مركز پاسخگويي به سوالات ديني انوارطاها

احكام شرعي

تفسير

تاريخ

كتابخانه

اعتقادات

مشاوره

ويژه ها

نماز

پاسخگويي آنلاين (ساعت پاسخگوي احكام شرعي 20 الي 21:30 شب10 صبح الي 11:30 ظهر)
0.0 (0)

به مناسبت رحلت حضرت معصومه سلام الله عليها

وقتى نزاع ميان امين و برادرش مامون بر سر جانشيني پدرشان با كشته شدن امين پايان يافت و حكومت مأمون استقرار پيدا كرد، مامون نامه‏ اى به امام رضا عليه السّلام نوشت و از آن حضرت خواست تا به خراسان بيايد. امام هرگز به درخواست او جواب مساعد نمى ‏داد[1] لذا مأمون پيوسته در اين باره نامه ‏نگارى مى ‏كرد تا آن كه پيكي از خراسان به مدينه آمد و امام راه گريزى نديد. چرا كه مأمون دست ‏بردار نبود.
يكي از شاهدان اين ماجرا به نام «معول سجستانى» مي‌گويد: امام به منظور وداع از رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله وارد حرم شد، او را ديدم كه چندين بار از حرم بيرون مى‏ آمد و دوباره به سوى مدفن پيامبر بازمى ‏گشت و با صداى بلند گريه مى ‏كرد. من به امام نزديك شده و سلام كردم و علّت اين موضوع را از آن حضرت جويا شدم. در جواب فرمود: من از جوار جدّم بيرون رفته و در غربت از دنيا خواهم رفت.[2]
از هجرت تا رحلت
به نظر مي‌رسد شنيدن اين‌گونه سخنان از زبان امام رضا عليه‌السلام باعث شد تا حضرت معصومه سلام الله عليها پس از گذشت يك سال از هجرت برادر و باز نگشتن ايشان به مدينه تصميم به مسافرت به آن ديار بگيرد. دروي راه، خطرات بي‌شمار بين راه از جمله راهزنان و به خصوص عبور از ميان شهرهايي كه غالبا از دشمنان اهل‌بيت بودند، غربت امام در مرو و شايد از همه مهمتر يقين به عدم بازگشت امام، حضرت معصومه سلام الله عليها را بر آن داشت تا مسافرت خود به سمت خراسان را آغاز نمايد تا علاوه بر ديدار برادر، خارج كردن ايشان از فراق و غربت، تنها مونس و خويشاوند نزديك ايشان به هنگام شهادت باشد. با تصميم جدي ايشان بر مسافرت پنج تن از برادران به نامهاي: فضل، جعفر، هادي، قاسم و زيد، و تعدادي از برادرزادگان، و تني چند از غلامان و كنيزان، آن حضرت را همراهي كردند. تاريخ از مخاطرات اين سفر (از مدينه تا ساوه) اطلاع دقيقي را در اختيار خوانندگان قرار نداده است اما به هنگام رسيدن كاروان به ساوه اهالي اين شهر كه در آن زمان از دشمنان سرسخت اهل بيت (عليهم السلام) بودند، به همراه ماموران حكومتي به آنها حمله كردند و جنگ سختي درگرفت. از سرانجام اين جنگ اطلاع دقيقي در دست نيست. برخي گزارش‌ها حكايت از شهادت تمامي همراهان حضرت دارد. اما به عقيده نگارنده احتمال دارد برخي بستگان زنده مانده و متواري شده باشند. آنان از بيم شناسايي و كشته شدن به صورت ناشناس در اطراف قم حضور داشتند تا پس از مهيا شدن شرايط (به عنوان نمونه رفع بيماري حضرت معصومه سلام الله عليها كه پس