چرا پيامبر(ص) از خود و اهل بيت تعريف و تمجيد مي كند؟

پيامبر اسلام ـ صلّي الله عليه و آله ـ معصوم بوده و در كلمات ايشان هيچ گونه خودخواهي و خطا و اشتباه راه ندارد . «و ما يَنْطِقُ عَنِ الهَوي* اِنْ هُوَ اِلاّ وَحْيٌ يُوحي»
طبق اين آيه شريفه: او از روي هوي سخن نميگويد هرچه ميگويد وحي است، او از خودش چيزي نميگويد و هر آنچه ميگويد همه از ناحيه خداست و اين كه پيامبر از روي هوي سخن نميگويد و آنچه ميگويد وحي الهي بوده و از جانب خداست. يعني هر سخني از پيامبر ـ صلّي الله عليه و آله ـ نقل ميشود از جانب خداست.
جلال الدين سيوطي ميگويد: روزي رسول خدا ـ صلّي الله عليه و آله ـ دستور داد تمام درهاي خانههايي كه به داخل مسجد پيامبر ـ صلّي الله عليه و آله ـ گشوده ميشد جز در خانه امام علي ـ عليه السّلام ـ بسته شود، اين امر به مسلمانان گران آمد تا آن جا كه «حمزه» عموي پيامبر ـ صلّي الله عليه و آله ـ از اين كار گله كرد، كه چگونه در خانه عمويت و عباس عموي ديگرت و ابوبكر و عمر را بستي، امّا درِ خانه پسرعمويت علي ـ عليه السّلام ـ را باز گذاردي؟ و او را بر ديگران ترجيح دادي. هنگامي كه پيامبر ـ صلّي الله عليه و آله ـ متوجّه شد كه اين امر بر آن ها گران آمده است مردم را به مسجد دعوت فرمود: و خطبه بينظيري در تمجيد و توحيد خداوند ايراد كرد، سپس افزود: اي مردم من شخصاً درها را نبستم و نگشودم و من شما را از مسجد بيرون نكردم، و علي ـ عليه السّلام ـ را ساكن ننمودم، آن چه بود وحي الهي و فرمان خدا بود. سپس اين آيات را تلاوت فرمود:« و النّجم اِذا هَوي ... اِن هو اِلاّ وَحيٌ يُوحي» .
يكي از ويژگيهايي كه پيامبران نداشتند اخلاق زشت است كه موجب تنفّر شود و خودخواهي كه يكي از اخلاق زشت است كه پيامبران عموماً و رسول خدا خصوصاً از آن اخلاق زشت به دور بودهاند.
امّا هدف پيامبر ـ صلّي الله عليه و آله ـ از تعريف كردن در مورد امير مؤمنان حضرت علي ـ عليه السّلام ـ مأموريتي بود كه از طرف خداوند به پيامبر ـ صلّي الله عليه و آله ـ محوّل شده بود كه علاوه بر جايگاه و مقام بالاي معنوي امام علي ـ عليه السّلام ـ و خدمات ايشان مسئله مهم و سرنوشتساز جانشيني پيامبر ـ صلّي الله عليه و آله ـ و امامت امّت اسلامي بود و اگر ما ميبينيم احاديث زيادي از پيامبر ـ صلّي الله عليه و آله ـ در فضائل و مناقب حضرت علي ـ عليه السّلام ـ در كتب شيعه و اهل سنّت نقل شده براي معرّفي مقام امامت و لياقت و شايستگي آن حضرت بوده است ، زيرا جانشين پيامبر ـ صلّي الله عليه و آله ـ نماينده او در تحكيم و گسترش احكام و حفظ شريعت و از بين برنده هر گونه فتنه و فساد و برپا دارندة حدود الهي است و هر كسي براي چنين مقام عظيمي صلاحيت ندارد. جز آن فردي كه در ارزش هاي والاي اسلامي مانند: تقوا، جهاد، علم، هجرت، زهد، سابقة نيك، سياست و كياست، عدالت، شجاعت، سعه صدر و بلندنظري، اخلاق نيك و .... از همگان برتري داشته باشد و چنين فردي به گواهي تاريخ و روايات شيعه و سنّي، كسي جز علي بن ابيطالب ـ عليه السّلام ـ نخواهد بود.
و علّت اينكه پيامبر ـ صلّي الله عليه و آله ـ از حضرت زهرا و امام حسن و امام حسين ـ عليهم السّلام ـ تعريف نموده، و احاديث زيادي در كتب اهل سنّت و شيعه در فضيلت اهل بيت ـ عليهم السّلام ـ از پيامبر ـ صلّي الله عليه و آله ـ نقل شده نيز ريشه قرآني دارد كه خداوند آية «مودّت» را بر پيامبر ـ صلّي الله عليه و آله ـ نازل كرد كه در مورد اهل بيت ـ عليهم السّلام ـ ميباشد، در سوره شوري ميفرمايد: «قُل لا اَسْئَلُكُم عليه اَجراً اِلاّ المَوَدّةَ في القُربي».اي پيامبر بگو من هيچ پاداشي از شما براي رسالتم درخواست نميكنم، جز اين كه اهل بيت ـ عليهم السّلام ـ مرا دوست داشته باشيد.
علماء شيعه بالاتفاق معتقدند كه منظور از «قربي» در آيه ، اهل بيت پيامبر ـ صلّي الله عليه و آله ـ است كه همان حضرت زهرا و حضرت علي و امام حسن و امام حسين ـ عليهمم السّلام ـ ميباشند.
مفسّران اهل سنّت در ذيل اين آيه شريفه حديث طولاني از پيامبر ـ صلّي الله عليه و آله ـ پيرامون محبّت و مودّت اهل بيت ـ عليهم السّلام ـ نقل كردهاند از جمله فخر رازي در كتاب تفسيرش ميگويد: آل محمّد ـ صلّي الله عليه و آله ـ كساني هستند كه بازگشت امرشان به سوي اوست، كساني كه ارتباط شان محكمتر و كاملتر باشد «آل» محسوب ميشوند: و شكّي نيست كه فاطمه ـ سلام الله عليها ـ و علي و حسن و حسين ـ عليهم السّلام ـ محكمترين پيوند را با رسول خدا ـ صلّي الله عليه و آله ـ داشتند، و اين از مسلّمات و مستفاد از احاديث متواتر است.
بنابراين آنچه از پيامبر گرامي اسلام در رابطه با امام علي ـ عليه السّلام ـ و فاطمه زهرا ـ سلام الله عليها ـ و اولاد آن حضرت ذكر ميشود نه تنها دليل بر خودخواهي و برتري جويي نيست بلكه به تصريح آيات قرآن اخلاق پيامبر ـ صلّي الله عليه و آله ـ خيلي عظيم و بزرگ بوده و سخنان او دستور خدا در معرفي خاندانش بوده است.
پي نوشت:
[1] . النجم/4 .
[2] . سيوطي ، جلال الدين ، تفسير درالمنثور، ج6، ص 122، به نقل از تفسير نمونه، ج 22، ص 482، چاپ 1363، چاپخانة مدرسة امير المؤمنين ـ عليه السّلام ـ ، قم.
[3] . مكارم شيرازي ، ناصر ،آيات ولايت در قرآن، ص 186 و 181، چاپ 1381، انتشارات نسل جوان.
تفسير نمونه، ج22، ناصرمكارم شيرازي
فروغ ابديّت، جعفر سبحاني.