در منابع روايي شيعه درباره تولد امام زمان (عج) چه مطالبي آمده است؟
روايت اول
حدثنا محمد بن علي بن حمزة بن الحسن بن عبيد الله بن العباس بن علي بن أبي طالب قال سمعت أبا محمد يقول: قد ولد ولي الله و حجته علي عباده و خليفتي من بعدي مختونا ليلة النصف من شعبان سنة خمس و خمسين و مائتين عند طلوع الفجر وكان أول من غسله رضوان خازن الجنان مع جمع من الملائكة المقربين بماءالكوثر و السلسبيل ثم غسلته عمتي حكيمة بنت محمد بن علي الرضا عليهم السلام.
راوي گويد: از امام عسکري شنيدم: ولي خداوند و حجت او و جانشين من ، شب نيمه شعبان سال 255 بهنگام طلوع فجر بدنيا آمد و اولين کسي که او را شستشو داد رضوان ، خزانه دار بهشت ، بهمراه گروهي از ملائکه مقرب خداوند بودند که او را با آب کوثر و سلسبيل شستند. پس از آنها هم عمه ام حکيمه او را شست.[1]
سند حديث
در وثاقت و عظمت فضل بن شاذان هيچ شک و بحثي نيست و حتي يک مراجعه سطحي به شرح حال او کافي است تا بزرگي او را در ميان رجاليون شيعه ثابت کند. او از امام رضا هم روايت دارد و تا زمان امام عسکري هم زنده بوده. براي اعتبار کتاب مختصر اثبات الرجعه هم به مجله تراثنا رجوع شود.
محمد بن علي بن حمزه: نجاشي درباره او مي نويسد: محمد بن علي بن حمزة بن الحسن بن عبيد الله بن العباس بن علي بن أبي طالب أبو عبد الله در نقل احاديث ثقة و از لحاظ اعتقادي نيز صحيح الاعتقاد ميباشد[2]
روايت دوم
محمد بن يحيي عن أحمد بن إسحاق عن أبي هاشم الجعفري قال: قلت لأبي محمد: جلالتك تمنعني من مسألتك فتأذن لي أن أسألك؟ فقال: سل. قلت: يا سيدي! هل لك ولد؟ فقال: نعم. فقلت: فإن حدث بك حدث فأين أسأل عنه؟ فقال: بالمدينة.
ابوهاشم جعفري گويد: به امام عسکري گفتم: بزرگي شما مانع مي شود سؤالي از شما بپرسم. اجازه پرسش مي دهيد؟ فرمود: بپرس. پرسيدم: مولاي من! فرزندي داريد؟ فرمود: آري. گفتم: اگر اتفاقي برايتان پيش آمد ، کجا سراغش را بگيرم؟ فرمود: در مدينه.[3]
سند حديث
محمد بن يحيي: محمد بن يحيي عطار قمي در زمان خويش بزرگ شيعه به حساب مي آمده و شخصيتي جليل القدر و ثقه است. از ايشان با تعبير محمد بن يحيي اشعري هم يادشده. نام ايشان در سند حدود شش هزار حديث بچشم مي خورد!
احمد بن اسحاق: ظاهرا ايشان همان احمد بن اسحاق اشعري است. پس از اين درباره ايشان و جلالت قدرش مطلبي ذکر خواهد شد. حتي اگر منظور از اين شخص ، احمد بن اسحاق رازي باشد که از اصحاب امام هادي است ، باز هم سند روايت ، معتبر خواهد بود چراکه او هم توسط شيخ طوسي توثيق شده.
ابوهاشم جعفري: داوود بن قاسم جعفري از نسل عبدالله بن جعفر بن ابي طالب است. او از اصحاب امام رضا تا امام زمان شمرده شده که از تمامي اين معصومين نقل روايت دارد و پيش تمامي آنها مقام و منزلتي والا و بالا داشته. جالب آنکه حتي در دربار خليفه وقت نيز داراي وجهه و آبرو بوده! در مجموع مي توان اين روايت را يکي از عاليترين روايات وجود امام زمان دانست. البته سند شيخ طوسي به ابوهاشم جعفري، با مشکل روبروست. نيز با توجه به تعبير مرحوم حلبي روشن مي شود که سند اين روايت ، منحصر به اين طريق نيست و طرق ديگري نيز دارد.
چند نکته
1) از اين روايت صحيح اعلائي روشن است که امام عسکري ، مدينه الرسول را بعنوان پايگاه مسکوني امام زمان معرفي نمود. در اينباره روايت ديگري نيز در دست است:
عدة من أصحابنا عن أحمد بن محمد عن الحسن بن علي الوشاء عن علي بن أبي حمزة عن أبي بصير عن أبي عبد الله قال: لابد لصاحب هذا الامر من غيبة و لابد له في غيبته من عزلة و نعم المنزل طيبة و ما بثلاثين من وحشة.