از درگيري ساوه بوجود آمده بود) ادامه مسير داده يا به مدينه بازگردند. مويد اين ادعا گزارشي است كه از زمان تدفين ايشان در دست است. در اين خبر آمده است: (با اطلاع باز ماندگان از عدم بهبودي حضرت و در نتيجه رحلت ايشان و با توجه به آن‌كه هيچ يك از بستگان محرم ايشان هنگام رحلت در قم حضور نداشت. لذا اين مسئله دفن كردن ايشان را سخت كرده بود) دو سوار نقابدار از بيرون شهر آمدند و بر بدن آن حضرت نماز خواندند آنگاه داخل قبر شده و بدن آن حضرت را دفن كردند و برگشتند و كسي آنها را نشناخت.[3]
چگونگي حضور در قم
از اسارت يا چگونگي رفتار دشمنان اهل‌بيت با ايشان پس از شهادت يا متواري شدن نزديكان حضرت معصومه (سلام الله عليها) اطلاع دقيقي در دست نيست اما آن‌چه مسلم است تاثير بسياري در روحيه و سلامتي جسمي ايشان داشته است. گزارش‌ها حكايت از بيماري ايشان در ساوه دارد.[4] پس از بيماري، حضرت فرمودند: مرا به قم ببريد، چرا كه از پدرم شنيدم كه شهر قم مركز شيعيان ماست.[5]
در اين هنگام بود كه حضرت را به طرف قم حركت دادند. مردم قم با شنيدن خبر ورود دختر موسي بن جعفر به شهرشان بسيار خوشحال شدند و به استقبال حضرت شتافتند. خاندان اشعري يكي از مشهورترين خاندانهاي ساكن در شهر مقدس قم بود و «موسي بن خزرج» بزرگ خاندان آنان به شمار مي‌آمد. وي زمام شتر آن حضرت را در دست گرفت و حضرت معصومه سلام الله عليها در خانه «موسي بن خزرج» كه امروزه در ميدان مير معروف است ساكن شدند.[6]
تاريخ رحلت
بيماري آن حضرت 17 روز طول كشيد و سرانجام ايشان در تاريخ 10 ربيع الثاني سال 201 هـ.ق در سن 28 سالگي و پيش از آنكه چشم مباركشان به ديدار برادر گراميشان امام هشتم (ع) روشن شود، در قم در ميان اندوه فراوان محبان اهل بيت(ع)، از دنيا رفتند و شيعيان را در ماتم خود به سوگ نشاندند، مردم قم هم با تجليل فراوان، پيكر پاكش را تشييع كردند و او را در باغ بابلان (محل فعلي حرم) به خاك سپردند.[7]
درباره چگونگي تدفين ايشان آمده است:
در كتاب قم در مسير تاريخ آمده است: بعد از غسل دادن و كفن كردن و نمازگزاردن بر جسد مطهر او، موسي بن خزرج آن حضرت را در زميني در بابلان كه به او تعلق داشت همانجا كه امروز قبر مقّدسه اوست، دفن كرد و برسر تربت او از بورياها سايه اي ساخته بودند تا آن گاه كه زينب دختر محمدبن علي الرضا عليهم‏ السلام(امام جواد) اين قبّه (قبه اي كه در قرن چهارم وجود داشته) بر سرتربت او بنا نهاد.
