قول شفاهي به طلاق زن اول، هنگام خواستگاري زن دوم (و آغاز منازعه پس از ازدواج)
جهت عضويت در كانال "مقلدين مراجع تقليد" كليك كنيد
اينجانب عيالى اختيار نمودم، شش سال گذشت ولى بچّه دار نشديم، مخارج زيادى هم متحمّل شدم ولى بيهوده بود، ناچار به خواستگارى دخترى رفتم، أمّا آنان إظهار داشتند كه تو زن دارى، و من نيز شفاها گفتم زنم را طلاق مى دهم، با اين حال قبول كردند. بالأخره زن دوّم را به خانه آوردم، ولى اكنون او اصرار مى ورزد كه بايد زن أوّلت را طلاق بدهى، در غير اين صورت خودم را آتش مى زنم و مى كشم (و چندين بار دست به چنين كارى از قبيل قرص خوردن زده) و عيال اوّلم نيز حاضر به طلاق نيست و من نيز حاضر به طلاق وى نيستم، تكليف من چيست و چكنم؟
كارهائى كه از زن دوّم نقل كرده ايد خلاف است و مشروع نيست، و شما در طلاق هر يك از آنها اختيار داريد، و مى توانيد هيچ يك را طلاق ندهيد.
پي نوشت:
امام خمينى(ره)، استفتائات، ج 3، طلاق و مسائل مربوط به آن، احكام طلاق، س 21
كاربر گرامي، با توجه به احتمال تغيير در نظرات و فتاواي مراجع عظام، جهت اطلاع از آخرين فتوا با دفتر مرجع تقليد خود تماس بگيريد. با تشكر