مركز پاسخگويي به سوالات ديني انوارطاها

احكام شرعي

تفسير

تاريخ

كتابخانه

اعتقادات

مشاوره

ويژه ها

نماز

پاسخگويي آنلاين (ساعت پاسخگوي احكام شرعي 20 الي 21:30 شب10 صبح الي 11:30 ظهر)
0.0 (0)

در منابع روايي شيعه درباره تولد امام زمان (عج) چه مطالبي آمده است؟ (2)

روايت سوم
علي بن محمد عن محمد بن علي بن بلال قال: خرج إلي من أبي محمد قبل مضيه بسنتين يخبرني بالخلف من بعده ثم خرج إلي من قبل مضيه بثلاثة أيام يخبرني بالخلف من بعده.
محمد بن علي بن بلال گويد: دو سال پيش از فوت امام عسکري نامه اي از ايشان به دستم رسيد که حاوي خبر از جانشين وي بود. مشابه همين نامه سه روز پيش از رحلت امام هم از سوي ايشان به دستم رسيد.[1]
مشابه همين نقل را شيخ صدوق نيز آورده: قال: أبو عبد الله الحسين بن إسماعيل الكندي قال: قال لي أبو طاهر البلالي: التوقيع الذي خرج إلي من أبي محمد† فعلقوه في الخلف بعده وديعة في بيتك. فقلت له: أحب أن تنسخ لي من لفظ التوقيع ما فيه. فأخبر أبا طاهر بمقالتي فقال له: جئني به حتي يسقط الاسناد بيني و بينه. فخرج إلي من أبي محمد† قبل مضيه بسنتين يخبرني بالخلف من بعده ثم خرج إلي بعد مضيه بثلاثة أيام يخبرني بذلك.[2]
سند حديث
سند حديث کليني ، موثق است. علي بن محمد ، همان علي بن محمد بن بندار است که پس از اين (ذيل حديث دوم از احاديث غير معتبر رؤيت امام) درباره ايشان صحبت خواهيم کرد و محمد بن علي بن بلال هم اگرچه بعدها مرتد شد، ولي چنانچه پس از اين خواهد آمد، فردي موثق و قابل اطمينان است. نکته اي که اينجا تذکرش ضروري مي نمايد اينکه: از آنجا که محمد بن علي بن بلال از کساني بود که جزء شيعيان دوازده امامي به حساب مي آمد و امام زمان را هم از نظر دوازدهم بودن و هم از نظر زنده بودن قبول داشت و بعدها صرفا با نائب حضرت يعني محمد بن عثمان عمري بر سر مقام نيابت ، به نزاع پرداخت ؛ اين گزارش او صراحت در ولادت امام زمان دارد.
در سند شيخ صدوق ، هرچند حسين بن اسماعيل مي تواند استاد خود مرحوم صدوق باشد ، ولي با توجه به اينکه لفظ «قال» هم پيش از حسين بن اسماعيل آمده و هم بعد از او ؛ بنظر مي رسد «قال» اول ، مربوط به شخص ديگري بوده که با توجه به صدر روايت ، به احتمال قوي ، سعد بن عبدالله است. از سوي ديگر از آنجا که ظاهرا خلاف متعارف ادبيات عرب است که فاعل «قال» پيش از فعلش بيايد ، مي توان ادعاکرد که «قال» بعد از حسين بن اسماعيل ، زياديست. چه بسا از همين روست که مرحوم آيه الله خوئي، حسين بن اسماعيل را استاد خود صدوق به حساب آورده. درهرحال ، ايشان ، شخصيتي مجهول الحال است که ظاهرا روايت ديگري هم از ايشان در دست نيست. از همه اينها گذشته مرحوم حلبي در عبارتي که از ايشان گذشت ، تصريح مي کند اين روايت به چند طريق و سند از محمد بن علي نقل شده. اين ، خود ، باعث تقويت روايت مي شود. چراکه بعيد است روايتي حداقل به سه سند روايت شود و همه آنها ضعيف باشد.
روايت چهارم
حسين بن محمد الأشعري عن معلي بن محمد عن أحمد بن محمد بن عبد الله قال: خرج عن أبي محمد† حين قتل الزبيري لعنه الله «هذا جزاء من اجترأ علي الله في أوليائه. يزعم أنه يقتلني و ليس لي عقب. فكيف رأي قدرة الله فيه؟!» و ولد له ولد سماه «م ح م د» في سنه ست وخمسين و مائتين.[3]
