آيا هر معصومي امام است يا هر پيشواي ديني مثل آيت الله خميني، امام مي باشد. آيا حضرت فاطمه (س) امام است يا نه؟
امام در لغت عبارت است از چيزي كه پيروي شود و تفاوتي نمي كند آن چيز، انسان باشد كه از لحاظ گفتار يا كردار مورد پيروي قرار گيرد و يا اينكه كتاب باشد و يا چيز ديگر[1] و در رابطه با انسان، «امام» كسي است كه الگو و رهنمون رشد و تكامل و يا انحطاط و پستي باشد بنابراين امامت، هم در رابطه با تكامل انسان و هم در رابطه با انحطاط او مطرح مي شود و قرآن كريم به ابراهيم و انبياء الهي ـ عليهم السلام ـ كه انسان را در جهت فلسفه آفرينش رهبري مي كردند «امام» اطلاق مي كند.[2] همچنان كه فرعون و زورمندان را كه در صف مقابل انبياء بودند «امام» مي خواند.
اما امامت در اصطلاح عبارتست از: رياست همگاني و فراگير بر جامعة اسلامي در همه امور ديني و دنيوي» «رياسةٌ عامةٌ في امور الدين و الدنيا بالاصالة»
اين تعريف بيانگر مقام ظاهري امام است امّا امام داراي يك مقام و شأن معنوي نيز مي باشد كه از آن به ولايت تكويني تعبير مي شود.
براساس ادله اي كه در جاي خود مورد بررسي قرار گرفته است، هر امامي معصوم است، اما عكس آن (امام بودن همه معصومان) پذيرفتني نيست، افزون بر فرشتگان الهي،[3] تمامي پيامبران داراي عصمت بوده اند، اما تنها شمار اندكي از آنان همچون حضرت ابراهيم ع به مقام امامت نائل آمده اند.[4]
همچنين برخي انسان هاي عادي كه نه امامند و نه پيامبر، نيز ممكن است به برخي از مراتب عصمت، يعني عصمت از گناه، دست يابند، مانند برخي عالمان و صالحان تقواپيشه اي كه ساليان متمادي نه تنها از حرام، بلكه از امور مكروه نيز چشم پوشيدند و حتي به خوردن و آشاميدن خود نيز رنگ الهي دادند.
امام خميني (ره) ، و سائر علماي بزرگ ، پيشوا و رهبر سياسي و مذهبي جامعه اسلامي بوده و هستند و ديگران از ايشان پيروي نموده اند، امام به معناي لغوي بر ايشان صدق مي كند، امّا امام به معناي اصطلاحي خود تنها شامل دوازده امام معصوم و برخي از پيامبران همچون پيامبر اكرم (ص)و حضرت ابراهيم (ع) مي شود.
اما اين كه آيا حضرت زهرا (س) امام است يا خير؟
در پاسخ مي توان گفت «به لحاظ اجرائي بودن نبوت و رسالت و (امامت)، ممكن است هيچ زني، نبي، رسول و امام (با مقام ظاهري) نشود ليكن در بعد تكويني امامت، يعني ولايت كه مقامي باطني و پيوندي معنوي ميان عبد و مولاست و با امور اجرائي مرتبط نيست، زن نيز مي تواند در معرض عهد الهي يعني مقام امامت قرار گيرد و وليّ خدا شود، چنانچه صديقة طاهره حضرت زهرا با اينكه داراي سمت نبوت و رسالت نيست، از اوليا (و حجج) الهي است.»[5] از امام رضا نقل شده كه فرمود: «نحن حجج الله عليكم و اُمُّنا فاطمة حجة الله علينا»[6] ما حجت هاي خدا بر شمائيم و مادر ما فاطمه حجت خدا بر ما (اهل بيت) است.
ب: از امام عسكري ـ عليه السلام ـ نقل شده كه فرمود: «نحن حجج الله علي خلقه و جدّتنا فاطمة حجة الله علينا»[7] ما (اهل بيت) حجت هاي خدا بر خلق او هستيم و جدّة ما فاطمه (عليها السلام ) حجت خدا بر ما است.
و نيز از امام عسكري ـ عليه السلام ـ نقل شده كه فرمود: «نحن حجج الله علي الخلائق و امّنا فاطمة حجة الله علينا»[8]ما حجت هاي خدا بر خلايق (مردم) هستيم و مادر ما فاطمه ـ عليها السلام ـ حجت خدا بر ما است.
بنابراين بانويي مثل حضرت زهرا مي تواند به مقام معنوي امامت يعني ولايت نائل آيد.
«از اين رو همان گونه كه حضرت عيسي ـ عليه السلام ـ و اميرمؤمنان امام علي وليّ الله هستند، حضرت مريم عَذراء و صديقة كبري فاطمه زهرا نيز از اولياي الهي هستند. چنان چه خداي سبحان با توجه به مقام ولايت حضرت مريم او را صفو، معرفي كرده است «يا مَرْيَمُ إِنَّ اللَّهَ اصْطَفاكِ وَ طَهَّرَكِ وَ اصْطَفاكِ عَلى نِساءِ الْعالَمِينَ»[9]
و شاهد بر اينكه حضرت مريم به اذن خداوند از تأثير ولايت خود بهره مي برد اينكه هرگاه حضرت زكريّا وارد محراب آن حضرت مي شد نزد او رزقي مي يافت كه خداوند براي او فرستاده بود كه چنين فيض غيبي از آثار ولايت شخص مستفيض است.[10]
بنابراين روشن است كه جنسيت تأثيري در رسيدن به مقام ولايت و امامت معنوي ندارد زيرا جنسيت از ويژگي هاي بدن انسان است نه روح او و كمالات معنوي از خصوصيات روح انسان به شمار مي آيد.
امّا حكمت اينكه امامت ظاهري و زمامداري و مرجعيت ديني بايد مرد باشد شايد اين باشد كه چون مردم در حوادث گوناگون به او مراجعه مي كنند، مشكلات خود را با او در ميان مي گذارند، و اوست كه بايد امور مختلف جامعه همچون جنگ و صلح و غيره را سامان داده و سازمان دهي كند و اوست كه محل رجوع مردم است و انجام اين وظايف نياز به تماس مستمر با جامعه و خصوصاً مردان دارد از اين رو مصلحت در آن است كه چنين شخصي از ميان مردان برگزيده شود تا تمامي محذورات برطرف گردد.
معرفي منابع جهت مطالعه بيشتر:
1. تسنيم، عبدالله جوادي آملي، ج 6.
پاورقي ها:
[1] . راغب ، مفردات ،واژة امام.
[2] . بقره/124، انبياء/72، سجده/24.
[3] . محمدباقر مجلسي، بحارالانوار، (بيروت، داراحياء التراث العربي)، ج 56، ص 321.
[4] . علامه طباطبائي، الميزان، قم، جامعه مدرسين، بي تا، ج اول، ص 267-268.
[5] . جوادي آملي، عبدالله، تسنيم، ج 6، ص 495، نشر اسراء.
[6] . العاملي ، الانتصار، ج7 ، ص 237.
[7] . المسعودي ، الشيخ محمد فاضل ، الاسرار الفاطميه، ص 99.
[8] . المسعودي ، الشيخ محمد فاضل، الاسرار الفاطميه، ص 17.
[9] . آل عمران، ص 42.
[10] . تسنيم، همان، ص 496.
مركز مطالعات و پاسخ گويي به شبهات، حوزه علميه قم