مركز پاسخگويي به سوالات ديني انوارطاها

احكام شرعي

تفسير

تاريخ

كتابخانه

اعتقادات

مشاوره

ويژه ها

نماز

پاسخگويي آنلاين (ساعت پاسخگوي احكام شرعي 20 الي 21:30 شب10 صبح الي 11:30 ظهر)
1.8 (3)

بعد از حضرت آدم چه كسي به پيامبري رسيد؟

/UploadedData/1/Contents/636442610167970662.jpg

بعد از حضرت آدم فرزندش «شيث» جانشين پدر شد. نام او نزد خداوند «هبة الله»‌ است كه در ادامه توصيح آن خواهد آمد. او ميان ما مشهور به «شيث بن آدم» است. شيث سومين فرزند حضرت آدم عليه‌السلام بود و بعد از فوت پدر جانشين وي شد. در منابع آمده است كه حضرت آدم فرزندان زيادي داشت.[1] طبري، مورخ مشهور آورده است كه حضرت حوا صد و بيست شكم براي حضرت آدم فرزند به دنيا آورد كه برخي از زايمان‌هاي وي دو قلو بوده است.[2] در روايتي از امام محمد باقر (ع) آمده است: آدم (ع) بعد از كشته شدن هابيل، بسيار گريست و به درگاه خداوند شكوه كرد. خداوند به او وعده پسري داد تا جاي هابيل را بگيرد. آن گاه به او فرزندي عطا كرد كه آدم او را «شيث» نام گذاشت. خداوند به آدم وحي كرد: «اين پسر بخششي است از جانب پروردگارت، پس نام او را «هبة الله» بگذار» و آدم (ع) نيز چنين كرد.[3] تولد او در 130 سالگي حضرت آدم و پنج سال پس از قتل هابيل اتفاق افتاد.[4] آدم به هنگام وفات، مأمور شد شيث را جانشين و وصي خود معرفي نمايد. او نيز تمامي فرزندان خود را جمع نمود و شيث را به جانشيني خود منصوب نمود.[5]
حضرت آدم (ع) پس از حدود هزار سال از جهان برفت و شيث را وصى خود گردانيد. قابيل كه از اين موضوع مطلع شد، نزد شيث آمده. او را تهديد كرد و گفت: سبب اين كه من برادرت هابيل را كشتم، همين بود كه او مقام وصايت پدر را داشت و براى آن كه فرزندان او به بچه هاى من در آينده فخرفروشى نكنند، من او را كشتم. اكنون تو نيز اگر جايى اظهار كنى كه مقام وصايت پدر به تو رسيده، تو را نيز خواهم كشت و همان گونه كه ابن اثير و طبرى نقل كرده اند و در احاديث نيز آمده، خود آدم نيز به شيث سفارش كرد كه علم خود و مقام وصايت را كه پدر بدو داده بود از قابيل پنهان دارد مبادا همان گونه كه او به هابيل حسد برد، به وى نيز حسد برده و در صدد قتل او بر آيد.[6] به همين دليل شيث پيوسته در حال ترس و تقيه به سر مى برد. خداوند تعالي شيث را به پيامبري برگزيد و پنجاه صحيفه بر وي نازل كرد تا به وسيله آنها مردم زمان خود را كه همگي از نوه ها و نوادگان آدم ابوالبشر (ع) بودند به توحيد و يگانگي خدا دعوت نمايد.[7] مسعودى گفته است كه بيست و نه صحيفه بر شيث نازل شد كه در آن ها تهليل و تسبيح بود. برخي گفته اند: اولين كسى كه بعد از رحلت آدم (ع) به مقام شامخ پيامبرى نائل آمد، شيث (هبة الله) بود. او وصى و جانشين آدم شد و امانت هاى الهى و صحيفه هايى كه جانب خداوند نازل شده و جمعا بيست و يك صحيفه بود، دريافت و جمع آورى و منظم نمود و سپس به نشر آن تعاليم و هدايت و راهنمايى فرزندان آدم كه رفته رفته جمعت قابل ملاحظه اى را تشكيل مي دادند كمر بست. از ميان آثار به جاى مانده از آن صحيفه ها، اين صحيفه است كه خداوند به آدم وحى فرستاد كه؛ من تمام نيكى ها و سعادت ها را در چهار كلمه براى تو بيان مي كنم. آدم پرسيد: آن چهار كلمه كدامند؟ خطاب آمد: كلمه اول از آن من، كلمه دوم از آن تو، كلمه سوم ميان من و تو و كلمه چهارم ميان تو و مردم. آنكه از آن من است اينست كه مرا بپرستى و شريكى براى من قرار ندهى. آنكه از آن تو است آنكه در برابر كارهايى كه مى كنى، آنچه را كه بيش از هر چيز به آن نيازمندى، به تو پاداش دهم. آنكه ميان من و تو است: از تو دعا كردن و خواستن و از من اجابت و پذيرفتن و بالاخره آنكه ميان تو و بندگان من است اين است كه: براى مردم دوست بدارى آنچه براى خودت دوست دارى. آدم پس از گذرانيدن عمرى طولانى، احساس كسالت و ناتوانى كرد. به فرزندش شيث گفت: پسرم، زمان مرگ من نزديك شده و اينك من مريض و ناتوانم و خداوند به من دستور داده كه تو را وصى خود قرار دهم و وديعه هاى او را به امانت نزد تو بگذارم، اينك وصيت نامه من كه شامل آثار علمى و نام بزرگ خداوند مي باشد، زير سر من است. وقتى من از دنيا رفتم آن را بردار و كسى را نيز از آن مطلع مكن. در وصيت نامه من تمام مسائلى كه به آن نيازمند شوى، چه در امور دينى و چه در مسائل دنيوى ثبت و ضبط شده است. پسرم، در اين لحظات كه بيمارى و رنج بر من غلبه كرده، ميل دارم از ميوه هاى بهشتى، تناول كنم. از دامنه كوه بالا برو و هر يك از فرشتگان را ديدى سلام مرا به او برسان و بگو: پدرم مريض است و از شما ميخواهد كمى از ميوه هاى بهشتى براى او هديه بفرستيد. شيث به ارتفاع كوهستانى كه در آن منطقه بود، بالا رفت تا براى پدر، ميوه اى به دست آورد. در بين راه جبرئيل را با گروهى از فرشتگان ديد، جبرئيل بر او سلام كرد و پرسيد: كجا ميروى؟ گفت: پدرم مريض شده و از من خواسته است مقدارى از ميوه هاى بهشتى، از فرشتگان به رسم هديه بگيرم و اينك براى اين منظور به كوه آمده ام. جبرئيل گفت: خداوند به تو صبر و اجر عنايت كند پدرت چشم از جهان پوشيد و به عالم ابدى پيوست. آنگاه همگى كنار جسد آدم آمدند. فرشتگان به فرمان پروردگار بدن او را غسل داده و براى نماز آماده ساخته بودند.[8] شيث جلو ايستاد و نمازى با پنج تكبير، به همان شيوه اى كه خداوند در امت اسلامى مقرر فرموده و تا روز رستاخيز اين شيوه ادامه خواهد يافت، بر جنازه آدم خواند.[9] سپس جنازه او را طبق راهنمايى جبرئيل، با احترام و تجليل فراوان به خاك سپردند و شيث در غم از دست دادن پدر بيتابى مي كرد. جبرئيل او را دلدارى داد و به ادامه زندگى و انجام وظيفه پيامبرى تشويق نمود. مي گويند حضرت شيث (ع) 912 سال زندگي كرد. محل تبليغ وي مكه معظمه بود و مطالب صحيفه ها را كه دلايل خداشناسي، فرايض و احكام و سنن و حدود الهي بود براي فرزندان آدم مي خواند. وي سرانجام در مكه درگذشت و در كوه ابوقبيس به خاك سپرده شد. برخي نيز گفته اند: مزار حضرت شيث (ع) از فرزندان حضرت آدم (ع) در شهر بلخ مي باشد.

