مركز پاسخگويي به سوالات ديني انوارطاها

احكام شرعي

تفسير

تاريخ

كتابخانه

اعتقادات

مشاوره

ويژه ها

نماز

پاسخگويي آنلاين (ساعت پاسخگوي احكام شرعي 20 الي 21:30 شب10 صبح الي 11:30 ظهر)

اولين عبرت درقضيه عاشورا

اولين عبرتى كه در قضيه‌ى عاشورا ما را به خود متوجه مى‌كند، اين است كه ببينيم چه شد كه پنجاه سال بعد از درگذشت پيغمبر صلوات‌اللَّه و سلامه عليه، جامعه‌ى اسلامى به آن حدى رسيد كه كسى مثل امام حسين عليه‌السّلام، ناچار شد براى نجات جامعه‌ى اسلامى، چنين فداكارى‌اى بكند؟ اين فداكارى حسين بن على عليه‌السّلام، يك وقت بعد از هزار سال از صدر اسلام است؛ يك وقت در قلب كشورها و ملتهاى مخالف و معاند با اسلام است؛ اين يك حرفى است. اما حسين‌بن‌على عليه‌السّلام، در مركز اسلام، در مدينه و مكه - مركز وحى نبوى - وضعيتى ديد كه هر چه نگاه كرد چاره‌اى جز فداكارى نداشت؛ آن هم چنين فداكارى خونين با عظمتى! مگر چه وضعى بود كه حسين‌بن‌على عليه‌السّلام، احساس كرد كه اسلام فقط با فداكارى او زنده خواهد ماند، والّا از دست رفته است؟! عبرت اين‌جاست. روزگارى رهبر و پيغمبر جامعه‌ى اسلامى، از همان مكه و مدينه پرچمها را مى‌بست، به دست مسلمانها مى‌داد و آنها تا اقصى نقاط جزيزةالعرب و تا مرزهاى شام مى‌رفتند؛ امپراتورى روم را تهديد مى‌كردند؛ آنها از مقابلشان مى‌گريختند و و لشكريان اسلام پيروزمندانه برمى‌گشتند؛ كه در اين خصوص مى‌توان به ماجراى «تبوك» اشاره كرد. روزگارى در مسجد و معبر جامعه‌ى اسلامى، صوت و تلاوت قرآن بلند بود و پيغمبر با آن لحن و آن نفس، آيات خدا را بر مردم مى‌خواند و مردم را موعظه مى‌كرد و آنها را در جاده‌ى هدايت با سرعت پيش مى‌برد. ولى چه شد كه همين جامعه، همين كشور و همين شهرها، كارشان به جايى رسد و آن‌قدر از اسلام دور شدند كه كسى مثل يزيد بر آنها حكومت مى‌كرد؟! وضعى پيش آمد كه كسى مثل حسين بن‌على عليه‌السّلام، ديد كه چاره‌اى جز اين فداكارى عظيم ندارد! اين فداكارى، در تاريخ بى‌نظير است. چه شد كه به چنين مرحله‌اى رسيدند؟ اين، آن عبرت است. ما بايد اين را امروز مورد توجه دقيق قرار دهيم.

ما امروز يك جامعه‌ى اسلامى هستيم. بايد ببينيم آن جامعه‌ى اسلامى، چه آفتى پيدا كرد كه كارش به يزيد رسيد؟ چه شد كه بيست سال بعد از شهادت اميرالمؤمنين عليه‌الصّلاةوالسّلام، در همان شهرى كه او حكومت مى‌كرد، سرهاى پسرانش را بر نيزه كردند و در آن شهر گرداندند؟! كوفه يك نقطه‌ى بيگانه از دين نبود! كوفه همان جايى بود كه اميرالمؤمنين عليه‌السّلام در بازارهاى آن راه مى‌رفت؛ تازيانه بر دوش مى‌انداخت؛ مردم را امر به معروف و نهى از منكر مى‌كرد؛ فرياد تلاوت قرآن در «آناء الليل و اطراف النهار» از آن مسجد و آن تشكيلات بلند بود. اين، همان شهر بود كه پس از گذشت سالهايى نه چندان طولانى در بازارش دختران و حرم اميرالمؤمنين عليه‌السّلام را، با اسارت مى‌گرداندند. در ظرف بيست سال چه شد كه به آن‌جا رسيدند؟ اگر بيمارى‌اى وجود دارد كه مى‌تواند جامعه‌اى را كه در رأسش كسانى مثل پيغمبر اسلام و اميرالمؤمنين عليهما السّلام بوده‌اند، در ظرف چند ده سال به آن وضعيت برساند، اين بيمارى، بيمارى خطرناكى است و ما هم بايد از آن بترسيم. امام بزرگوار ما، اگر خود را شاگردى از شاگردان پيغمبر اكرم صلوات اللَّه و سلامه عليه محسوب مى‌كرد، امام، افتخارش به اين بود كه بتواند احكام پيغمبر را درك، عمل و تبليغ كند. امام ما كجا، پيغمبر كجا؟! آن جامعه را پيغمبر ساخته بود و بعد از چند سال به آن وضع دچار شد. اين جامعه‌ى ما خيلى بايد مواظب باشد كه به آن بيمارى دچار نشود. عبرت، اين‌جاست! ما بايد آن بيمارى را بشناسيم؛ آن را يك خطر بزرگ بدانيم و از آن اجتناب كنيم.
منبع:

بيانات رهبرمعظم انقلاب اسلامى در ديدار فرماندهان گردانها، گروهانها و دسته‏هاى عاشوراى نيروهاى مقاومت بسيج سراسر كشور، در سالروز شهادت امام سجّاد(ع)

 22/4/1371

اسلام امام حسين (ع) حضرت زينب (س) زنان و كودكان عاشورا
عبرت كربلا مسلمانان
Parameter:4725!model&80 -LayoutId:80 LayoutNameالگوي داخلي+وِيژه ++++++