سند حديث
حسين بن محمد اشعري: همان حسين بن محمد بن عامر اشعري است که مرحوم کليني در بسياري موارد از ايشان با نام ابوعلي اشعري يادکرده و از مشايخ علي بن ابراهيم نيز بحساب مي آيد. او را نجاشي توثيق نموده.
معلي بن محمد: او همان معلي بن محمد بصري است که در يک جاي بصائر الدرجات با لقب اصفهاني از او يادشده. نجاشي از وي اينگونه يادکرده «مضطرب الحديث و المذهب کتبه قريبة. له کتب..». از آنجا که نام وي در تفسير علي بن ابراهيم قمي آمده ، قابل اعتماد و ثقه است.[4] مرحوم آقاي خوئي در توضيح کلام نجاشي مي نويسد: اضطراب در مذهب را اولا برخي نپذيرفته اند و ثانيا منافاتي با وثاقت ندارد. اضطراب در حديث هم معنايش «قد يروي ما يعرف و قد يروي ما ينکر» است که باز با وثاقت ، تنافي ندارد. نيز نبايد تعبير خود نجاشي دور از نظر بماند که گفته بود«کتبه قريبة». تمامي روايات او بوسيله حيسن بن محمد نقل شده و راوي ديگري ندارد. از جمله کتبي هم که نجاشي براي او نام برده کتاب القائم † است. بنابراين آنچه ماحوزي در اربعين خود در نقد اين روايت آورده و بر اساس آن معلي را تضعيف کرده ، صحيح نيست و برداشت نادرستي از کلام نجاشي است.
احمد بن محمد بن عبدالله: او همچنان که در برخي روايات هم تصريح شده ، همان احمد بن محمد بن عبدالله انباري است. از او روايات اندکي در دست است که تماما (بجز يک حديث) غير فقهي است و عمدتا مربوط به مقام يا کرامات اهل بيت مي باشد. مي توان او را حتي بر مبناي آقاي خوئي توثيق نمود چراکه او از رجال تفسير قمي است(ذيل آيه )يا ايها النبي جاهد الکفار و المنافقين(). تمامي اندک روايات او را هم فقط معلي بن محمد نقل کرده. البته در روايات معلي ، احمد بن محمد به صورت مطلق ، زياد ديده مي شود ولي از آنجا که معلي ، از احمد بن محمدهاي متعددي نقل حديث دارد(مثل احمد بن محمد بن ابي نصر) لذا نمي توان اين موارد را بصورت يقيني از روايات احمد بن محمد بن عبدالله بحساب آورد هرچند اکثر اين روايات هم غير فقهي است و اين مي تواند قرينه خوبي بر معلوم شدن ماهيت احمد بن محمد مطلق باشد.[5]
مرحوم کليني در جاي ديگري از کافي اين روايت را با همين سند و اندکي تفاوت در متن آورده: حسين بن محمد الأشعري عن معلي بن محمد عن أحمد بن محمد قال: خرج عن أبي محمد† حين قتل الزبيري«هذا جزاء من افتري علي الله في أوليائه. زعم أنه يقتلني و ليس لي عقب. فكيف رأي قدرة الله؟!» و ولد له ولد سماه «م ح م د» سنة ست و خمسين و مائتين.[6]
چندنکته
1) در اين روايت ، تاريخ ولادت امام زمان† در سال 256 ذکرشده که در اينباره برخي گزارشات ديگر نيز وجود دارد:
الف) محمد بن حسن کرخي گويد: از ابوهارون که مردي از شيعيان است شنيدم که مي گفت امام زمان را ديده است و مي گفت ولادت وي يکي از جمعه هاي سال 256 بوده.[7]
ب) در روايتي ديگر: .... ولادت حضرت هشت شب از شعبان المعظم سال 256 گذشته بود و وکيل او هم عثمان بن سعيد نام داشت ...[8]
ج) علان هم به سند خود روايت کرده که امام زمان دو سال پس از شهادت امام هادي و در سال 256 به دنيا آمد.[9]
د) ... از او پرسيدم: نوجواني عشاري القد يا عشاري السن؟ چراکه براي ما نقل شده که او به سال 256 به دنيا آمد.[10]
