امام صادق عليه السلام در جهت رفع ظلم فرهنگي بر اهل سنت چه اقداماتي انجام داد؟

تاريخ موارد متعددي از برخورد امام صادق عليه السلام با اهل تسنن در جهت رفع ظلم فرهنگي، را براي ما به يادگار گذاشته است. گزارش هاي بر جاي مانده حكايت از برخوردهاي بسيار محبت آميز وحساب شده امام صادق عليه السلام دارد كه، مشتمل بر محورهاي زير مي گردد:
1 – آن امام از طرفي به شيعيان دستور مي دادند كه با اهل تسنن معاشرت كنند، به ميان آن ها بروند، باآنان در مساجدشان نماز بگذارند. «صلوا معهم في مساجدهم »[1] يا «خالقوا الناس باخلاقهم »[2]; بامردم با رفتار خودشان برخوردكنند و به عيادت مريض هاي آنان بروند. درتشييع جنازه هاي آن ها حاضر شوند. در روايتي نيز آمده است كه آن حضرت به شخصي به نام زيد (از اصحاب شان) فرمود: «يَا زَيْدُ خَالِقُوا النَّاسَ بِأَخْلَاقِهِمْ صَلُّوا فِي مَسَاجِدِهِمْ وَ عُودُوا مَرْضَاهُمْ وَ اشْهَدُوا جَنَائِزَهُمْ وَ إِنِ اسْتَطَعْتُمْ أَنْ تَكُونُوا الْأَئِمَّةَ وَ الْمُؤَذِّنِينَ فَافْعَلُوا فَإِنَّكُمْ إِذَا فَعَلْتُمْ ذَلِكَ قَالُوا هَؤُلَاءِ الْجَعْفَرِيَّةُ رَحِمَ اللَّهُ جَعْفَراً مَا كَانَ أَحْسَنَ مَا يُؤَدِّبُ أَصْحَابَه.» يعني: اگر توانستيد، امام جماعت يا مؤذن درمسجدهايشان شويد، اين كار را بكنيد. اگرشما اين كار را انجام داديد، خواهندگفت:اين ها جعفري ها هستند. خدا جعفر را رحمت كند. چه قدر خوب تربيت كرده است.اصحابش را واقعا خوب تعليم كرده است. امااگر اين كار را نكنيد، خواهند گفت جعفري هايك جوري هستند. خدا جعفر را چه كار بكند. چه بد اصحابش را تربيت كرده است.[3]
2 - مبناي ديگر برخورد امام صادق عليه السلام باتوده اهل سنت، اين است كه آن ها مستضعف بودند و در تاريخ ضعيف نگهداشته شده بودند لذا امام وظيفه خود ميدانست لايه هاي ضيعف را آگاه سازد يكي از روشهاي انجام اين كار، برگزاري مناظراتي با قشر فرهيخته و عالمان اهل تسنن (آن هم در حضور مردم) بود. فلسفه اين اقدام امام آن بود كه: توده مردم چيزي ازخود ندارند و اگر مطلبي مي دانند، آن را ازمتفكرانشان مي گيرند. وقتي امام بتواند عالم آن ها را مغلوب يا مجذوب كند، در حقيقت به نحوي بازتاب اين غلبه و جذبه، بر روي افكارعمومي اهل سنت تاثير مي گذارد.[4]
3 – پاسخ گويي به سوالات ديني اهل تسنن: برخورد ديگر امام آن بود كه استفتائات آنان را پاسخ دهد. بسياري از اهل تسنن سوالات و فتواهاي خود را از حضرت سؤال مي كردند. امام هم برخلاف آن برخوردي كه با مدعيان اعلميت داشت، در برخورد با توده مردم، با گشاده رويي فتوا داده و سوالات را پاسخ مي داد. البته اين پاسخگويي براساس فقه اهل بيت عليهم السلام بود.[5]
پي نوشت: -------------------------------------
[1]. برقي, المحاسن, قم, دار الكتب الاسلاميه، 1371ش، ج1، ص18.
[2] . عدهاي از علما، الاصول الستة عشر، قم، دار الحديث، 1423ق، ص162.
[3] . شيخ صدوق، من لا يحضره الفقيه، قم، جامعه مدرسين، 1413ق، ج1، ص383.
[4] . در اين باره به مي توان به اين كتاب ها مراجعه كرد: اسد حيدر، امام صادق عليه السلام و مذاهب اهل سنت، ترجمه محمدحسين سرانجام، با مقدمه سيد جعفر مرتضي عاملي، قم، دانشگاه اديان و مذاهب، ۱۳۹۱. و همچنين: فاطمه حسيني ميرصفي، شيوه مناظرات انبيا و امام صادق عليهمالسلام، تهران، اميركبير، شركت چاپ و نشر بينالملل، ۱۳۸۴.
[5] . در اين رابطه نيز مي توان به كتاب هاي مورد اشاره در پي نوشت قبل مراجعه نمود.