اهميت مالكيت در مزارعه و در ديدگاه اسلام
جهت عضويت در كانال "مقلدين مراجع تقليد" كليك كنيد
در رساله امام خمينى در باب مزارعه، مسأله 2228 چنين آمده است كه: "مالك با زارع به اين قسم معامله كند كه زمين را در اختيار او بگذارد تا زراعت كند و مقدارى از حاصل آن را به مالك بدهد" و در قسمتى از مسأله 2229 نيز چنين آمده: "سوم- همه حاصل زمين به يكى اختصاص داده نشود. چهارم- سهم هر كدام به طور مشاع باشد مثل نصف يا ثلث حاصل و مانند اينها و بايد تعيين شده باشد ... و نيز اگر مالك بگويد در اين زمين زراعت كن و هر چه مى خواهى به من بده صحيح نيست. پنجم- و مدتى را كه بايد زمين در اختيار زارع باشد معيّن كنند ... هشتم- مالك زمين را معين كند، پس كسى كه چند قطعه زمين دارد و با هم تفاوت دارند اگر به زارع بگويد در يكى از اين زمينها زراعت كن و آن را معين نكند مزارعه باطل است". و در مسأله 2231 چنين آمده: "اگر مدت مزارعه تمام شود و حاصل به دست نيايد، چنانچه مالك راضى شود كه با اجاره يا بدون اجاره زراعت در زمين او بماند و زارع هم راضى باشد مانعى ندارد. و اگر مالك راضى نشود مى تواند زارع را وادار كند كه زراعت را بچيند. و اگر براى چيدن زراعت ضررى به زارع برسد لازم نيست عوض آن را به او بدهد ولى زارع اگر چه راضى شود كه به مالك چيزى بدهد نمى تواند مالك را مجبور كند كه زراعت در زمين بماند".
حال با استناد به اين چند مسأله از مسائل مزارعه باز كسى مى تواند پشتيبان فردى شد كه به نام اسلام به دست يك كمونيست مالكيت را از بين ببرد. راستى هدف از مالكيت خصوصى در قانون اساسى چيست؟
حكم همان است كه در رساله ذكر شده است و ملكيت در اسلام محترم است و هر كس خلاف بگويد مورد تأييد نيست.
پي نوشت:
امام خمينى(ره)، استفتائات، ج 2، مزارعه، س 3
كاربر گرامي، با توجه به احتمال تغيير در نظرات و فتاواي مراجع عظام، جهت اطلاع از آخرين فتوا با دفتر مرجع تقليد خود تماس بگيريد. با تشكر