علي اصغر فقيهي نويسنده كتاب قم در مسير تاريخ در ادامه به نقل از «كتاب قم» مي‌نويسد: چون فاطمه را وفات رسيده بعد از غسل و تكفين او را به مقبره بابلان بردند و در كنار سردابي كه از براي او ترتيب داده بودند گذاشتند آل سعد (اشعري) با يكديگر اختلاف كردند در باب اين كه چه كسي سزاوار است در سرداب رود و فاطمه را بر زمين بگذارد و به خاك سپارد در اين امر هماهنگ شدند كه خادمي به غايت پير به نام «قادر» را حاضر كنند تا فاطمه را به خاك سپارد، در اين گفتگو بودند كه از جانب ريگستان (گويا مقصود رودخانه است) دو سوار كه جلو دهان خود را بسته بودند بدان جا آمدند، چون به جنازه فاطمه رسيدند، از اسب پياده شدند و بر او نماز گزاردند و در سرداب رفتند و جسد مطهر او را دفن كردند آنگاه از سرداب بيرون آمدند و رفتند و براي هيچ كس معلوم نشد كه آن دو سوار كه بودند؟[8]
اولين گنبد و ساير گنبدهاي ساخته شده بر مزار ايشان
پس از به پايان رسيدن مراسم دفن، موسي بن خزرج، سايباني از حصير و بوريا بر قبر آن حضرت ساخت. اين سايبان بر قرار بود تا زماني كه زينب دختر امام جواد (عليه‌السلام)، بر آن گنبدي بنا كرد.
علي اصغر فقيهي به نقل از نويسنده كتاب تاريخ قم مي‌نويسد: پس از دفن فاطمه معصومه(ع) بر سر تربت او بورياها سايه ساخته بودند تا آن گاه كه زينب دختر محمدبن علي ‏الرضا عليهم السلام اين قبّه (يعني قبه اي كه بر روي قبر مطهر او در نيمه دوم قرن چهارم در زمان تأليف كتاب قم وجود داشته است) بر سر تربت او بنا نهاد.[9] بر اساس اخبار رسيده قبه بنا نهاده شده بر قبر حضرت فاطمه دختر موسي بن جعفر(ع) ابتدا بسيار كوچك و كوتاه بوده و ظاهرا «در» نداشته است اما در سال 359 هجري قمري توسط ابوالحسين احمد بن بحر اصفهاني حاكم وقت شهر قم هم از لحاظ طولي و هم از نظر عرضي بزرگ‌تر گرديد، همچنن وي دو در براي اين قبه تعبيه نمود.[10]
پس از آن و در نيمه قرن پنجم هجري حرم مطهر و اطراف آن مجددا تعمير و گسترش يافت‌. شيخ عبدالجليل رازي قزويني در ضمن شرح آثار و خيريه‌هايي كه از رجال معروف شيعه باقي مانده، در اين باره چنين مي‌نويسد: «امير ابوالفضل عراقي در عهد سلطان طغرل كبير (نيمه دوم قرن پنجم) مقّرب و محترم بود ... و «باروي» قم او نهاد و مسجد جامع عتيق قم و مناره‏ هاي آن (همان مناره هايي است كه اكنون درحدود ميدان كهنه ديده مي شود) و مشهد و قبه (گنبد) فاطمه بنت موسي بن جعفر عليهماالسلام او كرد با اوقاف و مدرسه».[11]
در ادامه سخن دربار قبه روي قبر حضرت معصومه (عليها سلام) و بناهاي اطراف آن بايد متذكر شد: در سال 964 (اوايل صفويه) تاجلو بيگم خواهر شاه طهماسب اقدام به تجديد بنا و ساخت برخي عمارتها در اطراف ضريح مقدسه حضرت معصومه (عليها سلام) نمود و قريب هزارتومان (كه در آن زمان پول هنگفتي بوده است) املاك نفيس وقف آن‌جا نمود».[12]
ساير دفن شدگان در كنار قبر حضرت معصومه سلام الله عليها
نويسنده كتاب تاريخ قم مي‌نويسد: «پس از وفات فاطمه(عليها سلام) ام ‏محمد دختر موسي رضائيه (ظاهرا موسي مبرقع) وفات يافت. او را در جنب قبر فاطمه (ع) دفن كردند و پس از اوخواهر او ميمونة ابنه الرضا و او را هم آنجا دفن كردند و قبه بر سر تربت ايشان بنهادند، متصّل به قبه فاطمه عليهاسلام و در اين دو قبه شش قبر است:
قبر فاطمه بنت موسي بن جعفر عليهم السلام
قبر ام محمد بنت موسي خواهر محمد بن موسي عليهم السلام
قبر ام اسحاق كنيز محمد بن موسي.
قبر ام حبيب كنيز ابي علي محمد بن احمد بن الرضا عليهم السلام وي كنيزك مادر ام كلثوم و دختر محمد بوده است.
قبر ام ‏القاسم دختر علي كوكبي
قبر ميمونه دختر موسي و خواهر محمد بن موسي عليهم‏السلام
پي نوشت:----------------------------
[1] . در اين باره در منابع آمده است: «فلم يزل المأمون يكاتبه فى ذلك حتّى علم أن لا محيص له و لا يكفّ عنه» (كليني، الاصول من الكافى، ج 1، ص 448؛ مسند الامام الرضا، ج 1، ص 64).
[2] . شيخ صدوق، عيون اخبار الرضا، ج 2، ص 218.
[3] . براي مطالعه و كسب اطلاعات بيشتر در اين باره ر.ك: علي‌اكبر تشيد، هديه اسماعيل، يا، قيام سادات علوي براي تصاحب خلافت، تهران، دارالكتب الاسلاميه، ‎۱۳۸۵ش.
[4] . حسن‌بن محمدبن حسن قمي، تاريخ قم، (ترجمه حسن‌بن علي‌بن حسن‌بن عبدالملك قمي، تصحيح و تحشيه جلال الدين طهراني، تهران، مطبعه مجلس، ‎۱۳۱۳ش)، ص213.
[5] . در مورد دليل انتقال ايشان از ساوه به قم گفته شده است كه محيط ساوه در آن مقطع از تاريخ، به خاندان رسالت بي ارادت بود اما منطقه قم از ديرباز مركز شيعيان و دوستداران اهل بيت(ع) بود. در حدود سال 83 هـ. ق عبدالرحمن بن محمد بن اشعث به همراه 17 نفر از علماي تابعين و شيعيان برجسته و پارسا، مانند كميل و سعيد بن جبير به قم آمدند و همگي در قريه جمكران سكونت نمودند. پس از آن آ ل اشعر كه از مسلمانان معروف يمني در كوفه بودند، در دو دهه آخر قرن اول به قم آمدند و از آن تاريخ به بعد، قم پايگاه مهمي براي شيعيان و دوستداران اهل بيت(ع) شد. جهت مطالعه و كسب اطلاعات بيشتر ر.ك: حسن‌بن محمدبن حسن قمي، تاريخ قم، ترجمه حسن‌بن علي‌بن حسن‌بن عبدالملك قمي، تصحيح و تحشيه جلال الدين طهراني، تهران، مطبعه مجلس، ‎۱۳۱۳ش.
[6] . راهنماي زائر، (انتشارات زائر- آستانه مقدس قم)، ۱۳۸۵.
[7] . ذبيح الله محلّاتي، رياحين الشريعه، ج ۵، صفحه ۳۲.
[8] . علي اصغر فقيهي، قم در مسير تاريخ، ج3، ص263 به نقل از تاريخ قم، ص213.
[9] . علي اصغر فقيهي، قم در مسير تاريخ، ج3، ص263 به نقل از تاريخ قم، ص 213.
[10] . علي اصغر فقيهي، قم در مسير تاريخ، ج3، ص263 به نقل از تاريخ قم، ص 214.
[11] . قزويني، كتاب النقض، (چاپ تهران1331ش، مصحح سيدجلال الدين حسيني اُرْموي) صفحه 220.
[12] . قاضي احمد حسيني قمي، خلاصه التواريخ (انتشارات دانشگاه تهران، مهر1359) ج1، صفحه 290.
اسامي اسم انبياء بيوگرافي پدر
پيامبر پيامبران پيغمبران زندگي‌نامه سرگذشت
فرزندان قرآن مادر مدت عمر
كاربر گرامي سوالات خود را از بخش "ارسال سوال ديني " ارسال كنيد.
Parameter:6129!model&78 -LayoutId:78 LayoutNameالگوي داخلي+تاريخ+++++++