مركز پاسخگويي به سوالات ديني انوارطاها

احكام شرعي

تفسير

تاريخ

كتابخانه

اعتقادات

مشاوره

ويژه ها

نماز

پاسخگويي آنلاين (ساعت پاسخگوي احكام شرعي 20 الي 21:30 شب10 صبح الي 11:30 ظهر)
0.0 (0)

آيا قرآن از يك زبان خاص استفاده كرده يا تركيبي از زبان هاي مختلف است؟

كوشش در بازشناسى زبان قرآن يك ضرورت درونى و ويژه قرآن است. چه اينكه قرآن داراى ظهر و بطن، تفسير و تأويل، محكم و متشابه، تمثيل، كنايه، استعاره و حروف مقطعه و ... است. با توجه به همين ويژگي ها و عوامل ديگر، زمينه براى برداشت هاى گوناگون از متن آن باز مى‏ گردد، بنابراين شناخت زبان قرآن كليد دستيابى به فهم قرآن و معيارى براى ارزيابى ديدگاه ‏هاى گوناگون در تفسير قرآن است.[1] در اینکه زبان قرآن چگونه زبانی است و آیا می توان به قرآن کریم یک زبان خاص نسبت داد که در تمام آیات از آن استفاده کرده باشد؛ می توان به دو دیدگاه عمده اشاره کرد:
يكى نظريه‏ اى است كه مفاهيم دينى و قرآنى را آميخته ‏اى از شيوه‏ هاى گوناگون و تركيبى از زبانهاى مختلف مى‏ داند. حاصل اين نظر آن است كه قرآن در مواردى از زبان عرف استفاده كرده است و در مواردى از زبان ادبى و كنايه و مجاز و در پاره‏اى از مفاهيم از زبان رمز و ... .
نظريه ديگر آن است كه قرآن همه جا داراى يك زبان است. این دیدگاه قابل قبول می نماید، ليكن سخن بر سر آن است كه آن زبان چيست و چگونه قابل كشف و اثبات است؟ برخى آن زبان را همان زبان عرف عقلا مى ‏دانند. برخى ديگر آن را يك زبان ويژه و عرف مخصوص خود.
در اینجا بهتر است به جای بررسی نظرات گوناگون، با یک تحلیل درون دینی و برون دینی به این سوال پاسخ دهیم:
1- تحليل زبان قرآن از زاويه برون دينى‏:
همه مبدأ شناسان عالم به اين حقيقت اعتراف دارند كه خداى متعال شرايع و كتب آسمانى خويش را محض عنايت، رحمت، لطف و حكمت براى هدايت مردم و اتمام حجت ايشان فرستاده است. فلسفه نزول شريعت اكمال عقل و تحقق غايت آفرينش انسان در نيل به سعادت و قرب ربوبى است. از اين روى اقتضاى طبيعى آن هدف اين است كه لسان وحى و شريعت همان زبان محاوره و تفاهم مردم باشد تا بتوانند اهداف و مقاصد آن را درك و عمل نمايند. در غير اين فرض هدف نزول آن تحقق نخواهد يافت. اين ارزيابى به ويژه از آن روى براى ما ارزش مؤكدى خواهد داشت كه ما مشاهده مى‏ كنيم در خود نص قرآنى تمام اهتمام بر ايجاد انگيزه مخاطبان جهت برقرارى ارتباط مستقيم با متن وحى و فهم آن است.
2- تحليل زبان قرآن از زاويه درون دينى‏:
الف) يك اصل كلّى كه قرآن در باره وحى آسمانى باز مى‏ گويد آن است كه همه فرستادگان خدا به زبان قوم و امت خويش مبعوث شده ‏اند: «وَ ما أَرْسَلْنا مِنْ رَسُولٍ إِلَّا بِلِسانِ قَوْمِهِ»[2] مفاد آيه شريفه آن است كه لسان و حيانى پيامبران، چيزى جدا و ناشناخته مردم‏ براى آن ديار و مخاطبان ايشان نبوده است. شايد كلام شريف نبوى نيز ناظر به همين آيه باشد كه فرمود: «انّا معاشر الانبياء امرنا ان نكلم الناس بقدر عقولهم».
ب) در قرآن كريم بارها تصريح شده است كه قرآن به زبان مردم و براى فهم ايشان است.
«هذا بَيانٌ لِلنَّاسِ وَ هُدىً وَ مَوْعِظَةٌ لِلْمُتَّقِينَ»[3]، «هذا بَلاغٌ لِلنَّاسِ وَ لِيُنْذَرُوا بِه»[4]
ج) دعوت به تدبر در محتواى قرآن:        