پي نوشت: ---------------
[1] . ر.ك: ابن كثير، البداية و النهاية، ج1، ص98.
[2] . جهت مطالعه و كسب اطلاعات بيشتر ر.ك: طبري،‌ ترجمه تاريخ الطبري،(ترجمه ابو القاسم پاينده، تهران، اساطير، چ پنجم، 1375ش)‌ج1، ص92.
[3] . عياشي، تفسير عياشي، (تهران، مطبعة العلميه، 1380ق) ج1، ص306.
[4] . طبري، تاريخ الامم و الملوك، ج1، ص152.
[5] . ابن كثير، البداية و النهاية، ج1، ص98.
[6] . ابن اثير، الكامل في التاريخ، ج1، ص49.
[7] . طبري، تاريخ الامم و الملوك، ج1، ص152.
[8] . ابن كثير، البداية و النهاية، ج1، ص98.
[9] . ر.ك: طبري، تاريخ الامم و الملوك، ج1، ص161.

الياس پيامبر پيامبران تاكنون حيات
خضر زنده زنده بودن عيسي
كاربر گرامي سوالات خود را از بخش "ارسال سوال ديني " ارسال كنيد.
Parameter:13060!model&78 -LayoutId:78 LayoutNameالگوي داخلي+تاريخ+++++++