از تو، يكه و تنها شدم، حيران و محدوم مانده ام، صدايم به خاموشي گرائيد، و پشتم شكست و آب گواراي زندگي در كامم تلخ شد.[1]
و پيوسته بر اين حال بود كه بعد از 75 روز يا 95 روز از رحلت پيامبر اكرم نگذشته بود كه در اثر رنج هاي ديده شده به پدر بزرگوارش پيوست و لذا مي توان گفت شهادت آن بانوي معظمه حقيقتي غير قابل انكار و از مسلمات تاريخ اسلام است، طوري كه هيچ فردي را ياراي انكار و رد آن نيست، چرا كه مورخان و محدثان شيعه و سني علي رغم فشارها و بيان هاي گوناگون به تشريح آن پرداخته اند و در اينجا به گوشه هايي از آنها اشاره مي شود البته بايد به اين نكته نيز اذعان داشت كه منظور از به شهادت رسيدن فاطمه زهرا اين است كه آن حضرت بعد از رحلت پيامبراكرم رنج ها و دردها و ستم ها و ظلم هايي كه از سوي دشمنان اهل بيت ـ عليهم السلام ـ ، كشيد در نهايت، منجر به شهادت آن حضرت شد.
ابن قتيبه دينوري متوفاي 276 ق مي نويسد: همانا ابوبكر از عده اي كه از بيعت با او سرپيچي كرده و نزد علي ـ عليه السلام ـ جمع شده بودند سراغ گرفت پس عمر را به دنبال آنها كه در خانه علي جمع شده بودند فرستاد.
پس آنها از خارج شدن از خانه خودداري نمودند، در اين هنگام عمر دستور داد كه هيزم حاضر كنيد. و خطاب به اهل خانه گفت: قسم به آن كس كه جان عمر در دست اوست بايد خارج شويد و الا خانه را با اهلش به آتش مي كشم، شخصي به عمر گفت: اي اباحفص آيا مي داني در اين خانه فاطمه است عمر گفت: اگر چه فاطمه در خانه باشد.[2]
در همان منبع ذكر مي كند كه بعد از چند روزي كه گذشت ابوبكر به عمر گفت نزد فاطمه زهرا برويم چرا كه ما او را به غضب در آورده ايم به اتفاق نزد فاطمه زهرا رفتند ولي فاطمه اجازه ورود به آنها نداد ولي آنها با وساطت علي وارد خانه شدند ولي حضرت فاطمه زهرا با آنها سخن نگفت[3] و... .
شهرستاني متوفاي 548 ق از نظام نقل مي كند: در روز بيعت مردم با ابوبكر كه عمر متولي اين امر بود و دستور يافته بود كه از علي و كساني كه در خانه او بودند بيعت بگيرد! با صداي بلند فرياد زد كه خانه علي را آتش بزنيد و خودش چنان ضربه اي به شكم فاطمه زهرا روز بيعت زد كه فاطمه جنين خود را از شكم انداخت.[4]
ابن حجر متوفاي 852 ق نيز در كتاب خود از محمد بن حماد كوفي نقل مي كند كه وي معتقد است بدون شك عمر با لگد به شكم حضرت فاطمه زهرا زد و اين امر منجر به سقط جنين فاطمه زهرا كه اسمش محسن بود منجر شد.[5]
مشاهده مي شود هر چند كه برخي از علماي اهل سنت براي حفظ موقعيت خلفاء از بازگو كردن اين قطعه واقعي از تاريخ خودداري نموده اند و آن را از اعتقادات و تفكرات شيعه به حساب آورده اند ولي با اين وجود تعداد زيادي از علماي اهل سنت نتوانستند به روي واقعيت پرده بپوشانند هر چند كه تمام واقعه را نقل نكرده اند و تنها مختصري به آن اشاره نموده اند.