ر) .. بر ابوسهل نوبختي اين گزارش را خواندم که: ولادت امام زمان در سامراء و بسال 256 بوده. مادرش صقيل و کنيه اش ابوالقاسم بود که پيامبر فرموده بود «نام او نام من و کنيه او کنيه من است.» لقب او مهدي است و او همان حجت و منتظر و صاحب الزمان است. [11]
حتي عقيده شيخ طوسي هم اين است که حضرت در همين سال بدنياآمده: فصل فيما ذكر في بيان عمره†. قد بينا بالأخبار الصحيحة بأن مولد صاحب الزمان†كان في سنة ست و خمسين و مائتين و أن أباه† مات في سنة ستين فكانت له حينئذ أربع سنين فيكون عمره إلي حين خروجه ما يقتضيه الحساب و لاينافي ذلك الاخبار التي رويت في مقدار سنه مختلفة الألفاظ.[12]
پس از اين لحاظ ، ايراد مهمي بر روايت وارد نيست و از سوي ديگر ، توجيهي که در برخي کتب آمده که منظور از سال 255 هم همان سال 256 است ولي بتاريخ شمسي!! به هيچ وجه قابل پذيرش نيست.
2) هرچند مرحوم مجلسي احتمال داده که منظور از زبيري ، شخصي از نسل زبير است که بدست خليفه يا کس ديگري کشته شد نيز اين احتمال را از برخي نقل کرده که زبيري (به فتح زاء) بمعناي مصيبت است که از القاب مهتدي عباسي مي باشد ولي:
اولا با وجود امام در منطقه عسکرسامراء ، اينکه کسي بخواهد نقشه کشتن امام را در سر داشته باشد يا در پي اجرايي کردن آن باشد ، بسيار بعيد است. ثانيا در رأس تمامي افراد ، خود خلفاي بني عباس در پي کشتن امام بودند و نيازي نيست که اين فرد را بر کس ديگري حمل کرد. ثالثا با جمله (کيف رأي قدرة الله فيه) سازگارتر است. چراکه همين خليفه ، آنچنانکه در منابع تاريخي ذکرشده با ذلت کشته شد. بر اين اساس بنظر مي رسد منظور از زبيري يکي از خلفاي بني عباس باشد اما اين شخص ، مهتدي عباسي نيست چراکه در منابع تاريخي ، لقبي با عنوان زبيري(به هرمعنايي) براي مهتدي وجودندارد. اما:
مي توان اين عنوان را بر معتز عباسي تطبيق کرد چراکه از يکسو امام هادي هم بدست او و در سال 254 شهيد شد پس او انگيزه بسيار بالايي براي کشتن امام عسکري هم داشته تا نسل امامان اهل بيت را نابود سازد. از سوي ديگر در منابع تاريخي(مثل الکامل في التاريخ و ..) براي او نامهاي متعددي ذکرشده که عبارتند از محمد ؛ زبير ؛ طلحه. پس اينگونه ياد کردن امام ، اشاره به همان نام او دارد که زبير بوده وتأييدي بر همين نام مي باشد. قرينه اين احتمال ، روايت تقريب المعارف است که بجاي زبيري ، زبير آورده. در برخي کتب ديگر هم از او با تعبير زبير بن جعفر يا زبيري يادشده.[13] درهرحال ، معتز عباسي ، بنابر گزارش همان منابع تاريخي در دوم شعبان سال 255 کشته شده و با اين حساب ، از کلام امام در اين روايت ، نمي توان حتي بصورت ضمني يا التزامي ، ولادت امام زمان را حتي اگر در سال 255 بدانيم ، بدست آورد. چراکه در روايت آمده بود (خرج من ابي محمد حين قتل الزبيري). بله اگر دليلي بر احتمال ذکرشده داشته باشيم که منظور از زبيري ، همان مهتدي است از آنجا که طبق کتب تاريخي ، مهتدي در رجب سال 256 کشته شد مي توان بنابر نظر مشهور در ولادت امام زمان ، از کلام امام عسکري ، ولادت را نتيجه گرفت. ولي اين هم درست نيست چراکه نقل‌هاي معتبري در منابع تاريخي وجود دارد که امام عسکري تصريح دارد امام زمان پس از کشته شدن مهتدي به دنيا خواهد آمد.

