خونبهاي حسين
خلقت ايجاد از براي حسين است
جنت عشاق كربلاي حسين است
جاي خدا باشد آن دلي كه در آن دل
از سر صدق و صفا ولاي حسين است
كعبهي مقصود عارفان حقيقت
روضهي جانبخش دلگشاي حسين است
آب حياتي كه خضر در طلبش بود
گر طلبي خاك جانفزاي حسين است
آنچه كه خوشبو نموده باغ جنان را
نكهت جانپرور و صفاي حسين است
فخر به شاهان روزگار نمايد
از دل و جان هر كه خود گداي حسين است
بيم ندارد ز آفتاب قيامت
شيعه چو در سايهي لواي حسين است
از همه بيگانه است و محرم اسرار
در دو جهان هر كه آشناي حسين است
گر ز تو راضي بود، خدا ز تو راضي است
چون كه رضاي خدا، رضاي حسين است
كرد به عهدش چنان وفا كه هماره
شاه خرد مات از وفاي حسين است
خون خدا گر نبود خون وي از چه
ايزد دادار خونبهاي حسين است
از همه شد بينياز (قدسي طوسي)
چشم اميدش چو بر عطاي حسين است
*استاد فقيد غلامرضا قدسي