مركز پاسخگويي به سوالات ديني انوارطاها

احكام شرعي

تفسير

تاريخ

كتابخانه

اعتقادات

مشاوره

ويژه ها

نماز

پاسخگويي آنلاين (ساعت پاسخگوي احكام شرعي 20 الي 21:30 شب10 صبح الي 11:30 ظهر)
0.0 (0)

سلام عليكم، 30 هزار دينار مبلغي بود كه يزيد به هريك از خواص كوفه داد و دينشان را خريد!!!! هر دينار 4.5 گرم طلا،هر گرم 90 هزار تومان!!!! مبلغي بيش از 12 ميليارد تومان!!! ميخواسم بپرسم ايا اين واقعيت داره؟ اگه داره منبعش؟ ممنون


مآخذ تاريخي كهن آغاز طرح مسألة جانشيني يزيد و بيعت ستاندن براي وي را در نيمة دوّم دهة چهارم هجرت و طرّاح آن را مُغِيرَة بن‌شُعْبَة[1] (يكي از چهار داهية عرب = زيرك نيرنگ باز)[2] ميدانند، يعني زماني كه معاويه ديد اوضاع كوفه آرام شده و امور اين شهر بر وفق مراد وي، سامان يافته است، ترجيح داد ادارة شهر كوفه را ـ كه بيش از ديگر مناطق و شهرها مركز تجمّع و ازدحام پيروان علي† بود ـ به فردي از خاندان بنياُمَيّه بسپارد. بنابراين وي درصدد بر آمد كه مُغِيرَة بن‌شُعْبَه را از استانداري كوفه عزل و به جاي وي، سعيد بن‌عاص را بگمارد. مُغِيرَه كه فردي جاه طلب بود و حاضر بود رياست چند روزة دنيا را حتّي به قيمت گمراهي و بدبختي امّت پيغمبرˆ بخرد، ديد اگر در اين باره اقدامي نكند، حكومت كوفه را از كف خواهد داد، لذا به شام رفت و با يزيد به ملاقات و گفت و گو پرداخت و به يزيد گفت:

«اصحاب برجستة پيامبرˆ و بزرگان و سالخوردگان قريش از دنيا رفته و تنها فرزندانشان به جاي ماندهاند و تو در اين ميان، برترين، ژرف انديشترين و آگاهترينشان به سياست و سنّت رسول‌خداˆ هستي، نميدانم چه چيز مانع شده كه اميرالمؤمنين براي تو بيعت نميگيرد؟ يزيد پرسيد: به نظر تو اين كار به پايان ميرسد؟ مُغِيرَه گفت: آري».

يزيد آنچه را كه مُغِيرَه گفته بود، به پدرش معاويه گزارش كرد. معاويه مُغِيرَه را فراخواند و گفت يزيد چه مي‌گويد؟ مُغِيرَه گفت: اي اميرالمؤمنين، خود ميداني كه پس از عثمان اختلاف و فتنهاي دامن‌گير اين امّت شد! مرگ تو نزديك است، من از آن ترسانم كه همان مصيبتهايي كه مردم پس از مرگ عثمان در آن افتادند، بعد از تو نيز به آن گرفتار آيند‎‎! پس از خود، كسي را به عنوان رهبر و زمامدار براي مردم انتخاب كن كه ملجأ و پناه آنان باشد. يزيد جانشين توست. بيعت براي او بستان كه اگر براي تو پيشامدي رخ دهد، او پناه مردم و جانشين تو باشد و خوني ريخته نشود و آشوبي به راه نيفتد. معاويه گفت: چه كسي مرا در اين كار ياري ميدهد؟ مُغِيرَه گفت: كوفه را من برايت رام ميكنم و بصره را زياد بن‌ابيه؛ پس از اين دو شهر، كسي نيست كه با تو از درِ ناسازگاري درآيد.[3] معاويه گفت: بر سر كارت بازگرد و با كساني كه به آنان اعتماد داري در اين باره گفت و گو كن، تو پيامد را بنگر و ما فرجام كار را بسنجيم. مُغِيرَه به نزد يارانش بازگشته به آنان گفت: پاي معاويه را به زيان امّت محمّد چنان در حلقة ركاب امري نافرجام نهادم كه هرگز از آن به در نيايد و در ميان مسلمانان شكافي افكندم كه هرگز استوار نگردد.[4]

