حديث منزلت چيست؟ و در چند مورد صادر شده است؟
حديث «منزلة» ار بسيارى از مفسران بزرگ شيعه و اهل سنّت در ذيل آيه 142 سوره اعراف كه از رفتن موسى(عليه السلام) به مدت 40 شب به وعده گاه پروردگار و جانشين شدن هارون از او سخن مى گويد، نقل كرده اند.
حديث چنين است: پيامبر(صلى الله عليه وآله) به سوى ميدان تبوك حركت كرد (تبوك نقطه اى بود در شمال جزيره عرب و هم مرز با قلمرو امپراطورى روم شرقى) به پيامبر خبر داده بودند كه امپراطورى روم شرقى لشكر عظيمى فراهم كرده تا به حجاز و مكّه و مدينه حمله كند، و پيش از آن كه انقلاب اسلامى با برنامه خاص انسانى و آزادى خواهى به آن منطقه صادر شود، آن را در نطفه خفه سازد. پيامبر(صلى الله عليه وآله) با لشكر عظيمى عازم تبوك شد و على(عليه السلام) را به جاى خود قرار داد.
على(عليه السلام) عرض كرد: آيا مرا در ميان كودكان و زنان مى گذارى؟ (و اجازه نمى دهى با تو به ميدان جهاد بيايم و در اين افتخار بزرگ شركت جويم؟)
پيامبر(صلى الله عليه وآله) فرمود: «الا ترضى ان تكون منّى بمنزلة هارون من موسى الا انه ليس نبى بعدى؟; آيا راضى نيستى كه نسبت به من همانند هارون نسبت به موسى باشى جز اين كه پيامبرى بعد از من نخواهد بود؟».
عبارت بالا در مشهورترين كتب حديث اهل سنّت، يعنى صحيح بخارى و صحيح مسلم، نقل شده است، با اين تفاوت كه در صحيح بخارى تمام حديث آمده، و در صحيح مسلم يك بار تمام حديث و يك بار تنها جمله «انت منى بمنزلة هارون من موسى الا انه لا نبى بعدى» به صورت يك كلمه كلّى و عام ذكر شده است.(1)
در بسيارى از كتب اهل سنّت از جمله «سنن ابن ماجه»، «سنن ترمذى»، «مسند احمد» و كتب فراوان ديگر نقل شده است، و راويان حديث از صحابه بيش از «بيست نفر» مى باشند، از جمله: «جابر بن عبدالله انصارى» و «ابوسعيد خدرى» و «عبدالله بن مسعود» و «معاويه» مى باشند.
ابوبكر بغدادى در «تاريخ بغداد» از عمر بن خطاب چنين نقل مى كند: مردى را ديد كه به على(عليه السلام) ناسزا مى گويد، عمر گفت: من فكر مى كنم كه تو مرد منافقى باشى زيرا از پيامبر(صلى الله عليه وآله)شنيدم كه فرمود: «انما علىّ منى بمنزلة هارون من موسى الا انه لا نبى بعدى; على نسبت به من همچون هارون نسبت به موسى است جز اين كه پيامبرى بعد از من نيست».(2)
قابل توجّه اين كه از منابع معتبر حديث استفاده مى شود كه پيامبر اسلام(صلى الله عليه وآله) اين سخن را تنها در داستان جنگ «تبوك» نفرمود، بلكه در هفت مورد مختلف بازگو نمود كه دليل بر عموميّت مفهوم آن است.
منبع:
1. صحيح بخارى، جزء 6، ص 3 و صحيح مسلم، ج 1، ص 44 و ج 4، ص 187.
2. تاريخ بغداد، ج 7، ص 452.
50 درس اصول عقائد براي جوانان آيت الله العظمي مكارم شيرازي ص66