امام حسين عليه السلام در عصر پيشوايي امام حسن عليه السلام
يکي از حوادث مهم و سرنوشتسازي که در عصر امامت امام مجتبي رخ داد و موجب رنجش و حتي اعتراض گروهي از ياران حضرت شد، جريان صلح امام با معاويه و واگذاري حکومت به وي بود.[1]
در برخي از گزارشهاي تاريخي آمده که حسينبنعلي علیه السلام با ديدگاه برادرش دربارة صلح، مخالف بوده است![2] اين سخن، تنها تهمتي است از سوي بدخواهان امت و کساني که به اصل عصمت ائمه اعتقادي ندارند؛ چراکه بنا بر يکي از مباني اعتقادي شيعه، همة امامان، معصوم و دور از خطا و لغزش هستند. ازاينرو آنان اشتباه نميکنند تا به دنبال آن، اعتراض يا اختلاف با معصوم ديگر پديد آيد.
افزون بر اين، اگر پيشواي سوم با صلح برادر خويش مخالف بود، بايد پس از شهادت امام حسن علیه السلام ، بیدرنگ به مبارزة مسلحانه با معاويه ميپرداخت؛ اما (به دلیل موانعي که خواهيم نوشت) تا معاويه زنده بود، حضرت قيام مسلحانه نکرد[3] و اعلام ديدگاه خود را دربارة قيام و حرکت، به بعد از مرگ وي، واگذار نمود.[4] ازاينرو آغاز قيام مسلحانه و انقلاب امام، با آغاز خلافت يزيد، رقم خورد.[5]
بنابراين پيمان صلح، مورد تأييد پيشواي سوم شيعيان نيز بود و ایشان در دورة دهسالة امامت برادرش امام حسن علیه السلام ، کاملاً با مواضع و سياستهاي برادر موافق بوده، از آنها دفاع ميکرد. ازاينرو در برابر درخواستهاي مکرر مردم عراق مبنيبر رفتن به کوفه و برپايي قيام بر ضد حکومت معاويه در عصر امامت برادر، پاسخ مثبت نداد و فرمود: «ابومحمد (حسنبنعلي علیه السلام) راست گفته است. ماداميکه اين شخص (معاويه) زنده است، بايد هريک از شما شيعيان ملازم خانة خود باشيد... .[6] اگر او به هلاکت رسيد و شما زنده بوديد، اميدواريم خدا ما را برگزيده، رشد [و صلاح] ما را عطا کند و ما را به خود وانگذارد...».[7]
اين همسويي و رعايت جانب برادر، تنها منحصر به جريان صلح و حفظ تعهد او نميشد؛ بلکه سيدالشهدا در امور ديگر نيز رعايت احترام برادر بزرگ خويش را ميکرد؛ چنانکه امام باقر علیه السلام فرموده: ما تَکَلَّمَ الْحُسينُ علیه السلام بَيْنَ يَدَيِ الْحَسَن علیه السلام اِعْظَاماً لَه...؛[8] «حسین علیه السلام برای حفظ احترام حسن علیه السلام هیچگاه در برابر او سخن نگفت».
همچنانکه در بخشش به افراد نيز، امام حسين علیه السلام سروري برادر را بر خود حفظ کرده، احترام ایشان را بر خود لازم ميدانست. بنا بر خبري از امام صادق علیه السلام ، وقتي حسنبنعلي علیه السلام به مستمندي پنجاه دينار بخشيدند، حسين علیه السلام به همان مستمند، 49 دينار کمک کرد.[9]
پی نوشت: ---------------------------
[1]. دربارة علل و عوامل صلح امام حسن علیه السلام با معاويه، مواد صلحنامه و فرجام و پيامدهاي اين صلح، ر.ک: راضي آلياسين، صلح الحسن.
[2]. بَلاذُري، انساب الاشراف، تحقيق سهيل زکار و رياض زرکلي، ج3، ص293؛ طبري، تاريخ الامم والملوک، تحقيق محمد ابوالفضل ابراهيم، ج5، ص160؛ خوارزمي، مقتل الحسين، تحقيق محمد سماوي، ج1، ص135؛ ابنعساکر، ترجمة الامام الحسن بن علي من تاريخ مَدينة دِمَشق، ص178؛ ابنابيالحديد، شرح نهج البلاغه، تحقيق محمد ابوالفضل ابراهيم، ج16، ص23؛ ابنخلدون، تاريخ ابنخلدون (العبر)، ج2، ص619.
[3]. البته امام حسين در دوران معاويه اقدامات غيرمسلحانهاي برای شناساندن و برملا کردن چهرة واقعي معاويه و شيوة حکمرانياش انجام داد که در آينده آنها را ذکر خواهیم کرد.
[4]. بَلاذُري، انساب الاشراف، تحقيق سهيل زکار و رياض زرکلي، ج3، ص366.
[5]. دربارة نقد گزارشهاي مخالفت امام حسين علیه السلام با امام حسن علیه السلام در مسئلة صلح، ر.ک: باقر شريف قرشي، حياة الإمام الحسنبنعلي، ج2، ص241 به بعد.
[6]. ... صَدَقَ ابُو محمّد، فَلْيَکُنْ کُلُّ رَجُلٍ مِنْکُم حَلْساً مِنْ اَحْلاسِ بَيْتِهِ، مَادَامَ هَذا الانسانُ حَيّاً (ابوحنيفه دِيْنَوَري، الاخبار الطِوال، تحقيق عصام محمد الحاج علي، ص326ـ327).
[7]. ... فَإن يُهْلَک وَاَنتم اَحياءٌ رَجَوْنا اَن يَخْتارَاللهُ لَنَا وَيُؤتِيَنَا رُشْدَنَا وَلايَکِلْنَا اِلي اَنفُسِنا... (بَلاذُري، انساب الاشراف، تحقيق سهيل زکار و رياض زرکلي، ج3، ص365ـ366).
[8]. ابنشهرآشوب، مناقب آل ابيطالب، تحقيق يوسف البقاعي، ج3، ص452؛ محمدباقر مجلسي، بحار الانوار، ج43، ص319.
[9]. شيخ صدوق، الخصال، تصحيح علياکبر غفاري، ص135.