چگونه فصل بهار، نشانه اي از قيامت است؟

برخي آيات، نظام موجود طبيعت را كه همواره زمين و گياهان در فصل پاييز و زمستان مى ميرند و سپس در بهار زنده مى گردند مورد استناد قرار مى دهد؛ مى گويد همان طور كه مكرر در طول عمر خود مشاهده مى كنيد كه زمين پس از طراوت و حيات و شادابى به سوى مردگى و افسردگى مى رود و بار ديگر با تغيير فصل شرايط عوض مى شود و زمين و درختان و گياهان حيات خود را از سر مى گيرند، در نظام كل جهان، جهان رو به خاموشى و سردى و افسردگى خواهد رفت، خورشيد و ستارگان همه متلاشى و پراكنده خواهند شد، تمام جهان يكسره مى ميرد، اما اين مردنْ هميشگى نيست، بار ديگر همه موجودات جهان زندگى را در وضعى ديگر و با كيفيتى ديگر از سر مى گيرند.
توضيح آنكه ما انسانها اكنون در روى زمينى زندگى مى كنيم كه در ظرف سيصد و شصت و پنج روز يك دوره موت و حيات را طى مى كند و چون عمر ما معمولًا پنجاه و شصت و احياناً تا صد سال و يا بيشتر ادامه مى يابد، دهها بار اين نظام موت و حيات را مشاهده مى كنيم و از اين رو از اينكه زمين مى ميرد و حيات خويش را از سر مى گيرد تعجب نمى كنيم؛ اما اگر فرض كنيم كه عمر ما انسانها برابر بود فقط با چند ماه- آنچنان كه بعضى حشرات چنين اند- و فرض كنيم كه سواد و خواندن هم نمى دانستيم و از طريق نوشته به تاريخ زمين و گردش هاى سالانه اش آگاه نبوديم، در آن صورت چون خود ما شاهد و ناظر موت زمين و تجديد حيات آن نبوديم هرگز باور نمى كرديم كه زمينِ مرده بار ديگر زنده شود. مسلماً براى يك پشه كه در بهار پديد مى آيد و در پاييز و زمستان مى ميرد تصور تجديد حيات يك باغ غيرقابل تصور است.
آيا كرمى كه در يك درخت و پشه اى كه در يك باغ زندگى مى كند، بطوري كه همه دنياى او همان درخت و همان باغ است، مى تواند تصور كند كه اين درخت و يا اين باغ جزء و تابع يك نظام عظيم تر است به نام مزرعه و سرنوشتش بسته به سرنوشت آن مزرعه است و باز آن مزرعه به نوبه خود تابع يك نظام ديگر است به نام شهرستان و آن، جزء و تابع نظامى ديگر به نام استان و نظام استان تابع نظام كشور و نظام كشور تابع نظام كلى زمين و نظام زمين تابع نظام خورشيدى؟
ما چه مى دانيم، شايد همه منظومه خورشيدى ما و همه ستارگان و كهكشان ها و هر چه ما آن را به نام نظام طبيعت مى شناسيم تابع يك نظام كلى تر باشد و همه ميليون ها و ميلياردها سالى كه از جريان طبيعت سراغ داريم به منزله قسمتى از يك فصل و يا به منزله يك روز از يك فصل از يك گردش كلى تر باشد و اين فصل كه فعلًا فصل حيات و زندگى است تبديل به فصلى ديگر خواهد شد كه فصل خاموشى و افسردگى است و باز آن نظام كلى تر كه همه منظومه شمسى ما و ستارگان و كهكشانها جزئى از آن است حيات و زندگى را به شكلى ديگر از سر خواهد گرفت.
پيامبران، ما را از جانب خدا از خرابى و خاموشى همه جانبه جهان و سپس زندگى جديد و حشر مردگان زمين در يك نظام جديد، آگاه ساخته اند و ما كه به دلايلى متعدد صدق گفتار آنها را دانسته ايم، به آنچه آنها گفته اند، از آن جمله تجديد حيات كلى جهان پس از يك دوره خاموشى، ايمان و اعتراف داريم.
قرآن از آن جهت نظام موت و حيات روى زمين را مثال مى آورد كه ما آن را به عنوان نمونه كوچكى از يك حيات كلى تر بشناسيم و در كار قيامت استبعاد نكنيم و آن را خارج از مجموعه نظامات و سنن آفرينش ندانيم.
قرآن كريم مى گويد قيامت تجديد حيات است و تجديد حياتْ چيزى است كه نمونه كوچك آن را در روى زمين مى بينيم. در حديث است كه پيغمبر اكرم فرمود:
اذا رَأيْتُمُ الرَّبيعَ فَأكْثِروا ذِكْرَ النُّشورِ؛ هر وقت بهار را ديديد بسيار از قيامت ياد كنيد.
آياتى كه به نظام موجود و مشهود موت و حيات استناد كرده زياد است، از آن جمله:
وَ اللَّهُ الَّذِي أَرْسَلَ الرِّياحَ فَتُثِيرُ سَحاباً فَسُقْناهُ إِلى بَلَدٍ مَيِّتٍ فَأَحْيَيْنا بِهِ الْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِها كَذلِكَ النُّشُورُ. (فاطر/9)
(خداست آن كه بادها را فرستاد، پس ابرى را پراكنده و دگرگون كرد، سپس آن ابر را به سوى سرزمين مردهاى رانديم و آنگاه زمين را كه مرده بود زنده كرديم؛ زنده شدن در قيامت نيز چنين است.)
و نيز در سوره حج آيات 5- 7 مىفرمايد:
وَ تَرَى الْأَرْضَ هامِدَةً فَإِذا أَنْزَلْنا عَلَيْهَا الْماءَ اهْتَزَّتْ وَ رَبَتْ وَ أَنْبَتَتْ مِنْ كُلِّ زَوْجٍ بَهِيجٍ. ذلِكَ بِأَنَّ اللَّهَ هُوَ الْحَقُّ وَ أَنَّهُ يُحْيِ الْمَوْتى وَ أَنَّهُ عَلى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ. وَ أَنَّ السَّاعَةَ آتِيَةٌ لا رَيْبَ فِيها وَ أَنَّ اللَّهَ يَبْعَثُ مَنْ فِي الْقُبُورِ.
(زمين را مى بينى در حالى كه افسرده و مرده و ساكن است، اما همينكه باران بر آن فرود آورديم، به جنبش آيد و برآيد و از هر نوع گياه بهجت افزا بروياند. آن بدان جهت است كه منحصراً ذات خدا حق است و او مرده ها را زنده مى كند و او بر همه چيز تواناست و قيامت آمدنى است بدون شك، و خداوند آنان را كه در قبرها خوابيده اند برمى انگيزاند.)
منبع:
زندگي جاويد يا حيات اخروي، مجموعه آثار استاد شهيد مطهري،ص 535-538، با تلخيص و اندكي تصرف