مركز پاسخگويي به سوالات ديني انوارطاها

احكام شرعي

تفسير

تاريخ

كتابخانه

اعتقادات

مشاوره

ويژه ها

نماز

پاسخگويي آنلاين (ساعت پاسخگوي احكام شرعي 20 الي 21:30 شب10 صبح الي 11:30 ظهر)
0.0 (0)

از نخستين روزهاي ورود مسلم به كوفه چه اطلاعاتي در دست است؟

مسلم‌بن‌عقيل در روز پنجم شوّال وارد شهر كوفه شد.[1] او پس از ورود به كوفه به خانة مختار‌بن‌ابي‌عُبَيْد ثقفي[2] وارد شد.[3] خبر آمدن او به كوفه در شهر شايع شد و شيعيان شروع به رفت‌وآمد نزد او كردند.[4]
وقتي شيعيان كوفه نزد مسلم جمع شدند، او نامة امام‏ را براي آنان قرائت كرد. آنها با شنيدن محتواي نامه به گريه افتادند. پس از قرائت نامه، عابس‌بن‌ابي‌شبيب شاكري[5] از جاي برخاست و پس از حمد و ثناي الهي گفت:
«من از طرف مردم به شما خبر نمي‏دهم؛ (چون) نمي‏دانم در دلشان چه مي‏گذرد؛ (ازاين‌رو) شما را از ناحية آنها فريب نمي‏دهم؛ ولي قسم به خدا، آنچه مي‏گويم قراري است كه با خود گذاشته ‏ام. به خدا قسم اگر دعوتم كنيد به‌خوبي شما را اجابت مي‏كنم و در كنارتان با دشمنان مي‏جنگم و همراهتان شمشير مي‏زنم تا به لقاي خدا برسم و در اين كار جز آنچه را كه نزد خداوند است، نمي ‏طلبم».
آن‌گاه حبيب‌بن‌مُظاهِر فَقْعُسي اَسَدي از جا بلند شد و به عابس گفت: «رحمت خدا بر تو باد؛ با سخني كوتاه آنچه را در دل داشتي بيان كردي. قسم به خدايي كه جز او خدايي نيست، من هم همين قرار را با خود گذاشته‌ام».[6]
پس از اين دو، سعيد‌بن‌عبدالله حَنفي برخاست و همان جملات را تكرار كرد.[7] شيعيان ديگر نيز يكي پس از ديگري، بدين‌گونه سخن گفتند. سپس همة اموالشان را در اختيار مسلم گذاشتند؛ اما او نپذيرفت.[8]
اين سخنان مخلصانه، حكايت از صفاي باطن و عشق و ارادت عميق اين بزرگواران به اهل‌بيت عصمت و طهارت‰ داشت. اما آيا اين اخلاص و آمادگي براي ايثارگري و دفاع از حريم اهل‌بيت‏ عليهم السلام در همة كساني كه به امام‏ نامه نوشته بودند، وجود نداشت. راوي اين ماجرا كه شخصي است به نام حَجّاج‌‌بن‌علي مي‏گويد: به (يكي از حاضران در آن جلسه به نام) محمّد‌بن‌بِشْر هَمْداني گفتم: آيا تو نيز، [همانند سايرين] چيزي گفتي؟ او پاسخ داد: من دوست مي‏داشتم كه خداوند يارانم را با ظفر و پيروزي عزت دهد؛ اما دوست نداشتم كه كشته شوم و دروغ گفتن را نيز خوش نداشتم.[9]
به‌هرحال مسلم‏ با شهري مواجه بود كه گرايش‌هاي مختلف در آن وجود داشت و او مأمور بررسي اوضاع بود. نخستين اقدامي كه او پس از ورود به كوفه انجام داد، گرفتن بيعت از مردم بود.

پي نوشت: -----------------------------
[1]. مسعودي، مُرُوجُ ‌الذَّهَب، ج3، ص64.
[2]. بَلاذُري، انساب ‌الاشراف، ج6، ص376
[3]. طبري، تاريخ‌ الامم و‌الملوك، ج5، ص355؛ شيخ مفيد، الارشاد، ج2، ص41؛ بَلاذُري، انساب ‌الاشراف، ج2، ص334 و ج6، ص376.
[4]. ر.ك: ابوحنيفه دِيْنَوَري، الاخبار الطِوَال، ص341؛ طبري، تاريخ ‌الامم و‌الملوك، ج5، ص355؛ شيخ مفيد، الارشاد، ج2، ص41.
[5]. وي از شخصيت‌هاي بزرگ شيعه، دلير، سخنور، عابد و شب‌زنده‌دار بود. اصولاً بني‌شاكر از مخلصان و ارادتمندان به امير مؤمنان‏† بودند.
[6]. ر.ك: طبري، تاريخ ‌الامم و‌الملوك، ج5، ص355؛ ابن‌اعثم، كتاب‌ الفتوح، ج5، ص34؛ خوارزمي، مقتل‌ الحسين‏، ج1، ص197.
[7]. ر.ك: طبري، تاريخ‌ الامم و‌الملوك، ج5، ص355.
[8]. ابن‌اعثم، كتاب ‌الفتوح، ج5، ص34؛ خوارزمي، مقتل‌ الحسين‏، ج1، ص197.
[9]. طبري، تاريخ الامم والملوك، ج5، ص355.

امام حسين ترس درخواست رد رديه
سيد الشهدا علل كوفه ماموريت مسلم
مسلم بن عقيل نامه نقد وحشت
كاربر گرامي سوالات خود را از بخش "ارسال سوال ديني " ارسال كنيد.
Parameter:14777!model&78 -LayoutId:78 LayoutNameالگوي داخلي+تاريخ+++++++