چرا علىرغم وجود عقل، با ارسال پيامبران حجت بر بشر تمام مي شود؟
.jpg)
بشر قبل از ارسال رسولان داراى حجت و استدلال عقلي است و از ادّله عقيله اى برخوردار است كه مي تواند او را به شناخت پروردگار نائل سازد. پس چرا از برخي آيات از قبيل «... لِئَلَّا يَكُونَ لِلنَّاسِ عَلَى اللَّهِ حُجَّةٌ بَعْدَ الرُّسُل...»؛ «تا براي مردم پس از آن پيامبران، براي خدا حجتي باقي نماند»[1] بيان مي كنند كه با ارسال پيامبران حجت و استدلال پايان مي يابد و بهانه اي براي بشر باقي نمي ماند؟
در پاسخ مي توان گفت در حقيقت رسولان و كتب آسماني، انسان را از خواب غفلت بيدار مى كنند و او را به دقت و انديشه در ادّله عقلى وا مى دارند و اجمال دنيا و احوال تكليفى را كه عقل نمى تواند نسبت به آنها شناخت پيدا كند تفصيل مى دهند. پس ارسال ايشان، در بخشي غبارهاي عقل را مي زدايد و همچنين جزئياتي را كه عقل از دستيابي به آن عاجز است مبين مي سازد.
و همه اينها در وراي عقل بشر، الزام آور است تا در نهايت نگويند « لَوْ لا أَرْسَلْتَ إِلَيْنا رَسُولًا» [2] اگر رسولي به سمت ما مي فرستادي از خواب غفلت و پيروى از سنت هاى باطل بيدار مي شديم و به آنچه كه شناخت آن لازم است راه مي يافتيم.
پي نوشت:
[1] نساء/165.
[2] طه /134.