مركز پاسخگويي به سوالات ديني انوارطاها

احكام شرعي

تفسير

تاريخ

كتابخانه

اعتقادات

مشاوره

ويژه ها

نماز

پاسخگويي آنلاين (ساعت پاسخگوي احكام شرعي 20 الي 21:30 شب10 صبح الي 11:30 ظهر)
0.0 (0)

آيا مسلم بن عقيل هنگام رفتن به كوفه ‏به دليل ترس, از ماموريتش پيشمان شد و براي بازگشت به امام نامه نوشت؟

در منابع تاريخي آمده است مسلم‏ براي رفتن به كوفه دو راهنما اجير كرد.[1] آنها از بيراهه حركت كردند؛[2] ازاين‌رو يك شب راه را گم كردند، و آن دو راهنما گرفتار تشنگي شديد شدند؛ به‌گونه‏اي‌كه از تشنگي و حرارت هوا، از راه‏ رفتن بازماندند.[3] و پس از اينكه نشانه‏هايي از راه را يافتند و احتمال دادند كه به مسير اصلي رهنمون شوند، آن را به مسلم نشان دادند، و گفتند: از اين مسير برو، شايد نجات يابي.[4] سپس هر دو بر اثر تشنگي جان سپردند.[5] مسلم كه خود نيز دچار عطش شديد شده بود و هيچ رمقي برايش نمانده بود، با همراهانش طبق راهنمايي آن دو، پس از پيمودن مسافتي، به آبي در محلي به نام مَضيق[6] متعلق به قبيله خُبَيْت رسيد و از همين نقطه در نامه‏اي براي امام‏ نوشت:
من از مدينه با دو راهنما حركت كرده بودم؛ ولي آن دو از مسير منحرف شدند و راه را گم كردند. تشنگي به ما فشار آورد تا جايي كه چيزي نگذشت كه آن دو جان سپردند؛ ولي ما به راهمان ادامه داديم تا اينكه به آب رسيديم و با اندك جاني كه برايمان باقي مانده بود، نجات پيدا كرديم. آن آب در محلي به نام مَضيق در بطن‌الخُبيت[7] است. من به اين سفر فال بد زده‏ام؛ اگر صلاح مي‏داني، مرا از اين سفر معاف كن و شخص ديگري را (به كوفه‏) بفرست؛ والسّلام.
نامه را قَيْس‌بن‌مُسْهِر صَيْداوي، در مكه به امام ‏رساند.[8] امام ‏نامة مسلم را خواند؛ ولي عذر او را نپذيرفت و او را به ادامة راه فرمان داد. متن نامة امام‏ به مسلم بدين شرح است: «اما بعد؛ من خوف آن دارم كه انگيزة تو براي اين نوشته، چيزي جز ترس و دلهره نباشد؛ بنابراين راه خود را ادامه بده و مأموريتي را كه بر عهدة تو نهاده‏ام، به پايان برسان».[9]
چون نامة امام به دست مسلم‏ رسيد و آن‏ را خواند گفت: «من براي خود بيمناك نيستم» و به حركت خود به سوي كوفه ادامه داد.
به نظر مي‌رسد موضوع ترس مسلم كه در اين گزارش آمده، صحت نداشته باشد؛ چراكه: اولاً، عَمّار دُهْني همين خبر را به نقل از امام باقر† ‌بيان كرده است؛ امّا در خبر يادشده چنين سخني از امام حسين نقل نشده و تنها به نپذيرفتن استعفاي مسلم از جانب امام اشاره شده است؛ ثانياً، شخصيت بزرگ و مورد اعتماد مسلم نزد امام و نيز سابقة لياقت نظامي وي،[10] مانع از آن است كه اين گزارش پذيرفته شود. بنابر گزارش بَلاذُري، مسلم، قوي‌ترين و شجاع‌ترين فرد از فرزندان عقيل بود.[11] همچنين توصيف محمد‌بن‌اشعث از دلاوري و شجاعت حضرت مسلم در كوفه شايان توجه است. شرح ماجرا چنين است: زماني كه ابن‌زياد، پسر اشعث را به سبب هلاكت گروهي از نيروهايش در ماجراي دستگيري مسلم نكوهش كرد و به او گفت: «من تو را مأمور دستگيري يك نفر (نه يك گروه) كردم؛ اما تو نيروهاي بسياري را براي دستگيري او تلف كردي!»، محمد به او پاسخ داد: «آيا نمي‌داني كه مرا براي دستگيري شيري ژيان و دلاوري سلحشور كه شمشير برّنده‌اي در كف دارد، فرستاده‌اي؟».[12] افزون بر اين، چگونه مي‌توان پذيرفت كه امام حسين شخصي ضعيف و به تعبير گزارش يادشده ترسو را براي چنين مأموريت حياتي و حساسي برگزيده و او را به كوفه گسيل كرده باشد؟ لذا برخي از محققان معاصر، در اين جريان ترديد كرده‌اند.[13]

