سكون در («وَقُلْنَا يَا آدَمُ اسْكُنْ أَنْتَ وَزَوْجُكَ الْجَنَّةَ ...»)[1] در مقابل حركت نيست، بلكه در برابر «اضطرابِ حاصل از بي مأوايي» يا مانند آن و به معناي آرامش است. جمله «شما در اينجا ساكن باشيد» بدين معنا است كه در بهشت آسوده خاطر بيارميد؛ نظير موارد ذيل:
- خداوند به پيامبرش دستور داده كه زكات را از مردم بگير و براي آنان دعا كن؛ زيرا دعاي تو مايه طمانينه و آرامش آنان است: («خُذْ مِنْ أَمْوَالِهِمْ صَدَقَةً تُطَهِّرُهُمْ وَتُزَكِّيهِمْ بِهَا وَصَلِّ عَلَيْهِمْ ۖ إِنَّ صَلَاتَكَ سَكَنٌ لَهُمْ ۗ وَاللَّهُ سَمِيعٌ عَلِيمٌ »)[2]
- و مانند آيه (« وَجَعَلَ مِنْهَا زَوْجَهَا لِيَسْكُنَ إِلَيْهَا»)[3]
- و آيه («وَإِذْ قِيلَ لَهُمُ اسْكُنُوا هَٰذِهِ الْقَرْيَةَ وَكُلُوا مِنْهَا حَيْثُ شِئْتُمْ...»)[4]
- و آيه («وَقُلْنَا مِنْ بَعْدِهِ لِبَنِي إِسْرَائِيلَ اسْكُنُوا الْأَرْضَ...»)[5]
در حاليكه سكون در آيه («إِنْ يَشَأْ يُسْكِنِ الرِّيحَ فَيَظْلَلْنَ رَوَاكِدَ عَلَىٰ ظَهْرِهِ ...»)[6] از سنخ آيات قبل نيست بلكه در مقابل حركت به كار رفته است.
انواع مفاهيم وابسته به معناي دوام
1. برخي از مفاهيم مانند «خلود»، معناي دوام را به همراه دارد.
2. بعضي از مفاهيم نيز در عين حال كه معناي دوام را همراه ندارند، منافاتي با دوام ندارند؛ مانند لبث، مكث و اقامه.
3. ليكن برخي از مفاهيم طبق ادعاي بعضي از اهل تفسير منافي دوام بوده و مستلزم انقطاع هستند؛ مانند «سكني» كه منقطع الآخر و پايان پذير بوده و مستلزم خروج ساكنين از مسكن مألوف است. اصطلاح سُكني در فقه - كه در مقابل «رُقبي» و «عُمري» به كار مي رود- از اين قبيل است؛ زيرا در مفهوم «سكني» خانه مورد اسكان، ملك ساكن نيست و او بايد مسكن را پس از مدتي رها كند. بنابراين دستور «اسكن» هشدار ضمني خروج از بهشت را به همراه دارد؛ زيرا ورود آدم و حوا به بهشت از سنخ سكني بود، نه از صنف اقامه.
اما به نظر مي رسد كه :
اولا- اصطلاح فقهي را نبايد بر معناي رائج تفسيري تحميل كرد و بدون قرينه، امر «اسكن» را با سكناي مورد نظر در فقه هماهنگ دانست.
ثانيا- اگر در بخشي از استعمال ها دوام و جاودانگي راه نيافت، از آن جهت نيست كه انقطاع و خروج و مانند آن در مفهوم سكونت، اخذ شده يا لازم وجود خارجي مصداق آن است، بلكه از قبيل خصيصه آن مورد است.
ثالثا- عنوان مسكن بر بهشت خلد و ابدي، اطلاق شده است؛ مانند («... وَيُدْخِلْكُمْ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ وَمَسَاكِنَ طَيِّبَةً فِي جَنَّاتِ عَدْنٍ ... »)[7] و معلوم است كه ساكنان مسكن عَدن، همواره در آن جا مي مانند.
پي نوشت: ------------------
[1] بقره/35.
[2] توبه/103: از اموال آنها صدقهاي (بعنوان زكات) بگير، تا بوسيله آن، آنها را پاك سازي و پرورش دهي! و (به هنگام گرفتن زكات،) به آنها دعا كن؛ كه دعاي تو، مايه آرامش آنهاست؛ و خداوند شنوا و داناست!
[3] اعراف/189.
[4] اعراف/161: و (به خاطر بياوريد) هنگامي را كه به آنها گفته شد: «در اين شهر [= بيت المقدّس] ساكن شويد، و از هر جا (و به هر كيفيت) بخواهيد، از آن بخوريد (و بهره گيريد)!
[5] اسراء/104.
[6] شوري/33: اگر او اراده كند، باد را ساكن ميسازد تا آنها بر پشت دريا بيحركت بمانند... .
[7] صف/12: ... و شما را در باغهايي از بهشت داخل ميكند كه نهرها از زير درختانش جاري است و در مسكنهاي پاكيزه در بهشت جاويدان جاي ميدهد... .
تسنيم، ج 3، ص 325، با اندكي حذف و اضافه