مُغِيرَه روانة كوفه شده و با افرادي كه مورد اعتمادش و پيرو بنياُمَيّه بودند، دربارة كار يزيد به كنكاش پرداخت. آنان پذيرفتند كه با يزيد بيعت كنند. مُغِيرَه از ميان ايشان، ده نفر را انتخاب كرد و به هريك از آنان سي‌هزار درهم داد و پسرش موسي را سرپرست آنان قرار داد و آنها را روانة دربار معاويه كرد. چون اين هيأت نزد معاويه رفت، مسألة بيعت را در نظر معاويه آراسته و او را به استوار ساختن آن سفارش كرد. معاويه به آنان گفت: در آشكار كردن اين راز شتاب نكنيد و بر رأي خود باقي باشيد، سپس به موسي پسر مُغِيرَه گفت: پدرت دين آنان را به چه قيمتي خريده است؟ گفت: به سي‌هزار [درهم] (يا چهارصد دينار). معاويه گفت: دينشان براي ايشان بسي خوار گشته است (كه اين قدر آن را ارزان فروختهاند!)[5] سپس به آنان گفت: دربارة پيشنهاد شما تأمل ميكنم و خدا هر آنچه را اراده كرده باشد، به آن حكم خواهد كرد و شكيبايي و پايداري بهتر از شتاب‌زدگي است‎‎.[6]



[1]. مترجم كتاب الفتوح، نخستين پيشنهاد دهندة وليعهدي يزيد را «عمروعاص» دانسته است و در اين باره جرياني را نوشته است. (الفتوح، ترجمة محمّد بن‌احمد مستوفي هَرَوي، ص792) امّا با توجّه به آن كه مرگ عمروعاص بنابر مشهور، در سال 43 بوده است، اين گزارش درست به نظر نميرسد.

[2]. شَعْبِي در اين باره ميگويد: دُهات و زيركان نيرنگ باز عرب، چهار نفر بودند: معاويه، عمروعاص، زياد و مُغِيرَة بن‌شُعْبَة: (ابن‌عساكر، تاريخ مَدِينة دِمَشْق الكَبِير، ج21، ص128 و 127؛ ابن‌كثير دمشقي، البِداية و النِّهاية، ج8، ص53)‎. افراد ياد شده به سركردگي معاويه، صحنه‌گردان اصلي جريان‌هاي سياسي و تاريخي روزگار خويش بودند و معاويه، از سه نفر ديگر جهت پيشبرد اهداف خويش، به خوبي استفاده ميكرد.

[3]. ابن‌اثير، الكامل في التاريخ، (تحقيق: مكتب التراث، بيروت، دار إحياء التراث العربي، چ چهارم، 1408ق) ج2، ص508. ابن‌قُتَيْبه و طبري اين جريان را به اختصار نقل كردهاند‎‎: الامامة و السياسة، (محقق: علي شيري ، قم، انتشارات شريف رضي، چ اول، 1371 ش) ج1، ص187؛ تاريخ الامم و الملوك، (محقق: محمد ابوالفضل ابراهيم، بيروت، روائع التراث العربي، بي‌تا) ج5، ص302 ـ 301.

[4]. ابن‌اثير، الكامل في التاريخ، ج2، ص508.

[5]. يا چنين گفت: او دريافت كه دين ايشان در نظرشان ارزان است. (الكامل في التاريخ، ج2، ص509).

[6]. ابن‌اثير، الكامل في التاريخ، ج2، ص509.

حجاز شام مدين مكان موسي
كاربر گرامي سوالات خود را از بخش "ارسال سوال ديني " ارسال كنيد.
Parameter:5836!model&78 -LayoutId:78 LayoutNameالگوي داخلي+تاريخ+++++++