امام صادق فرمود: صاحب اين امر را ناگزير از غيبتيست که بايد از مردمان فاصله گيرد. بهترين منزل هم مدينه است و با وجود سي نفر هم ديگر وحشتي نمي ماند.[4]
2) به احتمال قوي ، اين سؤال ابوهاشم از امام از يک سو ريشه در عقيده او به دوازده امام دارد و از سوي ديگر به کلامي که خود او در ايامي که با امام در زندان مهتدي عباسي بسر مي بردند از زبان حضرت شنيده بود باز مي گردد: سعد بن عبدالله از ابوهاشم روايت کرده: با امام عسکري در زندان مهتدي بوديم که به من فرمود: ابوهاشم! اين [مهتدي] سرکش تصميم به کشتن من در اين شب دارد ولي خداوند عمر او را بريد و حکومت به جانشينش رسيد. من اينک فرزندي ندارم ولي بزودي خداوند فرزندي به من روزي خواهد کرد. صبح که شد ، ترکها بر سر مهدي ريخته او را کشتند و معتمد را سرکار آوردند و خداوند ما را نجات داد.[5]
بنابراين آنچه صرفا در برخي روايات ، آنهم بدون سند معتبر از امام زمان نقل شده که «... ابي ابو محمد عهد إلي أن لاأجاور قوما غضب الله عليهم و لعنهم و لهم الخزي في الدنيا و الآخرة و لهم عذاب أليم و أمرني أن لاأسكن من الجبال إلا وعرها و من البلاد إلا عفرها ..»[6] آنچه هم درباره کوه رضوي نقل شده[7] منافاتي با اين روايت صحيح اعلائي ندارد.
پی نوشت: ----------------------------------
[1] . مختصراثبات الرجعه فضل بن شاذان (چاپ شده در مجله تراثنا ج15)ح11(در ادامه اين روايت آورده است: فسئل محمد بن علي بن حمزة عن أمه فقال: أمه مليكة التي يقال لها في بعض الأيام سوسن و في بعضها ريحانة و كان صقيل و نرجس أيضا من أسمائها.) ؛ اثبات الهداة شيخ حر عاملي 3/570(از اثبات الرجعه فضل بن شاذان) نسخه اي از مختصر اثبات الرجعه نزد شيخ حر موجود بوده که خود ايشان در پايان آن نوشته: هذا ما وجدناه منقولا من رسالة اثبات الرجعة للفضل بن شاذان بخط بعض فضلاء المحدثين. اين نسخه در فهرست کتب خطي کتابخانه آية الله حکيم در نجف اشرف موجود است. و نسخه اي که در مجله تراثنا از آن اين حديث نقل شده رونوشتي از نسخه موجود در کتابخانه آستان قدس است.
[2] . احمد بن علي بن احمد بن عباس نجاشي، فهرست اسماء مصنفي الشيعة معروف به رجال نجاشي، ص272، ش714.
[3] . کليني، کافي، ج1، باب الاشارة و النص الي.. ح2 ؛ شيخ مفيد، ارشاد، ج2، ص348 ؛ شيخ طوسي، الغيبه، ص232، ح199.
[4] . کليني، کافي، ج1، باب في الغيبه ح16 ؛ نعماني، الغيبه، ص194؛ تقريب المعارف، ص431. سند مرحوم کليني بنظر تحقيقي موثق است و هر چند درباره علي بن ابي حمزه سخنان زيادي گفته شده ولي با توجه به کلام شيخ طوسي در عده و نيز لااقل اجمال کلام حسن بن علي فضال ، وثاقت او ثابت مي شود. خصوصا اين که وي از رجال کتاب تفسير قمي هم هست. درهرحال اين روايت ، با اندکي تفاوت هم نقل شده: احمد بن ادريس عن علي بن محمد عن الفضل بن شاذان النيشابوري عن عبد الرحمان بن أبي نجران عن علي بن أبي حمزة ( عن أبي بصير ) عن أبي جعفر قال: لابد لصاحب هذا الامر من عزلة و لابد في عزلته من قوة و ما بثلاثين من وحشة و نعم المنزل طيبة.( شيخ طوسي، الغيبه، ص162 ح129)
[5] . شيخ طوسي، الغيبه، ص205، ح173 (سند شيخ به سعد ، صحيح است). اين روايت، همچنين دلالت صريح بر ولادت امام زمان در سال 256 به بعد دارد و چه بسا به مقتضاي جمع با رواياتي که پس از اين درباره اثبات ولادت حضرت در سال 258 خواهد آمد، بدست آيد که منظور امام از «سأرزق» در همان سال نبوده. درهرحال شيخ طوسي گزارش مفصلتري از اين حبس را در ص227، ح194 مي آورد.
[6] . ر.ک: شيخ طوسي، الغيبه، ص263، ح228 در ماجراي علي بن مهزيار. گواينکه همين روايت در منابع ديگري هم آمده ولي اين زياده را ندارد (ر.ک: شيخ صدوق، کمال الدين، باب43، ح23).
[7] . ر.ک: شيخ طوسي، الغيبه، ص163، ح123.