در اين زمينه سيد مرتضي متوفاي 436 ق نقل مي كند، در آغاز كار، محدثان و تاريخ نويسان از نقل جسارت هايي كه به ساحت دختر پيامبر گرامي اسلام وارد شده امتناع نمي كردند. اين مطلب در ميان آنان مشهور بود كه مأمور خليفه با فشار، درب را بر فاطمه زهرا (س) زد و او فرزندي را كه در رحم داشت سقط نمود و قنفذ به امر عمر، فاطمه زهرا (س) را زير تازيانه گرفت تا او دست از علي(ع) بردارد ولي بعدها ديدند كه نقل اين مطالب با مقام و موقعيت خلفاء سازگاري ندارد، لذا از نقل آنها خودداري نمودند.[6]
مقاتل بن عطيه متوفاي 505 ق مي گويد: ابوبكر بعد از آن كه با تهديد و ترس و شمشير از مردم بيعت گرفت عمر و قنفذ و جماعتي را به درب فاطمه و علي فرستاد، عمر هيزم را دَرِ خانه فاطمه زهرا (س) جمع نمود و درب خانه را به آتش كشيد. هنگامي كه فاطمه زهرا ـ سلام الله عليها ـ پشت در آمد عمر و اصحاب او جمع شدند و عمر آن چنان حضرت فاطمه زهرا ـ سلام الله عليها ـ را پشت در فشار داد كه فرزندش را سقط نمود و ميخ در به سينه حضرت فرو رفت (و بر اثر آن صدمات) حضرت بيمار شد و به بستر افتاد تا آن كه از دنيا رفت.[7]
يكي ديگر از علماي اهل سنت كه شافعي مذهب مي باشد از شخصي بنام ابن درام محدث نقل مي كند كه قطعا عمر با لگد فاطمه زهرا ـ سلام الله عليها ـ را زد و بر اثر اين ضربه محسن كه در شكم آن حضرت بود سقط شد.[8]
ابن ابي الحديد معتزلي (متوفاي 656ق) نقل مي كند: ابو العاص، شوهر زينب، دختر پيامبر اكرم ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ در جنگ از طرف مسلمانان به اسارت گرفته شد، ولي بعدا مانند اسيران ديگر آزاد شد. ابوالعاص به پيامبر اكرم ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ وعده داد كه پس از مراجعت به مكه، زينب را نزد پيامبر اكرم ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ به مدينه بفرستد و لذا حضرت به چند نفر مأموريت داد كه در نزديك مكه منتظر زينب باشند و او را تا مدينه همراهي كنند قريش از خروج دختر پيامبر اكرم آگاه شدند گروهي تصميم گرفتند كه او را از نيمه راه بازگردانند لذا وقتي آنها به كجاوه زينب حمله ور شدند زينب ترسيد و كودكي را كه در جنين داشت سقط كرد و به مكه بازگشت پيامبر اكرم از شنيدن اين خبر سخت ناراحت شد و در فتح مكه خون قاتل فرزند زينب را مباح شمرد. ابن ابي الحديد مي گويد من اين جريان را به استادم ابوجعفر نقيب خواندم او گفت: وقتي كه پيامبر اكرم خون كسي كه دخترش زينب را ترساند و او سقط جنين كرد را مباح شمرد قطعا اگر زنده بود خون كساني را كه دخترش فاطمه زهرا ـ سلام الله عليها ـ را ترساندند كه باعث شد فرزندش «محسن» را سقط كند حتما مباح مي شمرد.[9]
اينكه ابوجعفر با قاطعيت مي گويد اگر پيامبر اكرم شاهد مصائبي بود كه بر سر دخت گراميش آوردند خون مسببين را مباح مي شمرد مي توان دريافت كه در منابع اهل سنت در گذشته به مصائب بيش تري كه در حق فاطمه زهرا روا داشته اند اشاره شده بود.
صفدي يكي ديگر از علماي اهل سنت نقل مي كند كه به راستي در روز بيعت، عمر آن چنان فاطمه زهرا را زد كه محسن سقط شد.[10] و پس از آن فاطمه زهرا از دنيا رفت.