پی نوشت: ----------------------------------
[1] . کليني، کافي، ج1، باب الاشارة و النص الي.. ح1 ؛ شيخ مفيد، ارشاد، ج2، ص348 ؛ تقريب المعارف426 (روي من عدة طرق عن محمد بن علي بن بلال..)
[2] . شيخ صدوق، کمال الدين، باب45، التوقيعات ذيل ح24.
[3] . کلني، کافي، ج1، باب الاشارة و النص الي صاحب الدار†.
[4]. تعبير مرحوم قمي اينگونه است «و نحن ذاکرون و مخبرون بما ينتهي الينا و رواه مشايخنا و ثقاتنا عن الذين فرض الله طاعتهم و اوجب ولايتهم و لايقبل عمل الا بهم و هم الذين وصفهم الله U و فرض سؤالهم و الاخذ منهم.» قمي، تفسير قمي، ج1، ص4) [درباره ميزان دلالت کلام مرحوم قمي ر.ک: حر عاملي، وسائل الشيعه ج30 ؛ خويي، معجم رجال الحديث، ج1، ص49]
[5]. اين نقل در کتب ديگري هم روايت شده که عبارتند از:
الف/ أخبرني أبو القاسم عن محمد بن يعقوب عن الحسين بن محمد عن معلي بن محمد عن أحمد بن محمد بن عبد الله قال: خرج عن أبي محمد† حين قتل الزبيري لعنه الله «هذا جزاء من اجترأ علي اللهU في أوليائه. زعم أنه يقتلني و ليس لي عقب. فكيف رأي قدرة الله فيه؟!» قال محمد بن عبد الله: و ولد له ولد. شيخ مفيد، ارشاد، ج2، باب ماجاء من النص علي امامة صاحب الزمان...
اين سند هم همانند سند کافي از وثاقت کافي برخوردار است و ابوالقاسم ، همان جعفر بن محمد بن قولويه قمي است که از مشايخ مرحوم مفيد مي باشد.
ب/ رووا من عدة طرق عن أحمد بن محمد بن عبد الله قال: خرج من أبي محمد† حين قتل الزبير(ي) «هذا جزاء من اجتري علي اللهU في أوليائه. يزعم أنه يقتلني و ليس لي عقب. كيف رأي قدرة الله فيه؟!» قال: ولد له ولد سماه باسم رسول اللهˆ و ذلك في سنة ست و خمسين و مائتين. ابوالصلاح حلبي، تقريب المعارف، (باب نص ابيه علي بالامامة و ..)
همچنانکه پيش از اين گذشت ، روايت از احمد بن محمد در منابع روايي منحصر به حسين بن محمد از معلي است ولي از اين بيان مرحوم حلبي آشکار است که اين روايت به سندهاي متعدد از احمد بن محمد روايت شده (هرچند به دست ما نرسيده) و اين خود تقويتي براي اين روايت بحساب مي آيد.
[6]. کليني، کافي، ج1، ( باب مولد الصاحب† ). اين نقل کليني هم در برخي منابع ذکرشده:
الف/ جعفر بن محمد بن مسرور قال: حدثنا الحسين بن محمد ابن عامر عن معلي بن محمد البصري قال: خرج عن أبي محمد† حين قتل الزبيري «هذا جزاء من افتري علي اللهU في أوليائه. زعم أنه يقتلني و ليس لي عقب. فكيف رأي قدرة اللهU؟!» و ولد له ولد و سماه «م ح م د» سنة ست و خمسين و مائتين.شيخ صدوق، کمال الدين باب ماروي في ميلاد القائم...
در اين سند ، استاد صدوق توثيق ندارد و صاحبان رجال هم عمدتا بيش از حسن حال ، چيز ديگري از وي نگفته اند. در پايان سند هم به قرينه روايت کافي و نيز ساير کتب ، مشخص است که احمد بن محمد انباري از سند افتاده.
ب/ و روي محمد بن يعقوب عن الحسين بن محمد الأشعري عن المعلي بن محمد عن أحمد بن محمد قال: خرج عن أبي محمد† حين قتل الزبيري «هذا جزاء من افتري علي الله و علي أوليائه. زعم أنه يقتلني و ليس لي عقب. فكيف رأي قدرة الله؟!» و ولد له ولد و سماه محمدا سنة ست و خمسين و مائتين. شيخ طوسي، الغيبه (و اما تصحيح ولادته من جهة الاخبار فسنذکر في هذا الکتاب طرفا مما روي فيه جملا و تفصيلا...) سند شيخ طوسي هم به مرحوم کليني همچنان که خود ايشان در فهرست فرموده: مرحوم مفيد از مرحوم ابن قولويه مي باشد.
[7] . شيخ صدوق، کمال الدين، (همان باب)
[8] . شيخ صدوق، کمال الدين، (ح12همان باب) ؛ شيخ طوسي، الغيبه، ص393.
[9] . شيخ طوسي، الغيبه،ص245؛ مسعودي، اثبات الوصيه، (بنحو سنتين)
[10] . شيخ طوسي، الغيبه، ص259.
[11] . شيخ طوسي، الغيبه، ص272.
[12] . شيخ طوسي، الغيبه، ص419.
[13] . ر.ک: طبري، دلائل الامامه، ص428 ؛ اربلي، کشف الغمه، ج3، ص207 ؛ ابن حمزه طوسي، الثاقب في المناقب، (باب14؛ فصل3، حديث9) .
امامان باقر بقيع بقيع الغرقد تاريخ
تاريخچه حسن دختران پيامبر دفن شدگان سجاد
صادق فاطمه بنت اسد قبر قبرستان گورستان
محل دفن مدفون مدفونين همسران پيامبر
كاربر گرامي سوالات خود را از بخش "ارسال سوال ديني " ارسال كنيد.
Parameter:11853!model&78 -LayoutId:78 LayoutNameالگوي داخلي+تاريخ+++++++