پي نوشت: ------------------------------
[1]. طبري، تاريخ الامم والملوك، ج5، ص354؛ شيخ مفيد، الارشاد، ج2، ص39؛ ابوحنيفة دِيْنَوَري، الاخبار الطِوَال، ص340.
[2]. انتخاب بيراهه شايد براي كوتاه‌تر شدن مسير، يا به دليل مخفي ماندن مأموريت بوده است.
[3]. ابو‌حنيفة دِيْنَوَري، الاخبار الطِوَال، ص341؛ همچنين ر.ك: ابن‌اعثم، كتاب الفتوح، ج5، ص32؛ خوارزمي، مقتل ‌الحسين، ج1، ص196.
[4]. ابو‌حنيفة دِيْنَوَري، الاخبار الطِوَال، ص341.
[5]. ر.ك: طبري، تاريخ الامم والملوك، ج5، ص354.
[6]. نام روستايي است بين مكه و مدينه (ياقوت حَمَوي، مُعجَم ‌البلدان، ج5، ص171).
[7]. بطن به قسمت سخت زمين گفته مي‌شود (ياقوت حَمَوي، مُعجَم ‌البلدان، ج1، ص531) و خُبَيْت نام صحرايي است بين مكه و مدينه (همان، ج2، ص393). ظاهراً چون آنها راه را گم كرده بودند، به جاي اينكه از مدينه به‌طرف عراق بروند، به طرف مكه رفتند؛ لذا سر از منطقة خُبَيت در آوردند (محمد سماوي، إبصار العين في انصار الحسين، ص40؛ يوسفي غروي، وَقْعَةُ الطَّف، ص97).
[8]. ر.ك: طبري، تاريخ الامم والملوك، ج5، ص354؛ شيخ مفيد، الارشاد، ج2، ص40؛ ابن‌اعثم، كتاب الفتوح، ج5، ص32ـ33 با كمي تفاوت.
[9]. شيخ مفيد، الارشاد، ج2، ص40؛ ابن‌اعثم، كتاب الفتوح، ج5، ص32ـ33.
[10]. مسلم در جنگ صفين در كنار حسنين عليهم السلام و عبدالله‌بن‌جعفر، يكي از فرماندهان جناح راست سپاه اميرمومنان علي عليه السلام بود (ابن‌شهرآشوب، مناقب آل ‌ابي ‌طالب، ج3، ص197).
[11]. بَلاذُري، انساب ‌الاشراف، ج2، ص334.
[12]. ابن‌اعثم، كتاب الفتوح، ج5، ص53؛ خوارزمي، مقتل ‌الحسين، ج1،ص209؛ ابن‌شهرآشوب؛ مناقب آل ‌ابي ‌طالب، ج4، ص101.
[13]. ر.ك: نجم‌الدين طبسي، با كاروان حسيني از مدينه تا مدينه، ترجمة عبدالحسين بينش، ج2، ص49ـ52.
امام حسين ترس درخواست رد رديه
سيد الشهدا علل كوفه ماموريت مسلم
مسلم بن عقيل نامه نقد وحشت
كاربر گرامي سوالات خود را از بخش "ارسال سوال ديني " ارسال كنيد.
Parameter:14776!model&78 -LayoutId:78 LayoutNameالگوي داخلي+تاريخ+++++++