سكوني كه يكي از ناقلان حديث اهل سنت مي باشد و مورد اطمينان نيز مي باشد در خبري نقل مي كند كه صاحب فرزند دختري شدم و از اين قضيه ناراحت بودم. نزد امام صادق ـ عليه السلام ـ رفتم ماجرا را به حضرت بيان كردم و حضرت پرسيد اسم دخترت را چه گذاشتي؟ عرض كردم:
فاطمه، فرمود: آه آه، سپس دست خود را بر پيشاني اش گذاشت و گويا گريه مي كرد فرمود: حال كه او را فاطمه ناميدي به او ناسزا نگو، او را نزن و نفرينش نكن، اين نام نزد خداوند با عظمت و محترم است سكوني مي گويد امام صادق ـ عليه السلام ـ هميشه اين گونه بود وقتي در پيش حضرت نامي از فاطمه برده مي شد به ياد جده اش مي افتاد و مصيبت هاي او را ياد مي كرد و هميشه تذكر مي داد و مي گفت: سبب وفات و شهادت فاطمه زهرا ضربتي بود كه قنفذ، غلام فلاني بر او وارد ساخت.[11] با اينكه سكوني تا اينجا كلام امام را نقل مي كند و به سبب تعصب سني گري بقيه كلام امام را ذكر نمي كند ولي ابوبصير بيان مي كند، سبب فوت فاطمه زهرا (س) ضرباتي بود كه قنفذ غلام عمر با غلاف شمشير بر آن حضرت به فرمان عمر زد، پس فرزندش محسن را از دست داد و به شدت بيمار شد و هيچ يك از آزار دهندگان خويش را راه نداد كه به ديدنش بيايند.[12]
بنابراين با توجه به اينكه علماي اهل سنت هر چند در قرون نخستين به وقايع بعد از رحلت پيامبر اكرم ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ و ماجراي شهادت حضرت فاطمه زهرا ـ سلام الله عليها ـ اشاره مي كردند ولي بعدها به خاطر حفظ جايگاه خلفا از ذكر و بيان آنها خودداري نمودند وتاريخ را با سانسور نوشتند وديدگاه شخصي وعقيدتي خود را دخيل كردند علاوه باوجود همه اين محدوديتها گزارش هايي كه در منابع اهل سنت وجود داردبيشتر از شيعه است به نحوي كه به خوبي ماجراي شهادت حضرت فاطمه زهرا ـ سلام الله عليها ـ و مسببين را با مطالعه آنها مي توان شناخت.


معرفي منابع جهت مطالعه بيشتر:
1. الهجوم الي البيت فاطمه، عبدالزهرا مهدي.
2. حياة صديقه فاطمه الزهرا ، محمد جواد طبسي.
3. گواه روشن برشهادت زهرا، جعفر سبحاني
4.رنجهاي حضرت زهرا، جعفرمرتضي عاملي


پاورقي ها:
[1]. مجلسي، محمد باقر، بحارالأنوار، بيروت، موسسه الوفاء، 1403ق، ج43، ص175.
[2]. ابن قتيبه دينووري، الامامة و السياسة، بيروت، دارالاضواء، 1410ق، ج1، ص30.
[3]. همان، ص31.
[4]. شهرستاني، عبدالكريم، الملل و النحل، بيروت، دارالمعرفه، 1415ق، ج1، ص71.
[5]. عسقلاني، شهاب الدين ابن حجر، لسان الميزان، بيروت، موسسه اعلمي، 1390ش، ج1، ص268.
[6]. شيخ طوسي، تلخيص الشافي، بي جا، بي تا، ج3، ص76.
[7]. مقاتل بن عطيه، المناظرات، بيروت، الغدير، 1419ق، ص54.
[8]. باعوني شافعي، محمد بن احمد، جواهر المطالب، قم، مجمع احياء الثقافة الاسلامي، 1416ق، ج2، ص121.
[9]. ابن ابي الحديد، شرح نهج البلاغه، قم، داراحياء الكتب العربيه، بي تا، ج14،ص195.
[10]. صفدي، الوافي بالوفيات، بيروت، دارالمعرفه، بي تا، ج5، ص347.
[11]. بحارالانوار، همان، ج43، ص170.
[12]. همان، ج30، ص293.

  مركز مطالعات و پاسخگويي به شبهات، حوزه علميه قم

كاربر گرامي سوالات خود را از بخش "ارسال سوال ديني " ارسال كنيد.
Parameter:4914!model&80 -LayoutId:80 LayoutNameالگوي داخلي+وِيژه ++++++