حضرت فاطمه (س) داراي شرائط امامت مانند علم كامل و الهي، عصمت و عقل كامل و ... است ولي چرا باز هم امام نيست؟
اهل بيت عصمت و طهارت ـ عليهم السلام ـ عصاره خلقت و لطف خداوند سبحان براي بشر هستند. آنان كه متوجّه اين لطف الهي شده و از آن ها اطاعت كرده اند به سعادت رسيده اند و آنان كه غافل شده اند به شقاوت و نگون بختي رسيده اند.
براي اين كه بتوان به سوال پاسخ كامل داد لازم است مقدماتي را بيان كنيم: «تعريف و لوازم امامت ـ از طرف چه كسي بايد نصب شوند؟».
«امامت در اصطلاح و عقيده تشيع عبارت است از پيشوايي و رياست عامه ديني امت مسلمان در امور ديني و دنيوي كه به جانشيني حضرت رسول ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ منصوب شده اند و حافظ شريعت و تداوم گر هدايت الهي است».[1]
و از ديدگاه شهيد مرتضي مطهري امامت داراي سه مرتبه مي باشد كه عبارتند از: «1. رياست عامّه و زعامت جامعه. 2. مرجعيّت ديني كه مجتهد و كارشناس از جانب خداوند هستند. 3. اوج مفهوم و مرتبه امامت كه همان ولايت است».[2]
«همان طوري كه مقام نبوّت يك منصب الهي است و با تعيين مردم نيست، خلافت و امامت هم با اختيار مردم و حتي به اختيار پيغمبر(ص) نيست. بلكه يك مقام الهي و آسماني است، پس بايد با تعيين خدا عملي شود و ايشان بايد معصوم بوده و به تمامي احتياجات بشر دانا و بصير باشد».[3]
چنانچه براي هر مقام و پستي كه يك مدير انتخاب مي شود، انتخاب شونده بايد متصف به يك عدّه صفات و خصوصياتي باشد كه بتواند از عهده آن مسئوليت بر آيد و كسي كه به مقام شامخ امامت تعيين مي شود هم بايد داراي شرايط و لوازم مربوطه باشد.
حضرت زهرا ـ سلام الله عليها ـ نيز چون از طرف خداوند منصوب نشده است نمي توان ايشان را امام دانست هر چند داراي برخي از صفات بودند ولي چون شرط اصلي همان انتصاب من جانب الله را نداشتند ديگر به عنوان امام نمي توان معرفي كرد.
از جمله دلايلي كه در اين راه مي توان اشاره كرد عبارتند از:
الف ـ چون مقام امامت هم چون نبوّت داراي وظايف خاصّ خودش است كه مهم ترين آن ها مسئوليت اجتماعي و رهبري جامعه است و اسلام از نظر مديريت اجرائي و رهبري اجتماعي (نبّوت و امامت) بين زن و مرد تفاوت قائل شده است و اين موقعيت و تكليف بر عهده مردان است و در طول تاريخ مشاهده نشده است كه از طرف خداوند زني به مقام نبوّت و يا امامت منصوب گردد، چرا كه مديريت اجتماعي مستلزم حضور هميشگي در جامعه و متن جريانات تلخ و شيرين جامعه و ارتباط تنگاتنگ با افراد جامعه كه بخش عمده آن را مردان تشكيل داده اند است و حال آن كه از نظر اسلام رابطه زن با مردان اجنبي امري ناپسند است بر اين اساس حضرت زهرا عليرغم برخورداري از شايستگي هاي لازم براي اين مقام به دليل پيش گفته به مقام امامت منصوب نشد.
ب ـ با استفاده از اصل قبح تقديم مفضول بر فاضل و اين كه اجتماع دو حجّت (امام) در زمان واحد با مسئوليت عمومي و اجتماعي بعيد و محال است و با اين كه دوران حضرت زهرا(س) با زمان امامت حضرت علي(ع) كه امامت ايشان منصوص و منصوب از طرف خداوند و معرفي ايشان توسط پيامبر(ص) يكي است پس حضرت زهرا ـ سلام الله عليها ـ نمي توانست امام باشد چون بر خلاف اصل مذكور مي باشد.
نتيجه گيري:
بنابر اين به خاطر تفاوت هاي موجود در خلقت زنان و مردان، زنان نمي توانند مسئوليت هاي اجرائي و مديريتي كلان جامعه را به عهده گيرند و امامت نيز چون مديريت و رهبري جامعه اسلامي است بايد امام مرد باشد و شرط اصلي امامت انتصاب از طرف خداوند مي باشد و حضرت زهرا ـ سلام الله عليها ـ كه يك زن بودند از طرف خداوند به عنوان امام نصب نشده اند.
معرفي منابع جهت مطالعه بيشتر:
1ـ نظام حقوق زن در اسلام، شهيد مرتضي مطهري، انتشارات صدرا.
2ـ زن در آينه جلال و جمال، عبدالله جوادي آملي، انتشارات اسراء.
3ـ امامت پژوهي، محمود يزدي مطلق فاضل، نشر دانشگاه رضوي.
4ـ روان شناسي اجتماعي، اتو كلاين برگ، ترجمه علي محمد كاردان، نشر انديشه.
5ـ امامت و رهبري، شهيد مرتضي مطهري، انتشارات صدرا.
پاورقي ها:
[1] . يزدي، محمود، امامت پژوهي، چاپ اول، 1381، دانشگاه رضوي.
[2] . مجموعه آثار، شهيد مطهري، ج 4، ص 848 الي 850، صدرا، تهران.
[3] . علامه طباطبايي، شيعه، انتشارات رسالت، ص308.
مركز مطالعات و پاسخ گويي به شبهات، حوزه علميه قم