سلام حرمله ملعون يكي از تير هاي سه شعبه را به حضرت ابوالفضل انداخت به كجاي بدن مبارك حضرت خورد
با سلام. اگر بخواهيم بر اساس منابع معتبر و كهن تاريخي سخن بگوييم بايد گفت اين منابع سخن دقيقي در اين باره در اختيار ما قرار ندادهاند. در منابع تاريخي تنها آمده است كه بدن ايشان بر اثر برخورد تيرها زخمي شده بود. اما در منابع متاخر اشاره به اصابت تيري به سينه حضرت شده كه امروزه پرتاب كننده آن را حرمله ميدانند.[1]
متن منابع چنين است:
پس از آن كه دستهاي حضرت مورد ضربات دشمن قرار گرفت آن ملعون* (حُكَيْم بن طُفَيْل) [جلو آمد و] او را با عمودي آهنين به قتل رساند.[2] و اين، زماني بود كه عباس [بر اثر تيرها و ضربات ديگر دشمن] زخمهاي شديدي برداشته بود و ديگر توان حركت نداشت.[3] و بدينگونه او پس از كشتن گروهي از دشمن، به شهادت رسيد.[4]
شايد علت نشر چنين سخني درباره حرمله آن باشد كه برخي منابع قاتل اباالفضل العباس را حرمله معرفي كردهاند و از آنجا كه وي در ديگر موارد ياران حضرت را با تير هدف قرار داده است، اين مورد را نيز به آن موارد ملحق كردهاند.[5]
[1] . مجلسي، بحار الانوار، (بيروت، موسسه الوفاء، چ دوم، 1403ق) ج45، ص42.
*. تعبير ابنشهراشوب در اين باره چنين است: «فقتله الملعون بعمود من الحديد» كه چون ظاهراً الف و لام در اينجا عهد ذكري است، گويا مراد از ملعون، همان حُكَيم بنطُفَيل است.
[2]. ابنشهراشوب، مناقب آلابيطالب، (محقق: يوسف البقاعي، انتشارات ذوي القربي، چ اول، 1421ق) ج4، ص117؛ مجلسي، بحارالانوار، ج45، ص 40 ـ 41. شيخ مفيد نيز تصريح ميكند كه قتل عباس را زيد بنورقاء (حنفي) و حُكَيْم بنطُفَيْل سِنْبِسي به عهده داشتند. (الارشاد، (تحقيق: موسسة آل البيت(ع)، قم، المؤتمر العالمي لألفية الشيخ المفيد، چ اول، 1413ق) ج2، ص110 ـ 109). در اين كه قاتل يا قاتلان حضرت عباس چه كس يا كساني بودهاند، اختلاف نظر وجود دارد:
الف) زيد بنرُقاد جَنْبي و حُكيم بنطُفيل سِنْبِسي. (ابنسعد، ترجمةالحسين و مقتله، فصلنامة تراثنا، شمارة 10، ص 184؛ طبري، تاريخ الامم و الملوك، (محقق: محمد ابوالفضل ابراهيم، بيروت، روائع التراث العربي، بيتا) ج5، ص 468؛ ابوالفرج اصفهاني، مقاتل الطالبيين، (محقق: احمد صقر، قاهره، دار احياء الكتب العربية، 1368ق) ص85؛ شيخ مفيد، الارشاد، ج2، ص 110؛ حميد بناحمد بنمُحَلَّي، الحدائق الوردية في مناقب الائمة الزيديّة، (محقق: مرتضي محطوري حسني، صنعاء، مركز بدر العلمي و الثقافي، چ اول، 1423ق) ج1، ص 207).
ب) حرملة بنكاهل اسدي. (بلاذري، انساب الاشراف، (محققين: سهيل زكار و رياض زركلي، بيروت، دار الفكر، چ اول، 1417 ق) ج3، ص 406 و ج 11، ص 175 و ج 13، ص 256).
ج) يزيد بنزياد حنفي. (تميمي مغربي، شرح الاخبار، (محقق: سيد محمد حسيني جلالي، قم، موسسه النشر الاسلامي، 1409 تا 1412 ق) ج3، ص 191).
د) حكيم بنطفيل. (شيخ مفيد، الاختصاص، (مصحح و محقق: علي اكبر غفاري، قم، المؤتمر العالمي لألفية الشيخ المفيد، چ اول، 1413ق) ص 82. البته او حكم بنطُفيل نوشته است. شيخ طوسي، رجال الطوسي، (محقق: جواد قيومي اصفهاني، قم، موسسة النشر الاسلامي، 1415 ق) ص 102؛ علامه حلي، خلاصة الاقوال في معرفة الرجال، (محقق: جواد قيومي، قم، نشر الفقاهة، چ اول، 1417ق) ص 210).
[3]. شيخ مفيد، الارشاد، ج2، ص 110 ـ 109. طبرسي و ابنطاووس همين گزارش را به صورت مختصر آوردهاند. (اعلام الوري، (مصحح: علي اكبر غفاري، بيروت، دار المعرفة، 1399 ق) ص244؛ الملهوف علي قتلي الطفوف، (محقق: فارس تبريزيان، دار الاُسوة للطباعة و النشر، چ اول، 1414 ق) ص170).
[4]. ابناعثم، كتاب الفتوح، (محقق: علي شيري، بيروت، دار الأضواء، چ اول، 1411 ق) ج 5، ص 114؛ خوارزمي، مقتلالحسين، (محقق: محمد سماوي، نجف، مطبعة الزهراء، 1367 ق) ج2، ص 30.
[5] . بلاذري، انساب الاشراف، ج3، ص 406 و ج 11، ص 175 و ج 13، ص 256