امام حسن(ع) در شب سه شنبه، نيمه ماه مبارك رمضان سال سوم هجري در مدينه ديده به جهان گشود.[1]
سن آن بزرگوار به هنگام رحلت پيامبر خدا (ص) هفت سال و چند ماه بوده است.
دوران ابوبكر: در نتيجه ايشان به هنگام خلافت ابوبكر كودكي هفت ساله بوده است.
دوران عمر: با توجه به حكومت دو ساله ابوبكر، ايشان در ايام خلافت عمر، تنها نه ساله بوده اند و در پايان دوران ده ساله حكومت عمر سن ايشان را مي توان حدود هجده يا نوزده سال دانست. در نتيجه حضرت در دوران ابوبكر و تا چند سال آخر دوران حكومت عمر اصلا شرط سني حضور در نبردها را نداشته اند.[2]
دوران عثمان: اين دوران تنها دوراني است كه ايشان آمادگي نبرد را داشتهاند. اما نكته قابل توجه اين است كه: در هيچ يك از منابع نوشته شده توسط شيعيان اشاره به حضور امام حسن (ع) در جنگها نشده است. اما برخي از منابع اهل سنت از حضور امام حسن(ع) و امام حسين(ع) در بعضي از فتوحات آن هم در زمان عثمان (و نه زمان امام علي(ع)!) خبر دادهاند كه به بررسي آن مي پردازيم
بررسي و نقد گزارشهاي اهل سنت:
بخشي از گزارشها فاقد هرگونه سندي ميباشند (مانند نقل بلاذري)
آن دسته از گزارشهاي تاريخي اهل سنت هم كه سند ارائه كرده اند،(كه مهمترين آنها طبري است) سندشان معتبر نميباشد بدين معنا كه نقل كننده آن خبر يا فردي دروغ گو و جاعل است و يا فردي ناشناخته و مجهول و يا اينكه اصلا تضاد عجيبي در بين روايات آن ديده مي شود.
دستهاي از گزارشهاي تاريخي نيز فقط اشاره به حضور امام حسن(ع) و امام حسين(ع) در ايران دارند و در آنها هيچ گونه اشارهاي نشده كه حضور آنان براي جنگ بوده است.
افزون بر ايرادهايي كه بيان شد، دو مسئله ديگر نيز وجود دارد كه درستي گزارشهاي ياد شده را در اين باره، سخت مورد ترديدد و حتي غير قابل قبول ميكند:
يكي آن كه تمام روايات تاريخي كه متعرض سال شركت حسنين(ع) در فتوحات شدهاند، بر حضور آنان در فتوحات عصر عثمان ناظراند. عصري كه امير مومنان حتي در حد مشاوره حاضر به همكاري با عثمان در امر فتوحات نبود تا چه رسد به اينكه فرزندان خويش را جهت انجام فتوحات به همراه لشكريان تحت فرمان عثمان به جبهه نبرد گسيل دارد.
مسئله ديگر آنكه علي بن ابيطالب(ع) در عصر امامت و خلافت خويش حسنين(ع) را از شركت در معركه صفين باز مي داشت و چون در يكي از روزها آن حضرت متوجه شد كه امام حسن آماده كارزار است فرمود: «از طرف من جلوي اين جوان را بگيريد تا با مرگش پشت مرا نشكند كه من از رفتن اين دو (امام حسن(ع) و امام حسين(ع)) به ميدان نبرد دريغ دارم تا مبادا با مرگ آن دو نسل رسول خدا (ص) قطع شود.»
حال با چنين اكراه و امتناعي از سوي حضرت نسبت به حضور حسنين(ع) در نبردهايي كه به فرمان پيشواي عادلي همچون خودش صورت مي گرفت، چگونه آن بزرگوار حاضر مي شود كه تحت زعامت زمامداران غير معصوم، فرزندان خويش را كه پيشوايان آينده جامعه اسلامي هستند به جبهه جنگ بفرستد؟
بنابر اين با توجه به وجود چنين اشكال هاي سندي و محتوايي و نيز استبعادهايي كه بيان شد، حضور حسنين(ع) در فتوحات عصر خلفا نمي تواند مورد پذيرش قرار گيرد.
به گمان قوي، دست تحريفگران و وارونه نويسان حقايق تاريخي در جعل چنين گزارشهايي بي تاثير نبوده است. با اين همه اگر بر فرض پذيرفته شود كه حسنين(ع) در ايام جواني به برخي از شهرهاي ايران همانند اصفهان و گرگان و ... مسافرت كرده اند؛ به سبب امور ديگري (غير از شركت در فتوحات) بوده است و يا اصلا در عصر خلافت امام علي(ع) بوده است همچنان كه يكي از مورخين قديمي به نام سهمي در: تاريخ جرجان ص19 نيز به اين مطلب اشاره كردهاست.
(جهت كسب اطلاعات بيشتر در اين زمينه مي توانيد به: مجله «تاريخ در آيينه پژوهش، پيش شماره دوم، بهار 1382، مقاله: مواضع امام علي(ع) در برابر فتوحات خلفا» ، مراجعه فرماييد).
پي نوشت: -----------------------
[1] . ابن شهراشوب، مناقب آل ابي طالب، تصحيح: هاشم رسول محلاتي، قم، موسسه انتشارات علامه، ج4، ص28؛ شيخ مفيد، الارشاد، قم، منشورات مكتبه بصيرتي، ص187؛ ابن اثير، اسدالغابه، تهران، المكتبه الاسلاميه، ج2، ص10.
[2] . از برخي منابع تاريخي به دست ميآيد كه پيامبر خدا (ص) به نوجوانان شانزده ويا هفده ساله اجاره نبرد در ميادين را نميداد. به عنوان نمونه ميتوان به اين مورد اشاره نمود: «پيامبر (ص) روز يكشنبه دوازدهم رمضان با همراهان خود - به منظور انجام جنگ بدر- از مدينه بيرون آمد و لشكرگاه ساخت و سپاه را سان ديد. از ميان ايشان اسامة بن زيد، رافع بن خديج، براءة بن عازب، اسيد بن ظهير، زيد بن ارقم، و زيد بن ثابت را به مدينه باز گرداند و به آنان اجازه شركت در سپاه نداد. از سعد بن ابى وقاص مىگفت: در آن روز پيش از اين كه پيامبر (ص) ما را سان ببيند، ديدم برادرم خودش را مخفى مىكند. گفتم: اى برادر تو را چه مىشود؟ گفت: مىترسم پيامبر (ص) مرا ببينند و به واسطه كم سن و سالى مرا برگردانند و من دوست دارم بيرون بيايم، شايد خداوند شهادت را روزى من گرداند. سعد مىگويد: اتفاقا چون از جلو پيامبر (ص) عبور كرد، سن او را كم دانستند و فرمودند، برگرد ... سن او در اين هنگام شانزده سال بود. (واقدي، مغازى تاريخ جنگهاى پيامبر(ص)، ترجمه:مهدوى دامغاني، ص15-16.)