«كِتابٌ أَنْزَلْناهُ إِلَيْكَ مُبارَكٌ لِيَدَّبَّرُوا آياتِهِ وَ لِيَتَذَكَّرَ أُولُوا الْأَلْباب»[5]، «وَ لَقَدْ يَسَّرْنَا الْقُرْآنَ لِلذِّكْرِ فَهَلْ مِنْ مُدَّكِرٍ»[6]
طبيعى است كه اگر تدبر و ژرف انديشى متن قرآن بازيافت معرفتى و هدايتى ثمر بخشى نداشته باشد، دستور دادن به آن از سوى خداى حكيم بيهوده خواهد بود.
د) تحدّى و هماورد جويى از مخالفان: آياتى كه مكرر از مخالفان و معارضان قرآن طلب مى ‏كند که اگر براستى در خدايى بودن آن ترديد دارند، مانند آن را بسازند و به خدا نسبت دهند، نشان روشنى از اين واقعيت مى ‏دهد كه قرآن در ظرف فهم و درك و مقايسه آنها جاى مى ‏گيرد و بر همين‏ اساس، برترى آن را نسبت به هر سخن ديگرى مى ‏يابند. در غير اين صورت اين فراخوان و محاجه نامفهوم و بى ‏اعتبار خواهد بود.
از آنچه ذكر شد، نتیجه می گیریم زبان وحى الهى در كتب آسمانى و از جمله قرآن كه اكنون اصيل‏ ترين متن باقيمانده در دست بشر است، قابل شناسايى است. نمى ‏توان تصوير روشنى از نامه هدايت خدا به انسان را ترسيم نمود كه قابل فهم برای مخاطبان زمينى آن نباشد. زبان قرآن همان زبان تفاهم و تخاطب عرف عقلاست و خداوند براى ابلاغ پيام خود به مردم طريقه و زبان ديگرى جز آن را برنگزيده است.‏[7] قرآن تا آنجا كه به ظاهر آن مربوط مى ‏شود، مثل همه كتابهاى آسمانى، با زبان مخاطبان مستقيم به پيامبر نازل شده و فرود آمده است. حقيقت بلند قرآن، آنقدر نازل شده و نازل شده تا به لسان عرب درآمده است، باشد كه بتوانند آن را بفهمند و تعقّل كنند وگرنه در مرتبه والا و استوار خويش نزد خدا و گوهر برين آن ماوراى اين نزول و تنزيل است. چون سروكار خدا با انسان مى‏ افتد پس زبان انسان مى ‏گشايد. آيات قرآن حقايق و معانى فرازين را با تعابيرى ملموس و زبانى مبين براى مردمان مخاطب خويش بيان مى‏ كند و در سطح معرفت و عقول آنان با آنان سخن مى‏ گويد و محيط و مختصّات پيرامون و اندازه معلومات آنان را ملاحظه مى‏ دارد و مى‏ كوشد تا آنان را از هر نظر پيش برد و برتر آورد و بالطبع ظاهر آن، بيش از هر چيز، ناظر به مناسبات ومسائل و واقعيّت ها و نيازهاى آن روز است، اما باطنش الهامبخش مؤمنان در همه اعصار و امصار مى ‏باشد و مثل خورشيد و ماه با گذشت زمان، همچنان پرتو افشانى مى‏ كند.[8]
پی نوشت:
[1] . تحليل زبان قرآن، محمد باقر سعيدى روشن‏، پژوهشگاه فرهنگ و انديشه اسلامى / موسسه پژوهشى حوزه و دانشگاه‏، تهران،1383، ص: 205
[2] . هيچ پيامبرى را جز به زبان مردمش نفرستاديم، ابراهیم،4
[3] . اين براى مردم دليلى روشن و براى پرهيزگاران راهنما و اندرزى است.آل عمران،138
[4] . ين پيامى است براى مردم، تا بدان بيمناك شوند. ابراهیم،52
[5] . این کتابی است پربرکت که بر تو نازل کرده ایم تا در آیات آن تدبر کنند و خردمندان متذکر شوند.ص،29
[6] . ما قرآن را براى تذكّر آسان ساختيم آيا كسى هست كه متذكّر شود؟! قمر،17
[7] . علوم قرآن، محمد باقر سعيدى روشن‏، مؤسسه آموزشى و پژوهشى امام خمينى‏، قم،1379، ص: 247-250
[8] . زبان قرآن، مقصود فراستخواه‏، علمى و فرهنگى‏، تهران،1376، ص: 29-28

برچسب:

خاص زبان دين زبان قرآن عرفي علمي
فرهنگ فلسفي كلام
كاربر گرامي سوالات خود را از بخش "ارسال سوال ديني " ارسال كنيد.
Parameter:10146!model&6 -LayoutId:6 LayoutNameالگوي داخلي تفسير 6