پنجمين امام شيعه، محمد بن على بن الحسين عليهم السّلام است ايشان افزون بر لقب «شاكر» و «هادى» به طور عمده به لقب «باقر» شهرت يافته است. معناى باقر شكافنده است. «جابر بن يزيد جعفى» در توضيح آن گفته است: «لأنّه بقر العلم بقرا اى شقّه و أظهره اظهارا؛ زيرا آن حضرت علم را شكافت و رموز و دقائق آن را روشن ساخت».[1]
يعقوبى مى نويسد: «كان سمّى بالباقر لأنّه بقر العلم؛ بدان سبب باقر ناميده شد كه علم را شكافت».[2]
راغب اصفهانى كه در علم لغت شناسي عرب شخصيتي مشهور و معروف است نيز مانند همين سخن را گفته است.[3]
ابن منظور ديگر لغت شناس بزرگ زبان عربي است كه در مورد كلمه باقر چنين گفته: التبقر التوسّع فى العلم و المال و كان يقال محمد بن على بن الحسين بن على الباقر رضوان الله عليهم لأنّه بقر العلم و عرف اصله و استنبط فرعه.[4] «تبقر» داشتن علم و مال زياد را گويند و به محمد بن على بن حسين بن على عليه السّلام بدان جهت باقر گفته مى شود كه آن حضرت علم را شكافت و اصول آن را مشخص و طرز استنباط فروع علم از اصول آن را بيان فرمود.
جابر بن عبد الله انصارى روايتى در فضيلت امام باقر عليه السّلام نقل كرده كه به نوشته ابن شهر آشوب، فقهاى مدينه و عراق، همگى آن را روايت كرده اند.[5] در اين روايت جابر مي گويد: رسول خدا مرا مورد خطاب قرار داد و فرمود: «انّك تبقى حتى ترى رجلا من ولدى أشبه الناس بى اسمه على اسمى، اذا رأيته لم يخل عليك فأقرئه منّى السّلام؛ تو بعد از من چندان زنده مى مانى كه مردى از فرزندان مرا- كه شبيه ترين مردم به من و نامش مطابق نام من باشد- زيارت كنى، وقتى كه او را ديدى، سلام مرا به او برسان و اين سفارش مرا حتما عمل كرده و به آن بي توجه مباش».[6]
در تاريخ يعقوبى، دنباله اين حديث چنين آمده است: «فلما كبر سنّ جابر و خاف الموت جعل يقول: يا باقر يا باقر! أين أنت، حتى رآه، فوقع عليه يقبل يديه و رجليه و يقول: بابى و امّى شبيه أبيه رسول الله صلّى اللّه عليه و آله انّ اباك يقرأك السّلام؛ وقتى جابر به سنين پيرى رسيد و مرگ خود را نزديك ديد، پيوسته مى گفت، اى باقر اى باقر، كجايى. تا اين كه روزى آن حضرت را ديد و خود را به وى رسانيد، در حالى كه دست و پاى حضرتش را مى بوسيد و مى گفت: پدر و مادرم فداى تو كه شبيه پدرت رسول خدا هستى، رسول خدا بر تو سلام فرستاد».[7]
اين روايت از امام صادق عليه السّلام نيز نقل شده و آن حضرت در اين روايت كلمه «باقر» را به عنوان يك فضيلت اختصاصى براى پدر بزرگوارش خوانده است.[8]
نقل اين روايت از رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله باعث شهرت امام باقر عليه السّلام بدين لقب گرديده و پس از آن نيز كه مجلس آن حضرت محل تجمع و استفاده شمار فراوانى از راويان و محدثان اهل سنت شد، اين لقب وجه عملى خود را نيز نشان داد.
وقتى زيد بن على نزد هشام بن عبدالملك خليفه اموي بود، هشام با توصيف امام باقر با كلمه «بقره» مى خواست آن حضرت را تحقير نمايد، زيد در جواب او گفت: «سمّاه رسول الله صلّى اللّه عليه و آله باقر العلم و أنت تسمّيه البقرة، لقد اختلفتما اذا؛ پيامبر او را باقر العلم ناميد و تو بقره مى نامى! پس ميان رسول خدا و تو به طور حتم اختلاف وجود دارد».[9]
ملقب شدن اين امام بزرگوار به «باقر» توسط پيامبر خدا، در منابع مختلف به گونه اى زياد است كه كمترين ترديدى در صحّت و درستى آن وجود ندارد.
پي نوشت: -------------------------
[1] . شيخ صدوق، علل الشرايع، ج1، ص233.
[2] . يعقوبى، تاريخ يعقوبي، ج 2 ص 320.
[3] . راغب اصفهاني، المفردات، ص 54.
[4] . ابن منظور،لسان العرب، ذيل كلمه باقر.
[5] . ر.ك: مجلسي، بحار الانوار، ج 46، ص 294.
[6] . يعقوبي، تاريخ اليعقوبى، ج 2، ص 320.
[7] . يعقوبي، تاريخ اليعقوبى، ج 2، ص 320؛ نيز ر.ك: طبري، المنتخب من ذيل المذيل، ص 642؛ ابن منظور، مختصر تاريخ دمشق، ج 23، ص 78.
[8] . شيخ مفيد، الاختصاص، ص 62.
[9] . شيخ صدوق، عيون الاخبار، ج 1، ص .212